http://akhlaghiy.ParsiBlog.comسين جيم هاي اخلاقيParsiBlog.com ATOM GeneratorTue, 19 Mar 2024 16:34:06 GMTحسين10110tag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/63/%d8%aa%d9%88%d8%b5%d9%8a%d9%87+%d9%87%d8%a7%d9%8a+%d8%a7%d8%ae%d9%84%d8%a7%d9%82%d9%8a+%d8%a2%d9%8a%d8%aa+%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87+%d8%b3%d9%8a%d8%af+%d8%b9%d9%84%d9%8a+%d9%82%d8%a7%d8%b6%d9%8a+%d8%b7%d8%a8%d8%a7%d8%b7%d8%a8%d8%a7%d9%8a%d9%8a(%d8%b1%d9%87)/Sat, 14 Jan 2017 08:00:00 GMTتوصيه هاي اخلاقي آيت الله سيد علي قاضي طباطبايي(ره)<div dir='rtl'><p>مطالب زير گزيده اي از توصيه ها و وصاياي آيت الله سيد علي قاضي (ره) است که به شاگردان و اطرافيان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر مي نماييم. باشد که کلامش چون صاعقه اي بر قلبمان بدرخشد و راهنمايمان در تاريکي ها باشد. </p><br><p><br /><strong>نماز</strong> <br />شما را سفارش مي کنم به اينکه نمازهايتان را در بهترين و با فضيلت ترين اوقات آنها به جا بياوريد و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستيد، 44 رکعت بخوانيد و اگر مشغله هاي دنيوي نگذاشت آنها را به جا آوريد، حداقل نماز توابين را بخوانيد [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است]. <br />مرحوم علامه طباطبايي و آيت الله بهجت از ايشان نقل مي کنند که مي فرمودند: اگر کسي نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عاليه نرسد مرا لعن کند. <br />مرحوم آقاي سيد هاشم رضوي هندي مي فرمايند: روزي يکي را به محضر آقاي قاضي آوردند که مثلا آقا دستش را بگيرد و راهنمايي اش کند. مرحوم آقاي قاضي فرموده بودند: به اين آقا بگوييد که نماز را در اول وقت بخواند.بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخير مي انداخته است. <br />اما وصيت هاي ديگر، عمده آنها نماز است. مي فرمودند نماز را بازاري نکنيد اول وقت به جا بياوريد با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کرديد همه چيزتان محفوظ ميماند و تسبيح صديقه کبري سلام الله عليها که از ذکر کبير به شمار مي آيد و آيت الکرسي در تعقيب نماز ترک نشود. <br /> <br /><strong>دعا در قنوت نماز</strong> <br />آقاي قاضي به شاگردان خود دستور مي دادند اين دعا را در قنوت نماز هايشان بخوانند: اللهم ارزقني حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من يحبّک، والعمل الذي يبلغني إلي حبّک واجعل حبّک احبّ الاشياء إلي. <br /> <br /><strong>قرآن</strong> <br />آيت الله نجابت مي فرمودند: آيت الله ميرزا علي قاضي به مرحوم آيت الله شيخ علي محمد بروجردي (از شاگردان برجسته آقاي قاضي) فرموده بودند که: هيچ گاه از قرآن جدا مشو و ايشان تا آخر عمر بر اين سفارش آقاي قاضي وفادار و پايبند بود. هر وقت از کارهاي ضروري و روزمره فارغ مي شد، قرآن مي خواند و با قرآن بود. <br />آقاي سيد محمد حسن قاضي مي فرمايند: چند سفارش ايشان عبارت است از: اول روخواني قرآن. مي فرمودند قرآن را خوب و صحيح بخوانيد. توصيه ديگر ايشان راجع به دوره تاريخ اسلام بود. مي فرمودند يک دوره تاريخ اسلام را از ولادت حضرت پيغمبر(ص) تا 255 ه.ق يا 260 ه.ق بخوانيد. و بعد از عمل به اين ها مي فرمودند برو نمازشب بخوان! <br />آيت الله قاضي در نامه اي به آيت الله طباطبايي مي فرمودند: دستورالعمل، قرآن کريم است؛ فيه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العيون مخلصين را هميشه جلوي چشم داشته باشيد و با آن هادي طريق مقيم و صراط مستقيم سير نماييد و از جمله سيرهاي شريف آن قرائت است به حسن صورت و آداب ديگر، خصوص در بطون ليالي... <br />و نيز:بر شما باد به قرائت قرآن کريم در شب با صداي زيبا و غم انگيز، پس آن نوشيدني و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از يک جزء نباشد. <br /> <br /><strong>نماز شب</strong> <br />اما نماز شب پس هيچ چاره و گريزي براي مؤمنين از آن نيست، و تعجب از کسي است که مي خواهد به کمال دست يابد و در حالي که براي نماز شب قيام نمي کند و ما نشنيديم که احدي بتواند به آن مقامات دست يابد مگر به وسيله نماز شب. <br />علامه طباطبايي مي فرمودند: چون در نجف اشرف براي تحصيل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خويشاوندي گاه گاهي به محضر مرحوم قاضي شرفياب مي شدم تا يک روز در مدرسه اي ايستاده بودم که مرحوم قاضي از آن جا عبور مي کردند. چون به من رسيدند، دست خود را روي شانه من گذاردند و گفتند: اي فرزند! دنيا مي خواهي نماز شب بخوان، آخرت مي خواهي نماز شب بخوان! <br />حاج سيد هاشم حداد مي فرمودند: مرحوم آقا خودش اين طور بود و به ما هم اين طور دستور داده بود که در ميان شب وقتي براي نماز شب برمي خيزيد، چيز مختصري تناول کنيد، مثلاً چاي يا دوغ يا يک خوشه انگور يا چيز مختصر ديگري که بدن شما از کسالت بيرون آيد و نشاط براي عبادت داشته باشيد. <br /> <br /><strong>توسل به ائمه أطهار(ع)</strong> <br />آيت الله سيد علي آقا قاضي در يکي از نامه هايش چنين مرقوم فرمودند: .... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پيش ما است. با دراويش و طريق آنها کاري نداريم. طريقه، طريقه علما و فقها است، با صدق و صفا. <br /> <br /><strong>توسل به حضرت سيدالشهدا(ع)</strong> <br />محال است انساني به جز از راه سيدالشهدا عليه السلام به مقام توحيد برسد.سريان فيوضات و خيرات از مسير حضرت سيدالشهدا عليه السلام است و پيشکار اين فضيلت هم حضرت قمر بني هاشم ابالفضل العباس عليه السلام است. <br /> <br /><strong>دعا براي فرج امام زمان(ع)</strong> <br />از آن چيزها که بسيار لازم و با اهميت است دعا براي فرج حضرت حجت صلوات الله عليه در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها. <br /> <br /><strong>دل هيچ کس را نرنجانيد!</strong> <br />ديگر آن که، گر چه اين حرفها آهن سرد کوبيدن است، ولي بنده لازم است بگويم اطاعت والدين، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حيله و تقدم در سلام و نيکويي کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جايي که خدا نهي کرده. الله الله الله که دل هيچ کس را نرنجانيد! <br />تا تواني دلي بدست آور دل شکستن هنر نمي باشد <br /> <br /><strong>رفع ناراحتي هاي روحي</strong> <br />آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتي هاي روحي، خواندن اين کلمات را سفارش مي کردند: لا اله الا الله وحده لا شريک له، له الحمد و له الملک و هو علي کل شيء قدير، أعوذ بالله من همزات الشياطين و أعوذ بک ربي من أن يحضرون إن الله هوالسميع العليم: هيچ معبودي جز خداوند يکتاي بي شريک وجود ندارد و ستايش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاري تواناست. از وسوسه هاي شياطين به خدا پناه مي برم و به تو پناه مي برم اي پروردگارم از اين که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. <br /> <br /><strong>حق الناس</strong> <br />آيت الله نجابت نقل مي کند: وقتي که بنده مشرف شدم خدمت ايشان فرمودند: هر حقي که هر کس بر گردن تو دارد بايد ادا کني. خدمت ايشان عرض کردم: مدتي قبل در بين شاگردهايم که نزد بنده درس طلبگي مي خواندند، يکي خوب درس نمي خواند. بنده ايشان را تنبيه کردم. اذن از وليّ او هم داشتم در تربيت. در ضمن اين جا هم نيست که از او طلب رضايت کنم. مي فرمودند: هيچ راهي نداري، بايد پيدايش کني. گفتم آدرس ندارم، گفتند بايد پيدا کني. <br />آقاي قاضي فرمودند: هر حقي که برگردنت باشد تا ادا نکني باب روحانيت، باب قرب، باب معرفت باز شدني نيست. يعني اين ها همه مال حضرت احديت است. و حضرت احديت رضايت خود را در راضي شدن مردم قرار داده است. <br /> <br /><strong>اوراد و اذکار معمول</strong> <br />بر شما باد به التزام به وردهاي معمول که در دسترس هر يک از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار. <br /> <br /><strong>رفتن به مساجد</strong> <br />زيارت مشهد اعظم براي کسي که مجاور آنجاست در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همين طور ساير مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهي در آب است! <br /> <br /><strong>زيارت برادران مومن</strong> <br />زياد به زيارت و ديدار برادران نيک سيرت برويد، چرا که آنها برادران شما در پيمودن راه و رفيق در مشکلات هستند. <br /> <br /><strong>رفع گرفتاري</strong> <br />علامه لاهيجاني انصاري روزي از ايشان پرسيدند که در مواقع اضطرار و گرفتاري چه در امور دنيوي و يا در امور اخروي و بن بست کارها به چه ذکري مشغول شويم تا گشايش يابد؟ در جواب فرمودند: پس از 5 بار صلوات و قرائت آية الکرسي در دل خود بدون آوردن به زبان بسيار بگو: <br />«اللهم اجعلني في درعک الحصينة التي تجعل فيها من تشاء: بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهي قرار مي دهي تا گشايش يابد.» <br /> <br /><strong>حديث عنوان بصري</strong> <br />آيت الله سيد محمد حسين حسيني تهراني در کتاب روح مجرد مي فرمايند: آقاي قاضي براي گذشتن از نفس اماره و خواهش هاي مادي و طبعي و شهوي و غضبي که غالباً از کينه و حرص و شهوت و غضب و زياده روي در تلذذات بر مي خيزد، روايت عنوان بصري را دستور مي دادند به شاگردان و تلامذه و مريدان سير و سلوک إلي الله، تا آن را بنويسند و بدان عمل کنند. يعني يک دستور اساسي و مهم، عمل طبق مضمون اين روايت بود. و علاوه بر اين مي فرموده اند بايد آن را در جيب خود داشته باشند و هفته اي يکي، دو بار آن را مطالعه نمايند. <br /> <br /><strong>دعاي کميل و زيارت جامعه</strong> <br />آقاي سيد محمد حسن قاضي مي فرمايند: ايشان خصوصاً سفارش مي کردند که دعاي کميل را در شب هاي جمعه بخوانيد و خواندن زيارت جامعه (در اواخر مفاتيح الجنان مذکور است) را در روزهاي جمعه تأکيد داشتند. <br /> <br /><strong>حضور قلب</strong> <br />حجت الاسلام آقاي دکتر مرتضي تهراني مي فرمايند: آيت الله قاضي در پاسخ شخصي که از ايشان تقاضاي سفارش کرد، فرمودند: <br />قلم و کاغذ از جيبت درآور و بنويس: <br />سررشته دولت اي برادر به کف آر وين عمر گرانمايه به خسران مسپار <br />يعني همه جا با همه کس در همه جا مي دار نهفته چشم دل جانب يار <br /> <br /><strong>توصيه به توبه و استغفار</strong> <br />برادران عزيزم! خداوند متعال شما را براي طاعتش موفق نمايد هشيار باشيد که به ماههاي حرام وارد شده ايم، پس چه بزرگ است و تمام نعمتهاي باري تعالي بر ما؛ پس قبل از هر چيز بر ما واجب و لازم است که توبه نمائيم با شرائط لازم و نمازهاي ويژه، سپس از گناهان کبيره و صغيره به قدر توان دوري نماييم. <br />پس شب جمعه يا روز شنبه نماز توبه بخوانيد شب جمعه يا روز آن سپس روز يکشنبه از روز دوم ماه اعاده کنيد آن را. سپس ملازم باشيد به مراقبه صغري و کبري و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه که شايسته و لازم است. [منظور از مراقبه صغري، محاسبه نفس است از جهت صدور گناه و خطا حتي ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات و مراقبه کبري، دوام ذکر و توجه و عدم غفلت در حد امکان]. پس همانا در آن يادآوري براي کسي است که اراده دارد متذکر شود يا از خدا بترسد. سپس به دلهايتان توجه نمائيد و مرضهايي که در اثر گناه است مداوا کنيد و به وسيله استغفار، عيبهاي بزرگ تان را کوچک و کم نمائيد. <br /> <br />مرحوم قاضي به همه سفارش مي کردند اين ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذي لا اله الا هو من جميع ظلمي و جوري و إسرافي علي نفسي و أتوب إليه: از خداوند که معبودي جز او نيست به خاطر تمامي ظلم ها و گناهانم و ستمي که بر خود روا داشته ام طلب بخشش مي کنم و به سوي او باز مي گردم. <br /> <br /><strong>برآورده شدن حاجت</strong> <br />مرحوم قاضي قرائت دعاي زير (دعاي سريع الاجابه، مفاتيح الجنان) را به مدت چهل شب، هر شب يک تا صد بار براي برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهي مفيد مي دانستند: إلهي کيف أدعوک و أنا أنا و کيف أقطع رجايي منک و أنت أنت؟ إلهي أذا لم أسئلک فتعطين فمن ذاالذي أدعوه فيعطيني؟ ألهي إذا لم أدعک فستجيب لي، فمن ذاالذي أدعوه فيستجيب لي؟ إلهي إذا لم أتضرع إليک فترحمني فمن ذا الذي أتضرع إليه فيرحمني؟ إلهي فکما فلقت البحر لموسي و نجيته أسئلک أن تصلي علي محمد و آل محمد و إن تنجيني مما أنا فيه و تفرج عني فرجا عاجلا غير أجل بفضلک و رحمتک يا أرحم الراحمين. <br /> <br /><strong>عرضه خود به اميرالمؤمنين</strong> <br />حاج سيد عبدالکريم کشميري(ره) مي فرمايد: روزي با آقا سيد مهدي قاضي، فرزند استادم آقا ميرزا علي قاضي (ره) در مسجد هندي نشسته بوديم. ايشان گفت: شما که در برخي امور ماهر و متبحر هستيد بگوييد پدرم به من چه وصيتي کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملي کرده، ذکري بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقاي قاضي به وي دو نصيحت کرده است: اول اين که هر روز خودت را بر اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه کن و ديگر اين که اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالي، به منازل و بيوت مراجع نرو. <br /> <br /><strong>دعاي «يا من احتجب...»</strong> <br />آقاي سيد هاشم حداد در موقع خوابيدن دعاي اللهم يا من إحتجب بشعاع نوره... را قرائت مي کردند و چه بسا مي شد که در قنوت نماز مي خواندند. و چون از بعضي از شاگردان ديگر مرحوم قاضي شنيده شده است، معلوم مي شود اصلش از مرحوم قاضي بوده است. <br />اين دعا با مختصر اختلافي در لفظ، در مهج الدعوات ص 108 مرحوم سيد بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنيفه از رسول خدا (ص) روايت نموده است و براي آن آثار و خواص عجيبي را نقل کرده است. <br /> <br /><strong>تقويت حافظه</strong> <br />آن مرحوم براي تقويت حافظه، خواندن آيت الکرسي و معوذتين (دو سوره مبارکه ناس و فلق) را سفارش مي فرمودند. <br /> <br /><strong>مدد از روح بزرگان</strong> <br />آقاي قاضي(ره) به همه توصيه مي کردند که: اگر قبري از امام زادگان يا علما و بزرگان در اطرافتان يا شهرتان است حتماً برويد. <br /> <br /><strong>عمل به دانسته ها</strong> <br />برو آنچه از نيکي که مي داني درست عمل کن؛ در نهايت دقت و سعي، بدان که تو عارف خواهي بود. <br /> <br /><strong>کليد سعادت دنيا و آخرت</strong> <br />سيد علي آقا قاضي در يکي ديگر از نامه هايش چنين مي نگارد: بسم الله الرحمن الرحيم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علي رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام اين خرابي ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنينه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهيه است و مراتب ديگر دارد که به آنها إن شاء الله نمي رسيد و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخيل ماندن در دنيا؛ پس اگر مي خواهيد از جميع ترس و هراس و وسواس ايمن باشيد دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالي باشيد و اين است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنيا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائيد چه چيز شما را از او مانع و مشغول مي کند، اگر عاقلي! <br /> <br />و به جهت تسهيل اين معني چند چيز ديگر به سر کار بنويسد بلکه از آنها استعانتي بجوئي: <br />اول بعد از تصحيح تقليد يا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛ <br />و سعي کردن که روز به روز خشوع و خضوع بيشتر گردد؛ <br />و تسبيح صديقه طاهره صلوات الله عليها بعد از هر نماز؛ <br />و خواندن آيه الکرسي کذلک ؛ <br />و سجده شکر و خواندن سوره يس بعد از نماز صبح؛ <br />و واقعه در شبها؛ <br />و مواظبت بر نوافل ليليه؛ <br />و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ايضاً بعد از صلاة عصر؛ <br />و اين ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب يا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانيد: لا إله إلا الله وحده لا شريک له، له الحمد و له الملک و هو علي کل شيء قدير، أعوذ بالله من همزات الشياطين و أعوذ بک ربي أن يحضرون إن الله هو السميع العليم. <br />مدتي به اين مداومت نمائيد بلکه حالي رخ دهد که طالب استقامت شويد إن شاء الله تعالي.</p></div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/62/%d9%be%d9%8a%d8%a7%d9%85+%d9%87%d8%a7+%d9%88+%d9%81%d8%b6%d8%a7%d9%8a%d9%84+%d8%a7%d8%ae%d9%84%d8%a7%d9%82%d9%8a+%d8%af%d8%b1+%d9%88%d8%a7%d9%82%d8%b9%d9%87+%d8%ba%d8%af%d9%8a%d8%b1/Sun, 20 Oct 2013 16:18:00 GMTپيام ها و فضايل اخلاقي در واقعه غدير<div dir='rtl'><div class="rowN2_body"><br><div id="body_article_8198007"><br><div><br><div><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">علي عليه‏ السلام و غدير</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">مردي خدمت اميرمؤمنان علي عليه‏السلام عرض کرد: بالاترين فضيلت خود را از سوي پيامبر صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله به من خبر دهيد. حضرت فرمود: «پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله مرا در غدير خم منصوب کرد و وجوب ولايت مرا از طرف خداوند و به امر او اعلام فرمود».</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">حضرت زهرا عليهاالسلام و غدير</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">حضرت زهرا عليهاالسلام درباره ماجراي غدير مي‏فرمايد: «پيامبر در روز غدير، پيمان ولايت را براي علي عليه‏السلام محکم کرد تا بدين وسيله، اميد دشمنان را نااميد سازد».</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">امام رضا عليه‏السلام و عيد غدير</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">امام رضا عليه‏السلام درباره عيد غدير مي‏فرمايد:«اين روز، روز عيدِ خاندان محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است. هر کس آن را عيد بگيرد، خداوند مالش را زياد مي‏کند».</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">امام رضا عليه‏السلام و هدايا در روز غدير</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">در روايت آمده است که حضرت رضا عليه‏السلام در روز عيد غدير، عده‏اي از ياران نزديک خود را براي شام دعوت کرد و به منازل آنان هدايا و عيدي فرستاد و درباره فضيلت‏هاي اين روز، سخناني ايراد فرمود».</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">حضرت معصومه عليهاالسلام و حديث غدير</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام حديث غدير را به سند زير نقل فرموده است: حضرت فاطمه دختر امام موسي بن جعفر عليه‏السلام ، از فاطمه دختر امام صادق عليه‏السلام ، از فاطمه دختر امام باقر عليه‏السلام ، از فاطمه دختر امام زين العابدين عليه‏السلام ، از فاطمه و سکينه دختران امام حسين عليه‏السلام ، از اُمّ کلثوم دختر فاطمه زهرا عليهاالسلام نقل فرموده است که مادرش حضرت زهرا دختر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله خطاب به مردم فرمود: «آيا سخن پيامبر خدا را در روز غدير خم فراموش کرديد که فرمود: هر کس من مولا و صاحب اختيار اويم، علي مولا و صاحب اختيار اوست؟».</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">برنامه‏ هاي متنوع براي احياي غدير</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">زنده نگه داشتن ياد غدير، مؤثرترين عامل در احياي محتواي آن است. درطول تاريخ، يادبودهاي گوناگوني از غدير به عمل آمده و اقوام و ملت‏هاي مختلف مسلمان، براي حضور غدير در جامعه شان تلاش کرده‏اند. مسجد غدير در بيابان غدير، جايگاهي با برکت و زيارتگاه مسلمانان بوده است. جشن‏هاي سالانه غدير و برنامه‏هاي گوناگوني که به اين مناسبت اجرا مي‏شود نيز، جلوه ديگري از احياي غدير است. زيارت اميرمؤمنان علي عليه‏السلام در اين روز، تجديد خاطره‏اي از غدير و دست بيعتي دوباره با صاحب آن به شمار مي‏آيد. اين يادبودها، پاسداشت غدير در جوامع معتقد به آن و سنگر دفاع از غدير در برابر مخالفان آن است. در سايه همين يادمان‏هاست که پس از چهارده قرن، نام غدير بر تارک تاريخ اسلام درخشيده، هزاران توطئه براي نابودي آن خنثي شده است.</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">ضرورت شناخت غدير</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">غدير، عصاره و نتيجه آفرينش و چکيده تمام اديان الهي و خلاصه مکتب وحي است. غدير، تنها واقعه‏اي تاريخي نيست؛ بلکه اساس دين است. غدير، ثمره نبوت و ميوه، و تعيين خط مشي مسلمانان تا آخرين روز دنياست. غدير، مجموعه وقايعي سرنوشت‏ساز و خطبه آن، قانون‏نامه زيربناييِ اسلام است که چکيده آن، جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاه فهذا عَليٌ مَوْلاه» مي‏باشد.</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">غدير، يک رخداد تاريخي صرف، و تنها يک گذرگاه جغرافيايي نيست، بلکه سرفصلي اعتقادي است که درون‏مايه همه طاعت‏ها از آن سرچشمه مي‏گيرد، رسالت همه پيامبران در آنجا مفهوم مي‏يابد، و همه رشدها و تعالي‏ها از آنجا آغاز مي‏شود.</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">اقيانوسي ناپيدا</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">غدير، برکه نيست؛ اقيانوسي ناپيدا و کرانه‏اي است که سراسر هستي را پوشانده است. غدير، يک مقطع تاريخي نيست ؛ همه تاريخ است. غدير، با علي عليه‏السلام پيوند خورده و سخن از غدير، سخن از خدا و علي عليه‏السلام ، و سخن از محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و ابراهيم و موسي و عيسي است. غدير، ضرورتي بود که بايد براي هدايت و ارشاد مردم و ادامه رسالت انبياي الهي به وجود مي‏آمد و در آن علي عليه‏السلام به همگان معرفي مي‏شد. او که تربيت يافته مکتب پيامبر والامقام اسلام و مفسر بزرگ قرآن، و مظهر شجاعت و سخاوت است. آري، علي عليه‏السلام مردي است که تمامي فضيلت‏ها و مکارم، در وجودش جلوه گري مي‏کند.</span></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"> </p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><strong><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">غدير؛ تجلي ولايت</span></strong></p><br><p style="text-align: justify; text-indent: 36pt;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, ">غدير، نه فراموش شدني است و نه کهنه شدني؛ ماندگار است و پويا و زندگي ساز. غدير، تجلي ولايت و رکن حيات معنوي انسان است. غدير، روز اکمال دين و اتمام نعمت حق است. غدير، آزمايشگاه بود وعلي، وسيله امتحان مدعيان ايمان، تا در جريان اطاعت از رهبري او و پذيرفتن ولايتش، صداقت او را در عمل نشان دهند. پيامبرگرامي اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در روز غدير خم، خواست تا جريان رهبري امت، از آغاز به دست پاک ترين و شايسته‏ترين افراد باشد و آب زلال حق، در بستر تاريخ و زمان و در توالي نسل‏ها و انديشه‏ها، آلوده نگردد و دشمنان نتوانند از آب گل‏آلود، ماهيِ مراد خويش را بگيرند. بر همين اساس است که غدير هيچ گاه فراموش نمي‏شود؛ بلکه همواره ناميرا و جاودانه باقي خواهد ماند.</span></p><br></div><br></div><br></div><br></div></div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/61/%d8%aa%d8%a7+%d8%b1%d8%b3%d8%af+%d8%af%d8%b3%d8%aa%d8%aa+%d8%a8%d9%87+%d8%ae%d9%88%d8%af+%d8%b4%d9%88+%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%b1/Sun, 20 Oct 2013 08:51:00 GMTتا رسد دستت به خود شو کارگر<div dir='rtl'><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>علامه شيخ محمد تقي جعفري (ره) درباره استاد عارفش مرحوم آيت‌الله آقا شيخ مرتضي طالقاني (ره) متوفاي 1364 ق، نقل مي‌کند: </strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>دو روز مانده بود به محرم، طبق برنامه هر روزه براي تلهذ خدمت استاد رسيدم فرمود: </strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>«بلند شويد برويد آقا، براي چه آمده‌ايد آقا.»؛ چون گفتم براي درس آمده‌ام، گفت درس تمام شده آقا.</strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong> من فکر کردم چون محرم فرا رسيده آقا اين چنين فرمودند، لذا گفتم هنوز حوزه‌ها را تعطيل نکرده‌اند، </strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>فرمود : مي‌دانم آقا من مسافرم. مسافرم. خر طالقان رفته پالانش مانده، روح رفته جسدش مانده، لا اله الا الله ، </strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>آن‌گاه به شدت اشک از ديده‌هايش باريد، فهميدم خبر از ارتحال مي‌دهد با آنکه اصلا کسالتي ظاهري نداشت، </strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>پس گفتم با من سخني بفرماييد، گفت آفرين آقاجان، حالا متوجه شديد و اين بيت را خواند: </strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>«تا رسد دستت به خود شو کارگر / چون فتي از کار خواهي زد بسر»</strong></span></span></p>
<br><p style="text-align: center;"><span class="view_more"><span style="font-size: small;"><strong>پي‌نوشت.تاريخ حکما و عرفاي متاخر، از منوچهر صدوقي، ص92 </strong></span></span></p></div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/60/%d9%87%d8%b1+%da%a9%d9%87+%d8%a7%d9%88%d9%84+%d8%a8%d9%86%da%af%d8%b1%d8%af+%d9%be%d8%a7%d9%8a%d8%a7%d9%86+%da%a9%d8%a7%d8%b1/Thu, 17 Oct 2013 09:16:00 GMTهر که اول بنگرد پايان کار<div dir='rtl'><p style="TEXT-ALIGN: justify; TEXT-INDENT: 0.5in; MARGIN: 0in 0in 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; BACKGROUND: white" dir="rtl"><span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;">شخصي نزد زرگري آمد و گفت: ترازويت را بده تا مقداري طلا وزن کنم. زرگر گفت: جارو ندارم، گفت من از تو ترازو خواستم نه جارو، گفت غربال ندارم، گفت مسخره مي‌کني يا خودت را به کري مي‌زني؟ گفت هيچکدام. </span> <span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;">آخر دست تو ارتعاش دارد من به تو ترازو بدهم دستت مي‌لرزد و در حين وزن کردن طلا، مقداري بر زمين مي‌ريزد، آنگاه از من جارو مي‌خواهي و بعد از جارو کردن غربال مي‌خواهي تا خاک مخلوط طلا را جدا کني از طلا.</span> </p>
<br><p style="TEXT-ALIGN: justify; TEXT-INDENT: 0.5in; MARGIN: 0in 0in 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; BACKGROUND: white" dir="rtl"><span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;"> «من ز اول ديدم آخِر را تمام / جاي ديگر رو از اينجا والسلام </span> <span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;">هر که اول بين بود اعمي بود / هر که آخر بين چه با معنا بود</span> </p>
<br><p style="TEXT-ALIGN: justify; TEXT-INDENT: 0.5in; MARGIN: 0in 0in 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; BACKGROUND: white" dir="rtl"><span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;" dir="ltr"> </span><span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;">هر که اول بنگرد پايان کار / اندر آخر او نگردد شرمسار»</span></p>
<br><p style="TEXT-ALIGN: justify; TEXT-INDENT: 0.5in; MARGIN: 0in 0in 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; BACKGROUND: white" dir="rtl"><span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;" dir="ltr"> </span><span style="FONT-FAMILY: "Tahoma","sans-serif"; COLOR: black; FONT-SIZE: 10pt;">مولوي</span></p>
<br><p style="TEXT-ALIGN: justify; TEXT-INDENT: 0.5in; MARGIN: 0in 0in 10pt"> </p></div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/59/%d8%a7%d8%ae%d9%84%d8%a7%d9%82+%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%d9%8a+%d9%be%d9%8a%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1+%d8%a7%d9%83%d8%b1%d9%85++%d8%b5%d9%84%d9%8a+%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87+%d8%b9%d9%84%d9%8a%d9%87+%d9%88%d8%a2%d9%84%d9%87+%d9%88%d8%b3%d9%84%d9%85/Fri, 04 Oct 2013 10:19:00 GMTاخلاق اجتماعي پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم<div dir='rtl'><p style="text-align: center;"><img title="خبرگزاري فارس: «اخلاق اجتماعي پيامبر(ص)» در يک کتاب منتشر شد" src="http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/09/28/13910928000079_PhotoA.jpg" alt="خبرگزاري فارس: «اخلاق اجتماعي پيامبر(ص)» در يک کتاب منتشر شد" / onload="ResetWH(this,470);"></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">اخلاق رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از جنبه فردي – اجتماعي و چه از جوانب گوناگون سياسي، اقتصادي و تربيتي و... بهترين الگو و اسوه براي همة مردم در تمام اعصار مي باشد.</span></p><br><p><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">حضور در متن جامعه ،رسالت اصلي رهبران و انبياء الهي است.يکي از ضرورت هاي اخلاق مسلماني ؛مردم داري است.بي شك در وسع اين مقاله نمي گنجد كه به تمام جوانب اخلاق كريمانه ي اجتماعي آن حضرت اشاره نماييم، بنابراين به قطره هايي از اين اقيانوس بيکران معرفت اشاره مي کنيم تا از اين چشمة زلال حقيقت و فضيلت و آفتاب عالم گير روشنايي توشه اي براي زندگي فردي و اجتماعي خويش اخذ كرده باشيم.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">معناي لغوي و اصطلاحي اخلاق</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">واژه اخلاق از ريشه خلق گرفته شده است. اگر با (خاء مفتوح) استعمال شود به معني صورت ظاهري است و اگر با (خاء مضموم) استعمال گردد به معني صورت باطني است. همين مطلب را راغب اصفهاني در قالبي ديگر اين طور بيان مي كند: «لكن خصّ الخَلق بالهيئات و الاشكال و الصور المدركه بالبصر، و خص الخُلق بالقوي و السّجايا المدركة بالبصيره.[1] بنابراين خُلق به صفت پايدار و راسخ يعني ملكه در انسان گفته مي شود. به تعبير شهيد استاد مطهري خَلق مربوط به شخص است و خُلق مربوط به شخصيت.[2] معناي اصطلاحي اخلاق عبارت است از اينكه به تمامي صفات نفساني كه منشأ كارهاي پسنديده يا ناپسند مي شوند و به صورت راسخ و پايدار هستند، اطلاق مي گردد.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">مردم داري </span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">يكي از روش هاي بسيار مهم و مؤثر كه در دعوت و جذب مردم مي تواند نقش اساسي ايفاء نمايد، مردم داري است. مردم داري يعني با مردم بودن، براي مردم بودن، در خدمت ديگران بودن و شريک درد و رنج و راحت و غم ديگران بودن و در يک کلمه خود را خدمتگزار و غمخوار ديگران ديدن و دانستن. زيستن در كنار مردم و زندگي ساده و برخورد و رفتار بدون تشريفات زائد از اصول مردم داري به شمار مي رود.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم با تعهد و مسئوليت پذيري بي نظيرخويش، خدمت به مردم محروم و ضعيف را در رأس برنامه هاي خودشان قرار داده بودند و در اين مسير، هيچ گونه امتياز خاص و سود و بهره مندي ويژه را براي خودشان قائل نبودند. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي »[3]، «بگو: هيچ مزدي جز دوستي با خويشانم از شما چيزي نمي خواهم.» از سويي ديگر پيامبر رحمت صلي الله عليه وآله وسلم براي تشويق مردم در جهت گام برداشتن به رفع حاجت مؤمنان سفارش مي كردند. و مي فرمودند: «َ مَنْ مَشَى فِي عَوْنِ أَخِيهِ وَ مَنْفَعَتِهِ فَلَهُ ثَوَابُ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّه »[4]، «كسي كه براي كمك به برادر خود و سود رساندن به او اقدام كند پاداش مجاهدان در راه خدا را خواهد داشت». مردم داري داراي نُمودها و شاخصه هايي است. بايد به آن روحيه ها و خصلت هايي که سبب جذب ديگران و راهگشاي توفيق بيشتر براي خدمت و همدلي مي شود، دست پيدا نمود. بنابراين نُمودهاي مردم داري از اين قرار است:</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">1. عيادت بيمار </span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">از بهترين اعمال که بر آن پاداش فراواني مترتب است و سبب رضاي الهي و مخلوق است، «عيادت بيمار» است. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم همواره در كنار مردم و در غم و شادي با مردم شريك بودند، در تشييع جنازه و عيادت مريض شركت مي كردند و ديگران را به اين امر توصيه مي نمودند.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">«عودوا المريض و اتّبعوا الجنائز تذكّركم الآخرة »[5]، «به عيادت بيمار برويد و در تشييع جنازه شركت كنيد، كه شما را به ياد آخرت مي اندازد.»</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شيفتة ياري رساندن به مردم بود، چنان كه گاه زندگي اش را در اين راه مي گذاشت.[6] امام علي(عليه السلام) درباره پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم جمله اي دارند، به اين عبارت كه «طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ وَ يَتَتَبَّعُ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ ،»؛[7]« پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم طبيبي است كه براي درمان بيماران سيار است. مرهم هاي شفا بخش او آماده و ابزار داغ كردن زخم ها را گداخته، براي شفاي قلب هاي كور و گوش هاي ناشنوا و زبان هاي لال، آماده و با داروي خود در پي يافتن بيماران فراموش شده و سرگردان است.» بنابراين پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم از سرِ دلسوزي و مهرباني و خدمت به مردم به اين قانع نبودند كه مردم خودشان مراجعه كنند، بلكه حضرت پيشقدم مي شدند و ايشان سراغ مريض هاي اخلاقي و معنوي مي رفتند و به قول استاد شهيد مطهري كه تعبير خود اميرالمؤمنين (ع) هم هست. در يك دستش مرهم بود و در دست ديگرش ميسم. يعني آلت جراحي، آلت داغ كردن. آنجا که با مرهم مي شد معالجه بكند معالجه مي كرد ولي جاهايي كه مرهم كارگر نبود، ديگر سكوت نمي كرد.[8]</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">2. صبر و بردباري</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">يكي از اموري كه در توفيق يافتن انسان دخالت زيادي دارد و شرط موفقيت در كارها بالاخص در كارهاي بزرگ است، حوصله و صبر زياد است.[9]</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">يكي از عوامل موفقيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم صبر ايشان بود. بدون ترديد كساني مي توانند كشتي در ورطه غرق و نابودي شدن جامعه را نجات دهند كه مجهز به لنگر سنگين صبر و استقامت باشند. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم با انواع تهمت ها، توهين ها و جسارت ها به ساحت مقدسشان روبرو بودند. از جمله: (ديوانه[10]، شاعر[11]، ساحر[12] و...) خطاب ناميدن پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم از سوي مشرکان حجاز که هيچ يک از آن توهين ها حضرت را از ادامه راهش باز نداشت. مثلاً: شخصي به نام طارق محاربي مي گويد: « رايت رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم بسوق ذي المجازه فمرّ و عليه جبّه له حمراء و هو ينادي بأعلي صوته: يا ايها الناس، قولوا: لااله الا الله تفلحوا و رجل يتبعه بالحجاره و قد أدمي کعبيه و عرقوبيه و هو يقول: يا ايها الناس لاتطيعوه فانه کذّاب!»[13]، «رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را در بازار ذوالمجاز ديدم كه جبه اي قرمز رنگ پوشيده است و مي رود و با صداي بلند مي گويد: اي مردم، بگوييد معبودي جز الله نيست تا رستگار شويد و مردي از پي او سنگ مي انداخت و قوزك ها و پشت پاشنه هاي پايش را خوني كرده بود و مي گفت: اي مردم، به حرفش گوش ندهيد، او دروغگوست.» همچنين خار و خاشاك بر سر راه و سر مبارك ايشان مي ريختند. همچنين سه سال رنج طاقت فرساي شعب ابي طالب، سنگ خوردن در سفر به طائف، و از همه بزرگتر جهل و ناداني مردم و حلم و بردباري ايشان در برابر پيشامدهاي سخت و ناگوار و در هنگام شنيدن سخنان زشت پايداري و تحمل كردند که در اثر اين اخلاق اجتماعي ايشان به تدريج بر مشكلات، ناملايمات و ناهنجاري هاي اجتماعي غلبه نمودند و تلخي ها و مرارت ها در اثر صبر و بردباري پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم به شيريني و پيروزي مبدل شد. شايد به يك اعتبار مي توان گفت كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در سرزمين خون و ظلم و درميان فقر و جنگ و جهل و اسارت و در دل تاريكي ها همين كه انسانهايي همچون ابوذر، سلمان و بلال و ... را با حوصله و صبر تربيت كردند، كاري شبيه به معجزه بود.[14]</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در حديثي مي فرمايند: «ِ فَالصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ فِي الْخَيْرَاتِ »[15]؛ «صبر چهار شعبه دارد: شوق و ترس و زهد و انتظار، هركه شوق بهشت داشته باشد، از شهوات دست كشد و هركه از آتش بترسد، از حرامها خويشتن را نگه دارد و هركه به دنيا بي اعتنايي ورزد، گرفتاريها را به چيزي نگيرد و هرگاه منتظر مرگ باشد، در كارها خير بكوشد.»</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">3. فرو خوردن خشم</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">خشم، كليد هر بدي و اخگري از شيطان است. در تزاحم و پستي و بلندي زندگي، ناچاراً انسانها با يكديگر دچار اصطكاك و اختلاف مي شوند، آن چيزي كه باعث مي شود تا بعداً از طرف مقابل پوزش خواهي و تعدي در حقوق او نكرده باشيم، فروخوردن غضب است. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم هيچگاه به خاطر منافع شخصي غضب بركسي نكردند. غضب آن حضرت فقط در مصالح و مسائل اسلام خلاصه مي گشت. چنانكه امام علي(ع) در مورد غضب پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايند: «لَا تُغْضِبُهُ الدُّنْيَا وَ مَا كَانَ لَهَا فَإِذَا تُعُوطِيَ الْحَقُّ لَمْ يَعْرِفْهُ أَحَدٌ وَ لَمْ يَقُمْ لِغَضَبِهِ شَيْ ءٌ حَتَّى يُنْتَصَرَ لَهُ »[16]، «پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم براي دنيا به خشم نمي آمد اما هرگاه حق او را به خشم مي آورد، هيچ كس او را نمي شناخت و هيچ چيز نمي توانست جلو خشم او را بگيرد تا آن گاه كه انتقام (حق را) مي گرفت.»</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">بنابراين در جايي كه بر اثر ناداني، توهين و يا ايشان را مسخره و تحقير مي كردند، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم طبق آيه «ِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنين »[17]، «و خشم خود را فرو مي خورند و از لغزش مردم در مي گذرند، اينان نيكوكارند و خدا نيكوكاران را دوست مي دارد. با آنها رفتار مي نمودند و در روايتي مي فرمايند: « الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْإِيمَانَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَل »[18]،«خشم، ايمان را تباه مي كند همان گونه كه سركه عسل را.»</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">4. عفو و گذشت</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">معمولاً لجاجت و کينه توزي، مخصوص روح هاي حقير و همت هاي پايين است. رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم براي پيشبرد رسالت و اهداف والاي اسلام از خطا و لغزش ديگران درباره شخص خودشان مي گذشتند. يكي از اصحاب به نام انس مي گويد: «كَانَ يَمْشِي وَ مَعَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَأَدْرَكَهُ أَعْرَابِيٌّ فَجَذَبَهُ جَذْباً شَدِيداً وَ كَانَ عَلَيْهِ بُرْدٌ نَجْرَانِيٌّ غَلِيظُ الْحَاشِيَةِ فَأَثَّرَتِ الْحَاشِيَةُ فِي عُنُقِهِ ص مِنْ شِدَّةِ جَذْبِهِ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ هَبْ لِي مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي عِنْدَكَ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَضَحِكَ وَ أَمَرَ بِإِعْطَائِ »[19] من با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم راه مي رفتم و حضرت بردي نجراني با حاشيه اي زبر و درشت بر تن داشت. عربي باديه نشين از راه رسيد و رداي ايشان را محكم كشيد. من به گردن پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نگاه کردم ديدم حاشيه رداء، از شدت كشيدن، روي گردن حضرت ردّ انداخته است. آن باديه نشين سپس گفت: اي محمد، دستور بده از مال خدا كه نزد توست به من بدهند. پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به طرف او برگشت و خنده اي كرد و سپس دستور داد به او چيزي عطا كنند.» بنابراين در سايه ي لطف و گذشت پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بود كه مسلمانان درس اخوت و برادري را آموختند تا كينه ها و نفرت ها را به محبت و دوستي و عفو يكديگر در مقابل لغزش هاي جزئي و احتمالي بدل سازند.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">5. تواضع و خاکساري </span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در تمام دوران زندگي پر برکتشان با مردم از روي تواضع و به دور از فخر فروشي و تکبر رفتار کردند. ايشان در اوج قدرت و در دوران حاکميت نيز فروتنانه با مردم برخورد مي نمودند. آن حضرت با مردم بدون هيچ گونه تشريفات و هيمنه سازي ها و خود را به رخ کشيدن ها، نشست و برخاست مي کردند. پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم همواره مردم را به اين نکته پرهيز مي دادند که با او رفتاري همچون رفتار با پادشاهان مغرور و متکبر نداشته باشند. ابن مسعود مي گويد: «َ أَتَى النَّبِيَّ ص رَجُلٌ يُكَلِّمُهُ فَأُرْعِدَ فَقَالَ هَوِّنْ عَلَيْكَ فَلَسْتُ بِمَلِكٍ إِنَّمَا أَنَا ابْنُ امْرَأَةٍ كَانَتْ تَأْكُلُ الْقَد »[20]؛ «مردي به حضور رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رسيد و از هيبت وي به لرزه افتاد. پيامبر به او فرمود: آرام باش، من پادشاه نيستم، من پسر زني از قريش هستم که گوشت خشکيده مي خورد.» در اثر برخورد مهربانانه و فروتنانه ايشان بود که دلها را با محبت فتح کردند و ياراني رشيد و فروتن، تربيت و هدايت نمودند.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">6. خوش رويي</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">انسان ها در مواجهه با يکديگر، پيش از هر سخن و عملي، نحوه گفتار و رفتارشان نقش تعيين کننده اي دارد. خوش رويي کليد اصلي براي فتح دلها و برقراري محبت و دوستي است که با نمايش و استارت تبسّم آغاز مي شود. رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به خوبي به اين فضيلت متعالي آراسته بودند. بنابراين هنگامي که آدمي براي کمک به مردم، ثروت و امکاناتي ندارد، شايد خوش رويي بهترين وسيله پذيرايي از ديگران و مناسب ترين سلاح در کاستن درد و آلام و مشکلات مردم مي باشد.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">7.معاشرت با مردم</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">انسان ها در ارتباط و معاشرت با يكديگر مسئوليت ها، حقوق و وظايفي دارند. شايد بزرگترين عنصر كليدي براي فتح دلها و اثرگذاري در ديگران، رعايت يك سري نكات ساده و در عين حال پيچيده است كه امروزه از آن به عنوان مهارت هاي ارتباطي[21] نام برده مي شود. رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم با توجه به مقتضيات و شرايط آن عصر، اين امكانات، تجهيزات و وسايل صوتي و تصويري و تكنولوژي عصر كنوني را نداشتند ، اما آن چنان شيفتة هدايت و نجات مردم از جهل و خرافات بودند كه تمام لحظات و عمر شريف ايشان در اين راه پُر ارزش و مقدس سپري شد. وجود مقدس پيامر رحمت صلي الله عليه وآله وسلم اسوه اي ماندگار و هميشگي در طول تاريخ و براي آيندگان است كه با تأسي به سلوك معنوي و نوع برخورد ايشان با قشرهاي مختلف جامعه، هرگونه بهانه جويي، اهمال كاري و جبر گرايي را از دست كساني كه مي خواهند طريق آن حضرت را در زندگي اجتماعي نپيمايند، مي گيرد.و به قول صائب تبريزي:</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">يك عمر مي توان سخن از زلف يار گفت در بند آن مباش كه مضمون نمانده است</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">نتيجه گيري</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">در زندگي اجتماعي اغلب مردم، و جوامع ناهمواري ها و بن بست هايي وجود دارد كه راه درمان آن را نمي دانند و يا به نسخه هاي اشتباهي عمل مي كنند در حالي كه راه برون رفت از تمامي مشكلات، اضطراب ها و ناهنجاري هاي اخلاقي و اجتماعي و ... تمسك به سيره و رفتار رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم است، كه مفسر راستين اسلام مي باشد بنابراين بر مسئولين و نهادهاي علمي و فرهنگي فرض است كه زمينه ها و بسترهاي لازم را در قالب ها و روشهاي نو، به نسل جوان تشنه ي معارف مهيا سازند.در عصري كه دشمنان با استفاده از ابزارهاي هنري و رسانه اي سعي دارند، چهره اي خشن و غير واقعي از اسلام و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به جوامع ارائه بدهند، وظيفه نخبگان، هنرمندان و عالمان راستين اين است كه كمر همت بر بسته و با تمامي توان از ايشان رفع مظلوميت نمايند. بد نيست بدانيم كه رفع مظلوميت تنها گريه و زاري و شعاردادن نيست، بلكه در مقابل هر فيلم يا داستان و ... كه عليه آن اُسوه هميشگي ساخته و نوشته مي شود، بايد مقابله به مثل نموده و صدها و بلكه هزاران اثر در قالب هاي متنوع و جذاب هنري براي مخاطبين مختلف و به زبان هاي گوناگون در فضايل و مكارم اخلاق و ... رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم انتشار داد. تا سيه روي شود هركه در او غش باشد.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 10pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">فهرست منابع</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">*قرآن</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">**نهج البلاغه</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">1. راغب اصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، طبعه الاوني 1412 ه‍.ق.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">2.ديلمي،شيخ حسن،ارشاد القلوب الي الصواب،ناشر: شريف رضي،چاپ اول،1412ق.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">3.پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه ، ناشر: دنياي دانش، چاپ چهارم، 1382ش.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">4.شيخ حسن(فرزند شيخ طبرسي)،مکارم اخلاق،ناشر: شريف رضي،چاپ چهارم،1370.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">5.شيخ صدوق،عيون اخبار الرضا،نشر جهان،چاپ اول،1378ق.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">6. صفايي حائري، علي (عين صاد)، از معرفت ديني تا حكومت ديني، انتشارات ليلة القدر، چاپ اول، بهار 1382</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">7. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1403 ق</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">8. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، 15 ج، قم دارالحديث، 1377</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">9. مطهري، مرتضي، حج (گزيده اي از يادداشتها)، انتشارات صدرا، چاپ دوم، تير 1381</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">10. ــــــــــــــ ، حكمتها و اندرزها، انتشارات صدرا، چاپ يازدهم، فروردين 1379</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">11. ــــــــــــــ، سيري در سيره نبوي، انتشارات صدرا، چاپ هفدهم ارديبهشت 1376</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">12.قضاعي،قاضي؛شهاب اخبار،مرکز انتشارات علمي و فرهنگي،تهران،1361ش.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">13.ورام،ابن ابي فراس؛مجموعه ورام (تنبيه الخواطر)، مکتبه فقيه،قم،چاپ اول.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">14. نصيري، منصور، مؤلفه هايي از اخلاق اجتماعي پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم (فصلنامه اخلاق)،دفتر تبليغات اسلامي اصفهان، ش هشتم، تابستان 86.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">________________________________________</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[1]- مفردات راغب، ص297.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[2]- حج، استاد مرتضي مطهري، ص35.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[3]- شوري، 23.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[4]-بحار الانوار،ج73،ص367</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[5]-شهاب الاخبار،ص322.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[6]- فصلنامه اخلاق، ص62.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[7]- نهج البلاغه، خطبه 108.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[8]- سيري در سيره نبوي، ص100.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[9]- حکمتها و اندرزها، ص212.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[10]- دخان، 14.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[11]- صافات، 36.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[12]- ذاريات، 52.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[13] - ميزان الحکمه، ح 19973.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[14]- از معرفت ديني تا حکومت ديني؛ ص 147 و 148.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[15]-.بحارالانوار،ج65،ص348</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[16]-عيون اخبار الرضا،ج1،ص317</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[17]- آل عمران، 134.</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[18]-.ارشادالقلوب،ج1،ص117</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[19]-مجموعه ورام،ج1،ص99</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[20] .مکارم اخلاق،ص16</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">[21]- براي مطالعه بيشتر به اين منابع مراجعه کنيد:</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">الف) ارتباطات انساني، علي اکبر فرهنگي. ب) دين و ارتباطات، مجيد محمدي ج) مباني ارتباطات جمعي، سيد محمد دادگران</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">2.لغت نامه دهخدا،ذيل واژه تکلّف </span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">3.بحارالانوار،ج70،ص394</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">1.بحارالانوار،ج46،ص177</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">2.نهج الفصاحه،ص345</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">1.بحارالانوار،ج74،ص82</span></p><br><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><span style="font-size: 8pt; font-family: tahoma, "sans-serif";">2.اعراف،29</span></p><br><p> </p></div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/58/%da%86%d9%87%d9%84+%d8%ad%d8%af%d9%8a%d8%ab+%d8%a7%d8%ae%d9%84%d8%a7%d9%82%d9%8a+%d8%a7%d8%b2+%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85+%d8%b1%d8%b6%d8%a7+%d8%b9%d9%84%d9%8a%d9%87+%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85/Wed, 11 Sep 2013 08:08:00 GMTچهل حديث اخلاقي از امام رضا عليه السلام<div dir='rtl'><p><strong><span style="color: #ff0000;">1-</span> <span style="color: #0000ff;">سه ويژگى برجسته مؤمن</span><br />لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.<br /></strong>مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">2-</span> <span style="color: #0000ff;">پاداش نيكى پنهانى و سزاى افشا كننده بدى</span><br />« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةً، وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».</strong><br />پنهان كننده كار نيك [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشكاركننده كار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزيده است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">3-</span> <span style="color: #0000ff;">نظافت</span><br />« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِياءِ التَّنَظُّفُ ».</strong><br />از اخلاق پيامبران، نظافت و پاكيزگى است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">4-</span><span style="color: #0000ff;"> امين و اميننما</span><br />« لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».</strong><br />امين به تو خيانت نكرده [و نمىكند] و ليكن [تو] خائن را امين تصوّر نموده اى.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">5-</span> <span style="color: #0000ff;">مقام برادر بزرگتر</span><br />« أَلاَْخُ الاَْكْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».</strong><br />برادر بزرگتر به منزله پدر است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">6-</span> <span style="color: #0000ff;">دوست و دشمن هر كس</span><br />« صَديقُ كُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».</strong><br />دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">7-</span> <span style="color: #0000ff;">نام بردن با احترام</span><br />« إِذا ذَكَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهِ، وَ إِذا كَانَ غائِباً فَسَمِّه ».</strong><br />چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] كنيه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">8-</span> <span style="color: #0000ff;">بدى قيل و قال</span><br />« إِنَّ اللّهَ يُبْغِضُ الْقيلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ ».</strong><br />به درستى كه خداوند، داد و فرياد و تلف كردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">9-</span> <span style="color: #0000ff;">ويژگيهاى دهگانه عاقل</span><br />« لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فيهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، وَ يَسْتَقِلُّ كَثيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَيْهِ، وَ لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(عليه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قيلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(عليه السلام): لا يَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَيْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».</strong><br />عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او اميد خير باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد. 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چيست و چيست دهمى؟ به او گفته شد: چيست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">10-</span> <span style="color: #0000ff;">نشانه سِفله<br /></span>« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(عليه السلام):مَنْ كانَ لَهُ شَىْءٌ يُلْهيهِ عَنِ اللّهِ ».</strong><br />از امام رضا(عليه السلام) سؤال شد: سفله كيست؟فرمود: آن كه چيزى دارد كه از [ياد] خدا بازش دارد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">11-</span> ايمان، تقوا و يقين<br />« إِنَّ الاِْيمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْيمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ يُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْيَقينِ ».</strong><br />ايمان يك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا يك درجه بالاتر از ايمان است و به فرزند آدم چيزى بالاتر از يقين داده نشده است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">12-</span> <span style="color: #0000ff;">ميهمانى ازدواج<br /></span>« مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْويجِ ».</strong><br />اطعام و ميهمانى كردن براى ازدواج از سنّت است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">13-</span> <span style="color: #0000ff;">صله رحم با كمترين چيز<br /></span>« صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأَذى عَنْه ».</strong><br />پيوند خويشاوندى را برقرار كنيد گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترين پيوند خويشاوندى، خوددارى از آزار خويشاوندان است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">14-</span> <span style="color: #0000ff;">سلاح پيامبران<br /></span>« عَنِ الرِّضا(عليه السلام) أَنَّهُ كانَ يَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَيْكُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِياءِ، فَقيلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِياءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ ».</strong><br />حضرت رضا(عليه السلام) هميشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پيامبران، گفته شد: اسلحه پيامبران چيست؟ فرمود: دعا.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">15-</span><span style="color: #0000ff;"> نشانه هاى فهم<br /></span>« إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيْر ».</strong><br />از نشانه هاى دين فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خاموشى و سكوت، دوستىآور و راهنماى هر كار خيرى است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">16-</span> <span style="color: #0000ff;">گوشه گيرى و سكوت<br /></span>« يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِيَةُ فيهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ ».</strong><br />زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافيت ده جزء است كه نُه جزء آن در كناره گيرى از مردم و يك جزء آن در خاموشى است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">17-</span><span style="color: #0000ff;"> حقيقت توكّل<br /></span>« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَكُّلِّ؟ فَقالَ(عليه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».</strong><br />از امام رضا(عليه السلام) از حقيقت توكّل سؤال شد.<br />فرمود: اين كه جز خدا از كسى نترسى.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">18-</span><span style="color: #0000ff;"> بدترين مردم<br /></span>« إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَكَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ ».</strong><br />به راستى كه بدترين مردم كسى است كه يارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زيردستش را بزند.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">19-</span><span style="color: #0000ff;"> زمامداران را وفايى نيست<br /></span>« لَيْسَ لِبَخيل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوك وَفاءٌ وَ لا لِكَذُوب مُرُوَّةٌ ».</strong><br />بخيل را آسايشى نيست و حسود را خوشى و لذّتى نيست و زمامدار را وفايى نيست و دروغگو را مروّت و مردانگى نيست.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">20-</span><span style="color: #0000ff;"> دست بوسى نه!<br /></span>« لا يُقَبِّلُ الرَّجُلُ يَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ يَدِهِ كَالصَّلاةِ لَهُ ».</strong><br />كسى دست كسى را نمىبوسد، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">21-</span> <span style="color: #0000ff;">حُسن ظنّ به خدا<br /></span>« أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ كانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْيَسيرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْيَسيرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْيا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ »</strong>.<br />به خداوند خوشبين باش، زيرا هر كه به خدا خوشبين باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنودباشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبك و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">22</span>-<span style="color: #0000ff;"> اركان ايمان<br /></span>« أَلاْيمانُ أَرْبَعَةُ أَرْكان: أَلتَّوَكُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْليمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْويضُ إِلَى اللّهِ ».</strong><br />ايمان چهار ركن دارد: 1ـ توكّل بر خدا 2ـ رضا به قضاى خدا 3ـ تسليم به امر خدا4ـ واگذاشتن كار به خدا.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">23-</span> <span style="color: #0000ff;">بهترين بندگان خدا<br /></span>« سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَنْ خِيارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(عليه السلام):أَلَّذينَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَكَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْ ».</strong><br />از امام رضا(عليه السلام) درباره بهترين بندگان سؤال شد.<br />فرمود: آنان كه هر گاه نيكى كنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شكر گزارند و هر گاه بلا بينند صبر كنند، و هر گاه خشم كنند درگذرند.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">24</span>-<span style="color: #0000ff;"> تحقير فقير<br /></span>« مَنْ لَقِىَ فَقيرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِياءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ هُوَ عَلَيْهِ غَضْبانُ ».</strong><br />كسى كه فقير مسلمانى را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام كردنش بر اغنيا بر او سلام كند، در روز قيامت در حالى خدا را ملاقات نمايد كه بر او خشمگين باشد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">25-</span> <span style="color: #0000ff;">عيش دنيا<br /></span>« سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(عليه السلام): عَنْ عَيْشِ الدُّنْيا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الُْمحِبّينَ ».</strong><br />از حضرت امام رضا(عليه السلام) درباره خوشى دنيا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زيادى دوستان.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">26-</span><span style="color: #0000ff;"> آثار زيانبار حاكمان ظالم<br /></span>« إِذا كَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّكوةُ ماتَتِ الْمَواشى ».</strong><br />زمانى كه حاكمان دروغ بگويند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زكات اموال داده نشود چهارپايان از بين روند.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">27-</span><span style="color: #0000ff;"> رفع اندوه از مؤمن<br /></span>« مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ القِيمَةِ ».</strong><br />هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">28-</span> <span style="color: #0000ff;">بهترين اعمال بعد از واجبات<br /></span>« لَيْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ ».</strong><br />بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نيست.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">29-</span> <span style="color: #0000ff;">سه چيز وابسته به سه چيز<br /></span>« ثَلاثَةٌ مُوَكِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْيّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْكامِلَةِ وَإِسْتيلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ ».</strong><br />سه چيز وابسته به سه چيز است: 1ـ سختى روزگار بر كسى كه ابزار كافى دارد، 2ـ محروميت زياد براى كسى كه در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">30-</span><span style="color: #0000ff;"> ميانه روى و احسان<br /></span>« عَلَيْكُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَليلِ وَ الْكَثيرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى يَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى يَأْتِىَ يَوْمَ الْقِيمَةِ كَجَبَلِ أُحُد ».</strong><br />بر شما باد به ميانهروى در فقر و ثروت، و نيكى كردن چه كم و چه زياد، زيرا خداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايد كه مانند كوه اُحد باشد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">31-</span> <span style="color: #0000ff;">ديدار و اظهار دوستى با هم<br /></span>« تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُو ».</strong><br />به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">32-</span><span style="color: #0000ff;"> راز پوشى در كارها<br /></span>« عَلَيْكُمْ فى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمانِ فى أُمُورِ الدّينِ وَ الدُّنيا فَإِنَّهُ رُوِىَ « أَنَّ الاِْذاعَةَ كُفْرٌ» وَ رُوِىَ « الْمُذيعُ وَ الْقاتِلُ شَريكانِ» وَ رُوِىَ « ما تَكْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّكَ فَلا يَقِفُ عَلَيْهِ وَليُّكَ».:</strong><br />بر شما باد به رازپوشى در كارهاتان در امور دين و دنيا. روايت شده كه « افشاگرى كفر است» و روايت شده « كسى كه افشاى اَسرار مىكند با قاتل شريك است» و روايت شده كه « هر چه از دشمن پنهان مىدارى، دوست توهم بر آن آگاهى نيابد».<br /><strong><span style="color: #ff0000;">33-</span><span style="color: #0000ff;"> پيمان شكنى و حيلهگرى<br /></span>« لا يَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَكْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا يَعْدُمُ تَعْجيلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ ».</strong><br />آدمى نمىتواند از گردابهاى گرفتارى با پيمان شكنى رهايى يابد، و از چنگال عقوبت رهايى ندارد كسى كه با حيله به ستمگرى مىپردازد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">34-</span><span style="color: #0000ff;"> برخورد مناسب با چهار گروه<br /></span>« إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّديقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ ».</strong><br />با سلطان و زمامدار با ترس و احتياط همراهى كن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتياط، و با مردم با روى خوش.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">35-</span><span style="color: #0000ff;"> رضايت به رزق اندك<br /></span>« مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَليلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَليلِ مِنَ الْعَمَلِ ».</strong><br />هر كس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى باشد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">36-</span> <span style="color: #0000ff;">عقل و ادب<br /></span>« أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ كُلْفَةٌ فَمَنْ تَكَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ، وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ يَزْدِدْ بِذلِكَ إِلاّ جَهْل ».</strong><br />عقل، عطيّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل يك مشقّت است، و هر كس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن مىشود، امّا هر كه به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمىشود.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">37-</span><span style="color: #0000ff;"> پاداشِ تلاشگر<br /></span>« إِنَّ الَّذى يَطْلُبُ مِنْ فَضْل يَكُفُّ بِهِ عِيالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ ».</strong><br />به راستى كسى كه در پى افزايش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره كند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بيشتر است.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">38-</span> <span style="color: #0000ff;">به پنج كس اميد نداشته باش<br /></span>« خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الكَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ ».</strong><br />پنج چيز است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باش:1ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبينى،2ـ و كسى كه در سرشتش كَرم نيابى،3ـ و كسى كه در آفرينشش استوارى نبينى،4ـ و كسى كه در نفسش نجابت نيابى،5ـ و كسى كه از خدايش ترسناك نباشد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">39-</span> پيروزىِ عفو و گذشت<br />« مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوً ».</strong><br />هرگز دو گروه با هم روبه رو نمىشوند، مگر اين كه نصرت و پيروزى با گروهى است كه عفو و بخشش بيشترى داشته باشد.<br /><strong><span style="color: #ff0000;">40</span>- <span style="color: #0000ff;">عمل صالح و دوستى آل محمّد<br /></span>« لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(عليهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّكالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا يُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ ».</strong><br />مبادا اعمال نيك را به اتّكاى دوستى آل محمّد(عليهم السلام) رها كنيد، و مبادا دوستى آل محمّد(عليهم السلام) را به اتّكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از اين دو، به تنهايى پذيرفته نمىشود.<br /> </p></div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/56/%d8%ba%d9%84+%d9%88+%d8%b2%d9%86%d8%ac%d9%8a%d8%b1/Sat, 03 Apr 2010 21:03:00 GMTغل و زنجير<div dir='rtl'><div style="text-align: center;"><span style="font-weight: bold;">به نام نامي حضرت دوست ؛ که هرچه هست و نيست از اوست <br></span><div style="text-align: right;">سلام دوستاي خوبم . سال نو رو بهتون تبريک ميگم و مثل هميشه بهترين ها رو براتون آرزو ميکنم . امسال رو با يک پست جديد و انشالله حال و هواي تازه و بهاري شروع مي کنم . <br>مي خوام يادمون بياد اون وقتايي رو که تصميم ميگيريم ، واقعا و از ته دل تصميم ميگيريم کار خوبي روانجام بديم و عبادتي رو به جا بياريم ولي نميشه ! آره جدا نمي شه . به قول معروف انگار ط<img src="http://img.tebyan.net/big/1387/10/136163138101111441715086187601114879246110.jpg" alt="غل و زنجير" align="left" onload="ResetWH(this,470);">لبيده نميشيم ... آخه چرا ؟! <br><div style="text-align: center;"><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 153, 0);">شخصي نزد امير المومنين عليه السلام آمد و گفت : اي اميرمؤمنان ! از نماز شب محروم شده ام . حضرت فرمود: گناهانت تو را مقيّد کرده و دست و پايت را بسته اند.</span><span style="font-weight: bold; color: rgb(0, 0, 153);"><br>امام صادق عليه السلام ميفرمايد : ((چون مرد گناه کند، از نماز شب محروم گردد و عمل زشت ، از چاقويي که در گوشت فرو رود، سريعتر در کسي که مرتکب آن شده ، فرو مي رود)).(1)(2)</span><br><div style="text-align: right;">----------------------<br>پ.ن 1. شاعر ميگه تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل ! ديگه اين حقير چي مي تونه بگه ... <br>پ.ن 2. (1) ج 2، ص 290 (کافي معرب ). (2) رساله لقاءالله ، ص 197</div></div></div><br></div> </div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/55/%d9%84%d8%b9%d9%86+%d9%be%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d9%8a+!/Tue, 23 Feb 2010 23:12:00 GMTلعن پارتي !<div dir='rtl'><p style="text-align: justify;" dir="rtl"><font size="2"><span style="font-family: Tahoma;">سلام به همه دوستاي خوبم و معذرت مي خوام به خاطرغيبت طولاني مدتم . اين ايام خجسته ي شادي اهل بيت رو به امام عزيزمون و همه دوستدارانشون تبريک مي گم .<br>راستش فکر کردم حالا که همه جا جشن و مولودي برپاس (به خصوص به خانم ها که خيلي خوش ميگذره !) چه خوبه طرز شادي کردن خودمونو يه بازبيني بکنيم که مبادا نکته غير اخلاقي توش يه چشم بخوره !<br>بحثي که اين روزا به خاطر مناسبتش بازار داغي داره ، بحث لعن دشمنان ائمه و درست يا نادرست بودن اين کاره . بعضي ها معتقدند به خاطر جلوگيري از ايجاد تفرقه بين شيعه و سني بايد از لعن خلفا پرهيز کرد و جبهه مقابل ، اين لعن و دشمني را نشانه ي حب آل علي و پيروي از پيامبر اکرم (ص) مي دونن . قصد من اينجا اين نيست که قضاوتي در مورد حکم اين کار بکنم ولي به نظرم مي رسه که حتي اگر قبول کنيم که لعنت کردن دشمنان درست و پسنديده است نبايد اين کار ديني را که بايد به قصد رضاي خدا و شادي اهل بيت انجام بشه با يک سري کارهاي دور از اخلاق مخلوط کرد و جشن و سرور اين روزها رو از مسير اصليش منحرف کرد .<br>ايراد بعضي از ما اينه که نمي تونيم بدون اين که شيطنت کنيم شاد باشيم ...<br>--------------------------------------<br>پ.ن 1. منظورم از پيروي از پيامبر ، پيروي در مورد لعن دشمنان خدا بود .<br>پ.ن 2. براي اطلاع بيشتر در مورد حکم شرعي لعن اين مطلب را مطالعه کنيد .</span></font><font size="2"><span dir="ltr"><br></span></font></p> </div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/54/%d8%af%d8%b1%d9%88%d8%ba+%d9%85%d8%b5%d9%84%d8%ad%d8%aa%d9%8a+%d9%8a%d8%a7+%d9%85%d8%b5%d9%84%d8%ad%d8%aa+%d8%af%d8%b1%d9%88%d8%ba%d9%8a+%d8%9f!/Thu, 10 Dec 2009 13:34:00 GMTدروغ مصلحتي يا مصلحت دروغي ؟!<div dir='rtl'><p style="text-align: right; unicode-bidi: embed; direction: rtl;" dir="rtl"><span style="font-family: Tahoma;"><font size="2">طرف چپ و راست دروغ مي گه . انقدر دروغ مي گه که خودشم يادش نمياد کدوم حرفاش راست بوده و کدوم دروغ . البته کسي هم به روش نمياره ها ! آخه سن وسالي ازش گذشته . اين جوريه که اعتماد به نفسشم در اين مورد حسابي بالا رفته و اصلا فکر نمي کنه ممکنه دروغي که مي گه تابلو باشه يا بعداَ لو بره . تو رفتارش که عميق بشي واقعا از کارش خندت مي گيره . جالب اينجاس که همه ي دروغاشم مصلحتي مي دونه و اصلا ناراحتش نمي کنن !<span style="font-family: Tahoma;"><font size="2"><img style="width: 191px; height: 269px;" alt="" src="http://www.khanevadeyema.com/upload/Image/100.jpg" align="left" width="191" height="440" onload="ResetWH(this,470);"></font></span><br></font></span><span style="font-family: Tahoma;"><font size="2">دروغ مصلحتي اونم اين همه ؟!<br></font></span><span style="font-family: Tahoma;"><font size="2">بله ، درسته که يه چيزي به نام دروغ مصلحتي براي مواقع اضطراري وجود داره ولي آخه انصاف هم خوب چيزيه . اون ديني که براي مصلحت هاي آدما راه چاره اي گذاشته خودشم حد ومرزشو مشخص کرده که کسي اين وسط زير آبي نره !<br></font></span><span style="font-family: Tahoma;"><font size="2">جالبه بدونيم مواردي که دروغ مصلحتي گفتن معنا داره <b><i>به طور کلي</i></b> دو چيزه :<br></font></span><font size="2"><i><span style="font-family: Tahoma;">يک :</span></i><span style="font-family: Tahoma;"> اصلاح بين مردم و جلوگيري ازايجاد اختلاف (1)<br></span></font><font size="2"><i><span style="font-family: Tahoma;">دو :</span></i><span style="font-family: Tahoma;"> براي حفظ جان ، مال و ... (2)<br></span></font><span style="font-family: Tahoma;"><font size="2">-----------------------------<br>1. </font></span><span style="font-family: Tahoma;"><font size="2">امام صادق(ع) فرمود: « خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بين مردم دوست دارد». (ميزان الحکمة، عنوان 3466، حديث 17474)<br>2. </font></span><font size="2"><span style="font-family: Tahoma;">امام صادق (ع) فرمود: «اگر انسان از روي تقيه و ضرورت و ناچاري سوگند دروغ ياد كند، ضرري ندارد.» و در ادامه افزود: به</span><span style="font-family: Tahoma;" dir="ltr"></span><span style="font-family: Tahoma;">طور كلي، هر حرامي در مقام اضطرار حلال مي</span><span style="font-family: Tahoma;" dir="ltr"></span><span style="font-family: Tahoma;">شود. (شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج 16، ص 137، چاپ بيروت. )</span></font></p> </div>حسينtag:akhlaghiy.ParsiBlog.com/Posts/53/%d9%be%d9%8a%d8%a7%d9%85+%d9%87%d8%ac%d8%b1%d8%aa/Wed, 25 Nov 2009 16:19:00 GMTپيام هجرت<div dir='rtl'><P style="TEXT-ALIGN: right; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl" dir=rtl><SPAN style="FONT-FAMILY: Tahoma"><FONT size=2>هربار که تلوزيون نشونشون مي ده داغ دل آدم تازه مي شه و باز دلش آه حسرت مي کشه و تنها کاري که ميشه کرد آرزو کردنه ! کي مياد اون سالي که ما هم همراه حاجي ها اين هجرت عظيم از تعلقات درون رو شروع کنيم ؛ بله اولين قدم همينه ! هجرت براي تربيت . و تربيت لباس خاص مي خواد ، نيت و ذکر خاص مي خواد ... لباس مخصوصش يه لباس ساده احرامه که بزرگ و کوچيک و فقير و غني رو به يه شکل درمياره . بعد يه نيت درست و حسابي بايد کرد و ذکرشم سرود قشنگ "<STRONG>لبّيکِ </STRONG>" .<BR>حالا وقت پروانه شدنه . رمز پروانگي عدد هفته و هفت نشان ولايته ... (1)<BR><STRONG>کعبه يک سنگ نشاني است که ره گم نشود حاجي احرام دگر بند ببين يار کجاست<img style="WIDTH: 224px; HEIGHT: 181px" alt=لبّيک align=left src="http://i36.tinypic.com/2nbvc6r.jpg" width=224 height=203 onload="ResetWH(this,470);"></STRONG><BR>نوبت نماز و سعي بين صفا و مروه است و نماز که مطهر بندگي و بالاترين ذکره هيچ جا از فلم نمي افته . سعي حاجي هم بايد از يه دل با صفا اوج بگيره و به مروت و جوانمردي و آزادگي ختم بشه .<BR>بعد مثل هميشه اعتراف به ضعف و کوچکي خود و جلوه جلال و جبروت يار (2)<BR>وقتي همه خوب آماده پذيرايي نهايي شدن دوباره محرم مي شن و بعد مهماني با به زانو دراومدن و به به خاک افتادن در عرفات به اوج خودش مي رسه . اينجا بايد معرفتي که کسب شده تثبيت بشه و به خاطر همينه که در مشعرالحرام حاجي باز با رمز ولايت براي جنگ با دشمن درون و بيرون مسلح و مهيا مي شه (3) <BR>وقتي به مني مي رسه دشمن رو از خودش دور مي کنه ازبا قرباني کردن آرزوهاش توشه اش رو سبک مي کنه . باز بايد به نقص و تقصير خودش اعتراف کنه اما اين دفعه اعتراف جدي تره .(4)<BR>بعد دوباره نماز و سعي صفا و مروه اما اين بار ...<BR>طواف نساء و نماز مخصوصش هم به حاجي يادآوري ميکنه که پيمودن راه با وجود همراه لطف بيشتري داره .<BR></FONT></SPAN><SPAN style="FONT-FAMILY: Tahoma"><FONT size=2>هجرت تموم ميشه و مقصد که همون بندگي و گذشتن از هرچيزي مربوط خودِ در عيد قربان ظهور ميکنه . <BR><STRONG>عجب سفري !</STRONG><BR></FONT></SPAN><SPAN style="FONT-FAMILY: Tahoma; FONT-SIZE: 12pt" dir=rtl><FONT size=2>---------------------------------<BR></FONT></SPAN><SPAN style="FONT-FAMILY: Tahoma; FONT-SIZE: 10pt" dir=rtl>پ.ن 1 : 7 بار طواف خانه خدا . شايد عدد 7 کنايه از اسامي 14 نور پاک باشد که بدون تکرار هفت اسم بيشتر نيست و بيانگر اين حقيقت باشد که امام رضا عليه السلام فرمودند: «... خداوند مي فرمايد که لا اله الا اللّه قلعه من است. پس کسي که در قلعه من داخل شود، از عذاب من در امان است. امام رضا عليه السلام فرمود: [اين امنيت از عذاب وابسته] به شروط آن است و من از شروط آن هستم .»<BR>پ.ن 2 : تقصير که شامل کوتاه کردن ناخن و ... است .<BR>پ.ن 3 : جمع کردن سنگريزه ها در مشعرالحرام . <BR>پ.ن 4: سر تراشيدن نسبت به ناخن گرفتن .</SPAN></P></div>حسين