به نام خدا و با سلام و احترام؛ همونطور که قول داده شده بود، هم اینک توجه شمارو جلب میکنیم به قسمت آخر سریال سه قسمتیمون با عنوان: ارتباط فرزندان با والدین و بالعکس!
... "بله حتماً همینطوره! هیچ پدر و مادری جز صلاح بچشو نمی خواد... می دونم که خیلی براش زحمت کشیدید... می دونم که با خون دل بزرگش کردید ... مسئله اینه که تو تربیت بچه ها گاهی مسائل خیلی ریزی وجود دارن که ممکنه ازشون غافل باشیم ... بله! می گم خدمتتون ... آخه اینجوری که نمیشه! بهتره تشریف بیارید مدرسه حضوری صحبت کنیم ... بله من در خدمتم ... خواهش می کنم ... بله خوبه ... خواهش می کنم ... خدانگهدار ."! تلفنش که تموم شد رفت پشت میزش نشست و مدتی فکر کرد، بعد شروع کرد به نوشتن؛ مدام از تو قفسه کتاب برمی داشت و نگاه می کرد و یه چیزایی می نوشت؛ من حدس می زنم تو مدرسه یکی از شاگرداش تو دردسر افتاده؛ وقتی کارش تموم شد رفتم تو اتاق و ازش پرسیدم : چی می نوشتی ؟! گفت حرفایی که به اون بنده خدا می خوام بگمو آماده می کردم؛ می خوای یه نگاه بندازی ؟ گفتم با کمال میل ! و شروع کردم عبارات زیر رو خوندن ...
ده عامل ضعف و کاستی تربیت دینی:
1. وقتی روش و محتوای چیزی که می خواهیم به بچه یاد بدهیم با سطح فهم آنها متناسب نباشد به نتیجه مطلوب نمی رسیم . باید در هر مرحله سنی ، روی مسائل خاصی کار کنیم پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) می فرماید : « فرزندان هفت سال بازی می کنند، هفت سال خواندن و نوشتن می آموزند و هفت سال سوم را به آموختن آموزه های دینی در باره ی حلال و حرام می گذرانند 1.»
2. اگر 7 سال اول زندگی بچه ها آزادی های لازم برای بازی و خودشناسی و برآورده کردن خواسته ها به آنها ندهیم بعدها به مشکل برمی خوریم . امام صادق (علیه السلام ) از قول امام صادق می فرماید : « فرزندان تا هفت سال آقا و بزرگند2» بهتراست در این سن به جای امر و نهی و تحکم به بچه ها اجازه بدهیم تا حد امکان کنجکاوی هایشان ارضا شود و در مورد خوبی و بدی که البته شناخت درستی از آن ندارند تجربه کسب کنند .
3. همان قدر که محدود کردن بیش از حد بچه مشکل آفرین است آزادی زیاد و سهل انگاری در مراقبت و رسیدگی به آنها هم می تواند نتایج نامطلوب زیادی داشته باشد. امام علی (علیه السلام ) در نامه ای به امام حسن (علیه السلام ) می فرماید: «دغدغه تربیت تو همه ذهن و دل مرا پر کرده است چون دوستت دارم و مهرت در جانم نشسته است3»
4. رفتار غیر دوستانه و تحکم آمیز با نوجوان بدون شک آثار مخرب زیادی روی شخصیت او و نیز رابطه والدین و نوجوان می گذارد . امام علی(علیه السلام ) میفرماید: «دل های آدمیان دارای گرایش ها و روی آوری و روگردانی است؛ پس زمانی خود را به کاری وادارید و چیزی را بر خود هموار کنید که آن را دوست داشته باشید و دل شما به آن گرایش یافته باشد. همانا دل وقتی بد داشت نابینا می گردد 4»
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(شنبه 87/4/8 :: ساعت 10:34 عصر)
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(دوشنبه 87/3/13 :: ساعت 1:50 صبح)
سلام خدمت دوستان عزیز ! بحث این پست راجع به اونایی هست که با اولاد دار شدن به مقام پدری و مادری رسیدن! یا تصمیم دارن و منتظر پدر و مادر شدن هستن! درواقع بحث این دفعه و انشاء الله چند پست دیگه، راجع به اینه که چه کنیم تا بچههای صالح و سالمی داشته باشیم؟ حتما همه دلشون می خواد بچه های سالم و صالحی داشته باشن اما گاهی به نظر می رسه سالم نگه داشتن بچه ها خیلی راحت تر از صالح نگه داشتنشونه! تو این مسئله که از چه زمانی اقدام به تربیت دینی بچه ها کنیم بین کارشناسا، روانشناسا و ... اختلافه، ولی می شه گفت بهترین زمان کار کردن روی تربیت بچه ها قبل از تولده؛ عجیبه نه؟! البته راهکارهای خیلی خوبی برای این کار وجود داره . می خواهید بدونید ؟ با ما همراه باشید.
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(دوشنبه 87/2/30 :: ساعت 12:43 صبح)
قبل از هر چیزی اجازه بدین توضیحی رو عرض کنم؛ همونطور که میدونیم بشر جایز الخطاست و از این رو بسیاری از اعمال و رفتار آدمی که ناشی از اشتباه یا علت جهالت و جوانی باشد قابل عفو و بخشایشه؛ ولی بعضیها که لذت عفو را نچشیدهاند در انتقام و کینه توزی چنان یکدنده و مقاوم هستند که به هیچ وجه حاضر نمیشن ذرهای از انتقام جویی خارج شوند و قلم عفو و اغماض بر جریده جرایم و خطایا بکشند. کینه توزی این گونه افراد لجوج و یکدنده درعرف اصطلاح به کینه شتری تعبیر شده !
حالا می خوام از شما یه سوالی بپرسم !؛ اگه ظلم کسی رو نتونستین تلافی کنین چاره چیه ؟ من نظرم رو میگم شما هم تو بخش نظرات پاسختون رو بیارید تا در نهایت به یک جمع بندی برسیم؛ به نظر بنده در پاسخ به این سوال دست کم دو دیدگاه وجود داره !!! دسته اول پیشنهاد می کنن که لا اقل از اون طرف متنفر شو ! این طوری ممکنه بتونی سر یه فرصت مناسب حالشو بگیری ! یا دست کم به هرکی رسیدی یه ذکر خیری از شخص منفور (بر وزن مذکور) داشته باشی !!! دسته دوم می گن: اگه بهت ظلم شده خدا برات تلافی می کنه و بهتره دلتو از کینه و این ناجور چیزا پاک کنی . به عقیده اینها ، دنیا عرصه ابتلا و آزمایشه نه تسویه حساب و انتقام . بله خوب اینم حرفیه ! اصلا از اولش هم معلوم بود که کینه ، یعنی حسی که به خاطر ناتوانی برای خالی کردن خشم و غضب تو دل آدم ایجاد می شه ، پاسخ مناسبی به ظلم دیگران نیست . دلیلش هم اینه که این حس مخفی عوارض جانبی زیادی داره ؛ مثلا منجر به حسادت ، قطع رابطه ، آزار و اذیت دیگران یا دشنام ، غیبت ، دروغ ، تهمت و این جور چیزا می شه . حالا اگه خیلی خود نگهدار باشی و هیچ کدوم از این کارارو نکنی بازهم نمی تونی خصلتهای خوبی مثل خوشرویی و تواضع یا ایثار و انسان دوستی رو اون طور که باید از خودت نشون بدی . خوبه بدونیم ریشه کینه ، حسادته که قبلا مفصل در خدمتش بودیم و ! عاقبت کینه توزی هم که معلومه:دشمنی و درگیری و باز هم کینه روی کینه ! «الحِقَد شیمَهُ الحَسَدهِ»1. کینه ورزی اخلاق خصلت حسودان است. مهمتر از همه آثار بدی که کینه و نفرت رو ما می ذاره ، اون رنجیه که از درون می کشیم. هرچی بیشتر بهش بها بدیم بیشتر سوهان روحمون می شه.
حالا نوبت پیدا کردن یه راه چاره است. می گن دل باید آینه باشه. چون آینه هیچ تصویر زشت و زیبایی رو تو خودش نگه نمی داره . خوبه آدم نه از چیزی خیلی خیلی شاد بشه و نه خیلی خیلی غمگین و ناامید . چه زیبا فرمودن امام صادق(ع):«المؤمن یحقد مادام فی مجلسه، فاذا قام ذهب عنه الحقد» 2 کینه مؤمن در همان مجلس است، وقتی از مجلس برخاست کینه اش هم ازبین می رود. با مطالعه آیات و روایات راه حلهای خلاصی از شر کینه سه دسته می شه : یه راه درونی یعنی دل خودمونو صفا بدیم و آینه کنیم و دو راه برونی یعنی یا با خوش خلقی و مهربونی زمینه پاک شدن دلو مهیا کنیم چون حضرت رسول (ص) هم می فرماید : «حسن البشر یذهب بالسخیمه» 3خوشرویی کینه را می زداید. و یا اینکه همون جا از طرف مقابل انتقاد کینم و به خاطر کار ناپسندش اونو سرزنش کنیم . امام هادی (ع) فرمود: «العتاب خیرٌ من الحقد» 4 سرزنش بهتر از کینه توزی است.
منابع
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(چهارشنبه 87/2/11 :: ساعت 11:55 عصر)
به به ! عجب حال و هواییه! خرید شب عید و خونه تکونی و حالا بعد از این بهترم می شه: دید و بازدید و عیدی گرفتن و گاهی مسافرت و ... به هرحال هرجوری که 13 روز عید رو بگذرونیم یک کار رو اغلب از قلم نمیندازیم؛ و اونم خوردنه ! البته کار درستی هم می کنیم چون بالآخره آدمیزاده و یه شکم هم که بیشتر نداره!، به علاوه از مال مفت هم که نمی شه به این سادگی صرف نظر کرد! بیاد داستان کباب غاز 1 و راوی بیچاره که به خاطر پرخوری مهمونش به چه روزی افتاد ! واضحه که پرخوری کار خوبی نیست، ولی چون اغلب این صفت مذموم، مظلوم واقع میشه و ما عنایتی بهش نداریم گفتیم یه سراغی ازش بگیریم و ببینیم احوالاتش از چه قراره. وقتی حالش رو می پرسیم اظهار شادابی میکنه چون بااینکه فصل بهار آلرژی افراد رو تحریک میکنه ایشون برعکس در بهار از همیشه حالش بهتره علی الخصوص 13 روز اولش ! در ادامه صحبت، از اونجایی که هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه، با آب و تاب فراوان اندر رذایل خودش روی افراد صحبت میکنه! (جدا که این بابا خیلی پرته و نمی دونه هدف ما از این مصاحبه چیه شمام صداشو در نیارین!) برای مثال ایشون اگر کسی رو گیر بیارن اول از همه دلش رو سخت میکنن (در این مورد بین خودمون باشه رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) می فرماید: دل خود را به کثرت آب و غذا نمیرانید، دل میمیرد همچون زمین کشاورزی که آب زیاد بخورد. 2 همچنین از آثار هم نشینی با این جناب، تحریک شدن شهوته. حالا دیگه دردهای مختلف بعضا بی درمانی که آدم بهش گرفتار میشه بماند. در یه جمله: " پر خوری خراب کننده بدن و عامل بیماری و کسل کننده از عبادته3 "
خوب در اینجا با میهمان جلسه خداحافظی می کنیم و ممنونیم که وقتشون رو در اختیار ما قرار دادن!. برای اطلاع دوستان ما راهکارهایی رو که برای خلاص شدن از ایشون اجرا کردیم شرح می دیم: به طور کلی این کار باید در دو مرحله استراتژیکی! انجام بشه: مرحله علمی و دیگری مرحله عملی. خیلی ساده هست، مثل هر بیماری روحی- اخلاقی دیگه شناختن آسیبها و مضرات یک رفتار در تشویق فرد به ترک اون، بسیار موثره. در مورد راه عملی به توصیه زیبای امیرالمومنین(علیه السلام) به فرزندشون رجوع می کنیم که فرمود: "آیا تو را خبر کنم به چهار خصلت که با آن از طبیب بی نیاز شوی؟... بر سر سفره طعام ننشین مگر که گرسنه باشی. از سر سفره غذا برنخیز مگر که هنوز اشتهای خوردن داشته باشی. غذا را خوب بجو و قبل از استراحت و خواب، قضای حاجت کن. پس اگر چنین کردی، از طبیب بی نیاز میشوی 4 ". اگر کمکم از غذامون کم کنیم معدمون کوچکتر و اشتهامون کمتر می شه. همچنین می تونیم قبل از غذا معده رو با مواد غذایی سالم مثل سالاد و سبزی پر کنیم که دیگه جایی برای غذاهای چرب و شیرین نمونه و در ضمن به عنوان بهترین و موثرترین راه روزه گرفتن در چند روز از هفته رو فراموش نکنیم! * راستی بهتون توصیه می کنم اگر داستان کباب غاز رو نخوندین لینکش تو بخش منایع هست حتما بخونید ! چه خوب گفته شاعر که: نه آنقدر بخور کاز دهانت برآید نه آقدر که از ضعف جانت در آید!
منابع...
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(پنج شنبه 86/12/16 :: ساعت 3:27 عصر)
آخه مگه گفتگو هم اخلاق داره ؟! با همه استعداد و مهارت گفتاری که برخی در ارتباط با دیگران از خودشون نشون میدن اما گاهی متاسفانه بلحاظ اخلاقی نمیدونن چی بگن، چی نگن و چه طور بگن!؛ دیگه ببین حرف زدن چه قدر مهم بوده که خدا فرموده من به انسان حرف زدن یاد دادم (الرحمن، آیه 4) ساده ترین و مقرون به صرفه ترین راه تبادل اطلاعات هم استفاده از یه زبون کوچولوست ؛ ولی مواظب باشیم در این استفاده اسراف نکنیم ... ! مثلا حرفی که زده می شه باید صریح باشه؛ البته برا یه سیاستمدار این گزینه گاهی نه تنها ترجیح نداره بلکه بدلیل اینکه در دنیای سیاست سروکار با رقباست، گاهی باید دوپهلو حرف زد! اما درموارد دیگه فرقی نمی کنه چه کاره ایم، باید با ملایمت حرف بزنیم و سخن نافذ و نرم باشه. غیر از این باید مودبانه هم باشه و از همه مهم تر ... معلومه دیگه، راست بگیم. و البته جز راست نباید گفت و هر راست نشاید گفت! دیگه تهمت و حرف دوپهلوی نیش دار(دورویانه) و کتمان حقیقت و به قول معروف حرف مفت زدن هم جزو اسرافهای زبانیه.
ولی گذشته از اینها هر سخنران خوب به یک دسته شنونده خوب نیاز داره. خوب شنیدن هم از مهارتهای اخلاق اجتماعیه. البته خوب شنیدن شامل حرف خوب شنیدن، حرف ناخوب نشنیدن، عمل به حرف خوب و درست رفتار کردن با چیزی که میشنویم؛ یعنی مثل بعضی کفار زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، برای سوء استفاده به چیز خوب گوش ندیم: «آنها بسیار به سخنان تو گوش می دهند تا تو را تکذیب کنند» (مائده، آیه 42). کسایی که خوب گوش می دن معمولاً اطلاعات بیشتری کسب می کنن ولی کسایی که زود و زیاد حرف می زنن فرصت یادگیری رو از خودشون می گیرن.
کلاً گفت و شنود یک آیین نامه وحیانی داره !. هرچیزی نباید گفت و هر چیزی نباید شنید چون همه اعضا و جوارح ما مسئولند: «گوش و چشم و دل مسئولند» (اسراء،آیه 36)؛ پس چه بهتر که شهادتشون در روز قیامت له (بنفع ما) ما باشه نه علیهمون! انشاء الله.
میشه یه شی واحد هم خوب باشه هم بد؟! قربونش برم امام علی(علیه السّلام) یه جا به اون بنده خدایی که بدگویی دنیارو می کرد میفرماید: «اى نکوهشگر دنیا ! فریفته نیرنگ آنى و فریب خورده یاوه هایش ! و آنگاه آن را نکوهش می کنی؟! فریفته دنیایى و سپس از آن بدی می گویی؟! تو دنیا را متهم مى کنى یا دنیا تو را ؟! دنیا چه هنگام تو را سر به هوا ساخت و فریفت... ؟! دنیا خانه راستى است براى آن که آن را راست انگاشت ! و خانه تندرستى است براى آن که شناختش و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه برگرفت و خانه پند است براى کسى که از آن پند گرفت. دنیا مسجد محبّان خداست و نمازخانه فرشتگان او و فرودگاه وحى الهی و تجارت خانه دوستانش.» 1 واقعا که حضرت چه زیبا توصیف میفرمایند !
یه جا دیگه هم به خود دنیا می فرماید: «اى دنیا ! از من دور شو ! خودت را بر من عرضه داشتهاى یا شیفته ام گشتهاى؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى. هرگز! جز مرا بفریب.» 2 شما چی به نظرتون رسیده؟ شاید منظور از دنیای شماره یک، اونیه که ازش خوب استفاده بشه و شماره دومی هم اونیه که خوب از ما استفاده می کنه ... !!! جالب بود نه ؟! یکی نیست به من گنهکار بگه: تو که میدونی چرا حال و روزت اینه ؟! اون که نمیدونه آدم میگه بیچاره اصلا نفهمیده اومده اینجا چه کار ؟! ولی حساب اون که میدونه و گرفتار میشه جداست ... اون دیگه خودشو زده به خواب و حسابش با کرام الکاتبینه ! ولی چند راه برای پیشگیری از به دام افتادن تو دنیای شماره دو وجود داره که حتما ملتفت هستین ! مثل توجه به خدا و اون دنیامون، یاد مرگ و مهم تر از همه شناخت و ایمان به آثار منفی دل بستن به این عروسی که در عقد بسی داماد است !!! به گناه آلوده شدن، سخت مردن، غمگین و حریص شدن و هزارتا درد بی درمون دیگه. به قول شاعر:
دل در این پیر زن عشوه گر دهر مبند
کین عروسیست که در عقد بسی داماد است
همه آدما موقعی که به هم می رسن یه روشی برای احوالپرسی و ابراز احساسات ابداع یا انتخاب کردن؛ اسلام هم به ما سلام کردن رو یاد میده، چرا که سلام، یعنی رحمت، پس وقتی به هم میرسید برای هم طلب رحمت کنید . معنی این کار اینه که اون پرچم سفیده که نشونه صلح و صفاست رو به طرف نشون بدیم. در ضمن بهشت هم دارالسّلامه، یعنی محل سلامت، امنیت و رحمت؛ پس باید سعی کنیم فضامون بهشتی باشه. سلام قول خدا، اولیای خدا، ملائکه و بهشتیهاست.
حالا در میون بچّه مسلمونا، که از پیشینه غنی تمدن و فرهنگ برتر خویش غافلاند، تو چت و ... گاهی دیده شده هنگام ارتباط با دوستان و آشنایان، بجای واژه قشنگ الهی سلام، از واژههای غربی هِلّوو ... هااای و ... استفاده میکنن.
وقتی به آدم سلام میکنن واضحه که بالاخره باید یه جوابی بهشون بدیم. خدا به ما فرموده: "هرگاه به شما تحیّت گویند پاسخ آنها را به بهتر از آن بدهید؛ یا به همان گونه پاسخ گویید؛ خداوند حساب همه چیز را دارد. نساء آیه 86 " فرقی نمیکنه ممکنه سلام و تحیت شما در قالب یه رفتار بروز و ظهور داشته باشه مثل حکایت کنیزی که وقتی با امام حسین برخورد بستهای ریحان به حضرت هدیه کرد امام هم پاسخ این عمل او رو به بهتر از اون دادند و در مقابل آزادش کردند.
نکته لطیفی هم اینجاست که جواب سلام ثوابش به سلام نمی رسه. که مجال تفصیلش فعلا نیست، همین قدر بدونیم که اگه وایسیم تا بهمون سلام کنن از 70 حسنه یکی بیشتر گیرمون نمیاد و بقیهاش از جیبمون رفته!!!
بهر حال اسلام کلاّ به آداب معاشرت خیلی اهمیّت داده و سلام نمونه کوچکشه، رعایت بهداشت و تمیزی نمونهای دیگه از این آموزههای معاشرتیه در حالی که متاسفانه کوتاهی های زیادی از جانب برخی میشه بطوری که اگه قسمت شد از این کشور رفتی بیرون حتما برمیخوری به غیر مسلمونایی که اگه تر و تمیز باشی از دیدنت انگشت به دهن میمونن . هیچ میدونی چرا؟! چون فکر میکنن اسلام به تمیزی اهمیّت نمیده! و مسلمونا آدمای ژولیده و نامرتبّی هستن! اونوقت بیا و ببین تو دستورات اسلام چه قدر به تمیزبودن، عطر و مسواک زدن و ... به خصوص موقع بیرون رفتن توصیه شده. خود پیامبر(صلّی الله علیه و آله وسلّم) از تمیزترین بندگان خدا بودند. جالبه که گاهی میبینی کسی رفته خارج و اونجا بدترکیبتر شده! و میگه کسی اینجا مارو نمیشناسه...! اونوقت می گن چرا میگی مسلمون نامرتّبه!
و نمونه دیگه اینکه تو آموزههای متعالی اسلام در معاشرت، اومده که علی(علیه السّلام) فرمود:"درباره همسایگان از خدا بترسید که این سفارش پیغمبر شماست که پیوسته در مورد همسایگان سفارش میکرد تا بدان جا که گمان بردیم آنها را وارث یکدیگر معرفی خواهد کرد"!به روی خودت نمیاری همسایت بود ؟! خیلی باکلاسی که از حالش خبر نداری ؟!
دوستت مریض شده ؟ خوب پاشو برو دیدنش. اصلا این جوری حالش زود تر خوب میشه. میگی نه؟، امتحان کن! چی بگم دیگه ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
تا حالا واژه گناه نخستین رو شنیدید ؟ می دونید این گناه چی بوده ؟ همونی که سبب رانده شدن ابلیس از بهشت شد ... همونی که باعث مرگ هابیل توسط برادرش شد ...
ای بابا ! متوجه نشدید منظورم چیه ...؟! بله دیگه درسته ! حسادت رو میگم؛ حسادت که از رشد اجتماعی و شخصیتی آدم جلوگیری می کنه و برای حسود و اونی که بهش حسادت می شه آثار تخریبی زیادی داره . حتما همه این حدیث معروفو شنیدید که الحسودُ لا یسودُ .
اما مسئله مهمی که اینجا پیش میاد اینه که حسد چه حالتیه . یه فرق کوچیک بین حسد (از صفات رذیله ) و غبطه خوردن (یک حالت و حس مثبت ) وجود داره و اونم اینه که وقتی حسود حسادت می کنه دلش می خواد چیزی رو که دیگری داره صاحب بشه درحالی که اون بیچاره دیگه نداشته باشدش ! ولی وقتی یه نفر به کسی قبطه می خوره آرزو می کنه چیز خوبی که در دیگری هست رو داشته باشه بدون اینکه از اون فرد چیزی کم بشه . پس می بینید که قبطه خوردن بد نیست . اگه همچین حسی به شما دست داد نمی خواد عذاب وجدان بگیرید و خیال کنید دچار یک خوی غیر اخلاقی و ناپسند شدید و وجِبَ لکمُ النّار !!!
راستی می دونستیدبه عقیده بعضی از بزرگان حسودی کردن تو ذات آدمه مثلا بچه های کوچیک هم معمولا به دیگران حسودی می کنن . اما مهم اینه که چه ذاتی باشه چه از حالتهای دیگه مثل خوددوستی ناشی بشه می تونه کنترل بشه و در جهت کمال به کار گرفته بشه ؛ در صورتی که مثل سوءظن کنترلش کنیم .
حالا همیشه که آدم قلقلکش نمی یاد به کسی حسودی کنه . بالاخره یه چیزی آدمو تحریک می کنه ... مثلا با طرف یه خورده حسابی داریو دلت می خواد خلاصه یه جوری ... ! حالا اینم نه ؟ خوب لابد خیال کردی طرف حالا که به یه جایی رسیده داره خودشو واست می گیره و تو حال می کنی حالشو بگیری . البته برعکسشم می شه : تو می خوای خودتو واسش بگیری و لی چون پیشش کم می یاری بهش حسودیت می شه . یه خورده که درجشو بیاریم پایین می رسیم به این که تو تعجب کردی فلانی ... فلانی ؟! اونو این حرفا ... خدا شانس بده ! شایدم ترسیدی حالا که به یه جایی رسیده بخواد موی دماغت بشه ... بالاخره یه چیزی تو همین مایه هاست دیگه نه ؟
وبه عنوان حسن ختام این شعر از مولوی رو در مورد داستان حضرت یوسف بخونید :
یاد دادش جور اخوان و حسد کان یکی زنجیر بود و ما اسد
شیر را عار نبود سلسله ما نداریم از قضای حق گله
شیر را پای ار در زنجیر بود بر همه زنجیرسازان میر بود