دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت .
با اینکه ها آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود ،
دختر بچه طبق معمولِ همیشه ، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر که شد ،هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد
یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد ، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود .
با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید ،
با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه ، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود
ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می ایستاد ، به آسمان نگاه می کرد و لبخند می زد
و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می شد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند ، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید
:" چکار می کنی ؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟"
دخترک پاسخ داد،" من سعی می کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می گیرد."
باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی کنارتان باشد.
در طوفانها لبخند را فراموش نکنید.
جاتون خالی دیشب در مسجد بعد نماز با امام جماعت گرم صحبت بودیم که جوونی آمد و از ایشون سوالی داشت، عرض کردم اگه بنده مزاحم هستم مرخص میشوم، اما جوان گفت: باشید حاج آقا اشکالی نداره شما هم بشنوید و شروع کرد به توضیح دادن مطلبش؛ از پدر مرحومش حرف میزد؛ نگران و مضطرب بود؛ قضیه از این قرار بود که ایشون خواب بدی در مورد پدرش دیده و حس میکنه که اون خدابیامرز _ که به گفته خودش مرد خیلی خوبی بوده و زیاد عبادت می کرده _ الان حال خوبی نداره و داره عذاب می شه. می گفت بعد از پرس و جو از اطرافیان چند نفر این عقیده رو داشتن که پدرش به بهونه مردم داری خیلی وقتها ریا می کرده.
جوون از حاج آقا خواهش کرد در مورد ریا براش توضیح بده و من گرم گوش کردن بودم ... ببین پسرم ! اینکه خدای نکرده پدرت ریا میکرده یا نه کسی جز خودش و خدا نمیتونه بگه و به هرحال بهتره همه ما برای والدین مرحوممون طلب مغفرت کنیم. و اما در مورد ریا باید بگم ریا یعنی اعمال خوب و درست رو نه به خاطر رضای خدا بلکه به خاطر خوشایند و جلب توجه، محبت و احترام مردم انجام بدیم. چنین نیتی باعث می شه عمل ما هیچ ارزشی پیش خدا نداشته باشه و تنها أجر اون، همون توجه مردم باشه. در ضمن تاثیرات معنوی کار خیر روی روح رو هم از بین می بره. میتونی تصور کنی که چه قدر زشت و نا خوشاینده که عملی رو به خاطر قرب الهی انجام بدیم و برعکس از خدا دورتر هم بشیم! هرچند بیشتر سفارش شده که عباداتمون رو تو خفا انجام بدیم ولی اگر هم کسی نیّتش رضای خدا باشه و عملش رو به مردم هم نشون بده باز نمیشه گفت یه شخص ریاکاره .
فقط هم لازم نیست عباداتمون ریاکارانه باشه. مثلا یکی با زاهد و پارسا نشون دادن خودش ریا میکنه و دیگری با نشست و برخاست با آدمهای خوب البته به منظور خوب نشون دادن خودش و ... . گاهی هم ممکنه با ابراز عقایدی که بهشون اعتقاد نداریم ریا کنیم که به هرحال باعث میشه نفاق و دورویی جزو خصلتهامون بشه حالا اون دروغهایی که حین عمل می گیم به کنار ! چیزی که باید بهش توجه داشته باشیم نشانههای ریاس. امام علی (ع) می فرماید : «للمُرائی ثلاث علامات: یَکسل اذا کان وحده، و ینشطِ اذا کان فی الناس، و یزید فی العمل اذا آُثنی علیه و یُحِبُّ آَن یحمَدَ فی جمیع اموره. ریا کار سه نشانه دارد: وقتی تنهاست، کسل و بی حال است، وقتی در میان مردم است نشاط دارد، وقتی از او تعریف می شود، بر عمل خویش می افزاید و دوست دارد در همه کارهایش او را ستایش کنند.» کافی ج 2 ص 295 ریشه این خصلت ناپسند حب ذات و ضعف اخلاص در ایمانه. برای درمانش خوبه که بدونیم اگر طرف معاملمون خدا باشه چیزی به دست می آریم که هیچ جای دنیا پیدا نمی شه. ما وجود گرون قیمتی داریم، حیفه که به هیچ بفروشیمش.
«ما من عبدٍ یسِرُّ خیراً الّا لم تذهب الأیام حتی یظهر الله له خیراً ... هیچ بنده ای نیست که کار خیری را پنهانی انجام دهد، مگر آنکه چند روزی نمی گذرد مگر آنکه خداوند برای او خیری را آشکار می سازد.» کافی ج 2 ص 295
آخه مگه گفتگو هم اخلاق داره ؟! با همه استعداد و مهارت گفتاری که برخی در ارتباط با دیگران از خودشون نشون میدن اما گاهی متاسفانه بلحاظ اخلاقی نمیدونن چی بگن، چی نگن و چه طور بگن!؛ دیگه ببین حرف زدن چه قدر مهم بوده که خدا فرموده من به انسان حرف زدن یاد دادم (الرحمن، آیه 4) ساده ترین و مقرون به صرفه ترین راه تبادل اطلاعات هم استفاده از یه زبون کوچولوست ؛ ولی مواظب باشیم در این استفاده اسراف نکنیم ... ! مثلا حرفی که زده می شه باید صریح باشه؛ البته برا یه سیاستمدار این گزینه گاهی نه تنها ترجیح نداره بلکه بدلیل اینکه در دنیای سیاست سروکار با رقباست، گاهی باید دوپهلو حرف زد! اما درموارد دیگه فرقی نمی کنه چه کاره ایم، باید با ملایمت حرف بزنیم و سخن نافذ و نرم باشه. غیر از این باید مودبانه هم باشه و از همه مهم تر ... معلومه دیگه، راست بگیم. و البته جز راست نباید گفت و هر راست نشاید گفت! دیگه تهمت و حرف دوپهلوی نیش دار(دورویانه) و کتمان حقیقت و به قول معروف حرف مفت زدن هم جزو اسرافهای زبانیه.
ولی گذشته از اینها هر سخنران خوب به یک دسته شنونده خوب نیاز داره. خوب شنیدن هم از مهارتهای اخلاق اجتماعیه. البته خوب شنیدن شامل حرف خوب شنیدن، حرف ناخوب نشنیدن، عمل به حرف خوب و درست رفتار کردن با چیزی که میشنویم؛ یعنی مثل بعضی کفار زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، برای سوء استفاده به چیز خوب گوش ندیم: «آنها بسیار به سخنان تو گوش می دهند تا تو را تکذیب کنند» (مائده، آیه 42). کسایی که خوب گوش می دن معمولاً اطلاعات بیشتری کسب می کنن ولی کسایی که زود و زیاد حرف می زنن فرصت یادگیری رو از خودشون می گیرن.
کلاً گفت و شنود یک آیین نامه وحیانی داره !. هرچیزی نباید گفت و هر چیزی نباید شنید چون همه اعضا و جوارح ما مسئولند: «گوش و چشم و دل مسئولند» (اسراء،آیه 36)؛ پس چه بهتر که شهادتشون در روز قیامت له (بنفع ما) ما باشه نه علیهمون! انشاء الله.
میشه یه شی واحد هم خوب باشه هم بد؟! قربونش برم امام علی(علیه السّلام) یه جا به اون بنده خدایی که بدگویی دنیارو می کرد میفرماید: «اى نکوهشگر دنیا ! فریفته نیرنگ آنى و فریب خورده یاوه هایش ! و آنگاه آن را نکوهش می کنی؟! فریفته دنیایى و سپس از آن بدی می گویی؟! تو دنیا را متهم مى کنى یا دنیا تو را ؟! دنیا چه هنگام تو را سر به هوا ساخت و فریفت... ؟! دنیا خانه راستى است براى آن که آن را راست انگاشت ! و خانه تندرستى است براى آن که شناختش و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه برگرفت و خانه پند است براى کسى که از آن پند گرفت. دنیا مسجد محبّان خداست و نمازخانه فرشتگان او و فرودگاه وحى الهی و تجارت خانه دوستانش.» 1 واقعا که حضرت چه زیبا توصیف میفرمایند !
یه جا دیگه هم به خود دنیا می فرماید: «اى دنیا ! از من دور شو ! خودت را بر من عرضه داشتهاى یا شیفته ام گشتهاى؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى. هرگز! جز مرا بفریب.» 2 شما چی به نظرتون رسیده؟ شاید منظور از دنیای شماره یک، اونیه که ازش خوب استفاده بشه و شماره دومی هم اونیه که خوب از ما استفاده می کنه ... !!! جالب بود نه ؟! یکی نیست به من گنهکار بگه: تو که میدونی چرا حال و روزت اینه ؟! اون که نمیدونه آدم میگه بیچاره اصلا نفهمیده اومده اینجا چه کار ؟! ولی حساب اون که میدونه و گرفتار میشه جداست ... اون دیگه خودشو زده به خواب و حسابش با کرام الکاتبینه ! ولی چند راه برای پیشگیری از به دام افتادن تو دنیای شماره دو وجود داره که حتما ملتفت هستین ! مثل توجه به خدا و اون دنیامون، یاد مرگ و مهم تر از همه شناخت و ایمان به آثار منفی دل بستن به این عروسی که در عقد بسی داماد است !!! به گناه آلوده شدن، سخت مردن، غمگین و حریص شدن و هزارتا درد بی درمون دیگه. به قول شاعر:
دل در این پیر زن عشوه گر دهر مبند
کین عروسیست که در عقد بسی داماد است
همه آدما موقعی که به هم می رسن یه روشی برای احوالپرسی و ابراز احساسات ابداع یا انتخاب کردن؛ اسلام هم به ما سلام کردن رو یاد میده، چرا که سلام، یعنی رحمت، پس وقتی به هم میرسید برای هم طلب رحمت کنید . معنی این کار اینه که اون پرچم سفیده که نشونه صلح و صفاست رو به طرف نشون بدیم. در ضمن بهشت هم دارالسّلامه، یعنی محل سلامت، امنیت و رحمت؛ پس باید سعی کنیم فضامون بهشتی باشه. سلام قول خدا، اولیای خدا، ملائکه و بهشتیهاست.
حالا در میون بچّه مسلمونا، که از پیشینه غنی تمدن و فرهنگ برتر خویش غافلاند، تو چت و ... گاهی دیده شده هنگام ارتباط با دوستان و آشنایان، بجای واژه قشنگ الهی سلام، از واژههای غربی هِلّوو ... هااای و ... استفاده میکنن.
وقتی به آدم سلام میکنن واضحه که بالاخره باید یه جوابی بهشون بدیم. خدا به ما فرموده: "هرگاه به شما تحیّت گویند پاسخ آنها را به بهتر از آن بدهید؛ یا به همان گونه پاسخ گویید؛ خداوند حساب همه چیز را دارد. نساء آیه 86 " فرقی نمیکنه ممکنه سلام و تحیت شما در قالب یه رفتار بروز و ظهور داشته باشه مثل حکایت کنیزی که وقتی با امام حسین برخورد بستهای ریحان به حضرت هدیه کرد امام هم پاسخ این عمل او رو به بهتر از اون دادند و در مقابل آزادش کردند.
نکته لطیفی هم اینجاست که جواب سلام ثوابش به سلام نمی رسه. که مجال تفصیلش فعلا نیست، همین قدر بدونیم که اگه وایسیم تا بهمون سلام کنن از 70 حسنه یکی بیشتر گیرمون نمیاد و بقیهاش از جیبمون رفته!!!
بهر حال اسلام کلاّ به آداب معاشرت خیلی اهمیّت داده و سلام نمونه کوچکشه، رعایت بهداشت و تمیزی نمونهای دیگه از این آموزههای معاشرتیه در حالی که متاسفانه کوتاهی های زیادی از جانب برخی میشه بطوری که اگه قسمت شد از این کشور رفتی بیرون حتما برمیخوری به غیر مسلمونایی که اگه تر و تمیز باشی از دیدنت انگشت به دهن میمونن . هیچ میدونی چرا؟! چون فکر میکنن اسلام به تمیزی اهمیّت نمیده! و مسلمونا آدمای ژولیده و نامرتبّی هستن! اونوقت بیا و ببین تو دستورات اسلام چه قدر به تمیزبودن، عطر و مسواک زدن و ... به خصوص موقع بیرون رفتن توصیه شده. خود پیامبر(صلّی الله علیه و آله وسلّم) از تمیزترین بندگان خدا بودند. جالبه که گاهی میبینی کسی رفته خارج و اونجا بدترکیبتر شده! و میگه کسی اینجا مارو نمیشناسه...! اونوقت می گن چرا میگی مسلمون نامرتّبه!
و نمونه دیگه اینکه تو آموزههای متعالی اسلام در معاشرت، اومده که علی(علیه السّلام) فرمود:"درباره همسایگان از خدا بترسید که این سفارش پیغمبر شماست که پیوسته در مورد همسایگان سفارش میکرد تا بدان جا که گمان بردیم آنها را وارث یکدیگر معرفی خواهد کرد"!به روی خودت نمیاری همسایت بود ؟! خیلی باکلاسی که از حالش خبر نداری ؟!
دوستت مریض شده ؟ خوب پاشو برو دیدنش. اصلا این جوری حالش زود تر خوب میشه. میگی نه؟، امتحان کن! چی بگم دیگه ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
حالا خدا کنه همیشه باهامون باشه . البته لازم به ذکره که غریب به معنیه بعیده ...
این حسّ غریب رو از دو جنبه می شه وارسی کرد؛ یکی خود حیا که یعنی شرم و ترک چیزی به خاطر ترس از سرزنش[1] و اون یکی که شریف تر و قشنگ تره یعنی عفت به معنی به وجود اومدن یه حالت روحانی- نفسانیه کنترل کننده شهوت[2] . هرچی با حیا ترباشیم نیروی عفت قویتر میشه امام علی(ع) میفرماید: "علی قدر الحیاء تکون العفة؛ عفت و پاکدامنی به اندازه شرم و حیای انسان است[3] ".
حالا هرچی عفیف ترباشیم با ایمان تر، با تقوا تر، پاکدامن تر و چشم پاک تر خواهیم بود؛ در ضمن پیش خدا هم عزیزتر میشیم [4] .
رسول اکرم(ص) حیاء را دو قسم کرده و فرموده اند: "حیاء بر دو قسم است حیاء عاقلانه و حیاء احمقانه. حیای عقلانی ناشی از علم و حیاء احمقانه ناشی از جهل است [5]". حیای احمقانه همون کمرویی و خجالت بی جاست که از ضعف روحی ناشی می شه . خود حیاء عاقلانه که امام صادق(ع) اون رو رأس مکارم اخلاق می دونن [6] هم، اگه از حد بگذره برای آدم مشکل درست می کنه چون ارتباطات اجتماعی اجتناب ناپذیره و هرکسی بالاخره مجبوره با دیگران حتی نامحرم ارتباط برقرار کنه .
تو قرآن دختر حضرت شعیب به خاطر حیاءش ستوده شده [7] . اسلام به زن توصیه می کنه که ازاین صفت استفاده کنه و خودشو برای نگاه مرد در معرض نمایش نذاره تا قدر و احترامش بیشتر بشه
به عنوان حسن ختام دلم نیومد ازاین مطلب بگذرم؛ ویل دورانت میگه: " به عقیده ویلیام جیمز ، حیا امر غریزی نیست، اکتسابی است، زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ... زنان بی شرم جز در موارد زودگذر برای ما مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط ، و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است، اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک میگردید. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بدون آنکه بداند حس میکند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر میدهد ، حیا و در نتیجه عزیز بودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد پاداش های خود را پس انداز میکند و در نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا می برد و او را به اقدامات مهم وا میدارد و قوائی را که در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده است بیرون میریزد.[8] "
منابع...
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(یکشنبه 86/8/20 :: ساعت 7:13 عصر)
طرف براش مهمه که ناموسش خودشو بپوشونه و کسی مزاحمش نشه فقط که این نیست پای حرفای سیاسی که بیاد وسط همچون با شجاعت از کشورش در برابر دشمن دفاع می کنه که هرکی ندونه فکر می کنه الآنه که امریکایی ها از در بریزن تو ! بحث دین و مذهب که باشه دیگه بیا و ببین ؛ چون براش مهمه اطلاعات خوبی هم داره و برای اعتقاداتش سند و مدرک دقیق میاره خلاصه این بنده خدا از همه نظر غیرتیه !
حالا غیرت که فقط مختص این چیزا نیست، غیرت یعنی تلاش برای دفاع از چیزای مهم که به مراقبت نیاز دارن خوب پس به خاطر مالو مقام و آبرو و همه چیزهایی که لازمه حفظشون کنیم باید غیرتی بشیم . هرکسی هم توانایی غیرتی بودن واقعی رو نداره، اول باید شجاع بود 1 و عزت نفس داشت . ولی به طور کلی این حس یا بهتره بگیم صفت ریشه در ذات آدم داره اما ملتفت هستین که این صفت باید در موضع حق باشه تا پسندیده واقع بشه 2ا. مام علی می فرمایند :« ان الله یغار للمؤمن، فلیغر و من لا یغار فانه منکوس القلب؛ خداوند برای مؤمن غیرت میورزد، پس باید مؤمن نیز غیرت بورزد، و هر کسی که غیرت نورزد، قلبش واژگون شده است. 3»
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او مومست سنگ خارا
اما یه نکته ی مهم : بعضی ها می گن غیرت همون حسادته ولی این دو صفت تفاوتهای اساسی دارن .مثلا منشا غیرت احساسات اجتماعیه ولی حسادت ریشه در خودخواهی داره . همین ملموس ترین نوع غیرت که غیرت جنسیه به خاطر این به وجود اومده که نسل بشر آلوده و مختلط نشه 4 که اگه می شد دیگه نه خانواده ای معنا داشت و نه اجتماع و نسل بشری5 ! حالا اینکه چرا خانوما این حسو ندارن – هرچند خانوما هم به حفظ نسل به خصوص حفظ شوهر خیلی علاقه دارن - چون هیچ مادری نیست که ندونه کدوم یکی بچه اونه6 !
و در مورد مردهایی که نسبت به همسرشون غیرت ندارن باید بگیم اگر به امور فطری بی توجهی بشه بی تاثیر می شن و هرچه قدر که آدم از خوبیها فاصله بگیره شهوات و خواسته های نفسانیش بهش بیشتر مسلط می شه . ولی اگر به تمایل فطریشون بها بدن نه تنها در مورد ناموس خودشون غیرت دارن بلکه هرگز به ناموس دیگران تجاوز نمی کنن . به تعبیر امام علی علیه السلام،«ما زنی غیور قط ؛ انسان غیرتمند هرگز زنا نمی کند7 .» کسی که به حفظ ناموسش حساس باشه هم هرگز این کارو نمی کنه چون میدونه « من زنی زنی به و لو فی عقب عقبه؛ هر کس زنا کند با او زنا خواهد شد اگر چه در نسل های بعد از او باشد8 .»
البته زیادی و بی جا غیرتی شدن هم به سوء ظن و این چیزا می کشه (حالا کوتاه بیا داداش من!!! ) امام علی به پسرشون امام حسن در این مورد این طور توصیه می کنن :« ایاک و التغایر فی غیر موضع غیره، فان ذلک یدعوا الصحیحه الی السقم و البریئه الی الریب؛از غیرت نابجا بپرهیز که این کار درستکار را به نادرستی و پاکدامن را به بدگمانی می کشاند. 9»
منابع...
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(یکشنبه 86/8/13 :: ساعت 1:47 صبح)
راستی هیچ وقت به این فکر کردین که ما چی می خوریم ؟! از کجا میاریم میخوریم و اینی که می خوریم چه تاثیری روی روحمون می ذاره ؟ معمولاً خیلی مهمه که چه تاثیری رو جسممون می ذاره ولی آیا اثر روحی روانیش هم همون اندازه اهمیت داره ؟!
اگر یه بررسی رو خودمون داشته باشیم می فهمیم چون آدم موجودی دارای دو بعد روحی و جسمیه و از اونجایی که هر دوتای این دو بعد درحال رشد و تکاملن پس می شه گفت همون طور که تکامل یا عقب موندگی روحی روی جسم تاثیر می ذاره و همون طور که اگه کم بخوریم یا بد بخوریم روحمون آزرده می شه اگر غذای حلال هم نخوریم بازهم روحمون دلخور می شه !
"از آن چه خدا روزی تان کرده، حلال بخورید و از خدایی که بدو ایمان دارید بترسید".1
در این مورد باز هم خدا توصیه هایی به ما داره ؛ به این ترتیب که مال اگر غصبی و دزدی نباشه و از راه کلاه برداری و کمکاری و کم فروشی به دست نیومده باشه، حلاله. در ضمن باید خمسشم داده باشیم .2 مـالی که از بهاى فروش مردار , سگ و شراب یا از راه زنا , رشوه تو قضاوت و پیشگویی به دست بیاد هم حرامه .3 اما لقمة حرام، غذاییه که از راه حلال به دست نیومده باشه و خودشم ذاتاً حرام نباشه مثل گوشت خوک و مردار یا شراب و ...
لقمه ی حرام آثار منفیه زیادی روی آدم می ذاره و به علاوه از روزی حلالی که برامون مقدر شده کم می کنه . عمقی ترین اثرش هم اینه که تربیت بچه ها رو سخت می کنه . و یه چیز جالب هم اینکه اگه بخوایم تهذیب نفس بکنیم اول باید انقدر روزه بگیریم که گوشتایی که از مال حرام رو بدنمون اومده آب بشه . البته قدیما اهل طریقت معتقد بودن لقمه حرام از گلوی مومنای با اخلاص پایین نمی ره . همون قضیه لقمه گلوگیر !4
مطلب در این زمینه خیلی زیاده که امیدوارم تو پست های بعدی مجالی پیش بیاد بیشتر به اون بپردازیم؛ خدا توفیق کسب مال حلال رو به همه کسایی که به این مسئله اهمیت می دن، بده ! انشاء الله
کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(یکشنبه 86/7/29 :: ساعت 9:57 عصر)
یه دفه اگه یادتون باشه در مورد خشم و آدمای عصبی صحبت کردیم حالا تو این پست میخوایم بگیم ... شادی و خرمی و شوخی ؛ که اگر به حد افراط نرسه و آخرش به حرام مثل غیبت و آزار مؤمن ختم نشه، خوب و پسندیدس! رسول خدا (ص) برای شاد کردن مردم شوخی میکردن .[1]
چو شادی بکاهد، بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان[2]
روانشناسا برای خنده اثرات مهمی ذکر کردن و تو اسلام توصیه شده که مسلمونا در برخوردهای اجتماعی لبخند به لب باشن ؛ حتی اگه غم و غصه ها ذهنشونو مشغول کرده باشه . امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: "شادی مؤمن در چهره اش نمایان و اندوه او در قلبش پنهان است".
با دل خــونین، لب خنـــدان بیـــاور جام را
نی گرت زخمی رسد چون چنگ آیی در خروش[3]
در مورد شوخی که زمینه ساز خندس ، دو گروه احادیث داریم: یک دسته توصیه به خنده می کنه و دسته دیگه نهی از اون : پیامبر اسلام(ص) فرمود: "من شوخی می کنم، ولی در گفتارم جز حق نمی گویم". امام صادق(ع) هم می فرماید: "مؤمن شوخ طبع و خوش مشرب است، ولی منافق گرفته و خشمآلود".
تو روایات دستة دوم، امام صادق(ع) فرمود: "... از شوخی بپرهیز، زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین می برد و موجب ریختن آبروی وی می شود". پیامبر هم فرمودن: "مزاح بیش از حدّ آبروی شخص را می برد". حالا برای اینکه از این دو دسته روایات نتیجه گیری کنیم باید بگیم: بذله گویی شوخ طبعی به اندازه و بدون آثار مخرب یا عوارض منفی پسندیدس و صفت انسانی و خوبیه که امامان معصوم(ع) بهش توصیه کردن. تو همین صفت پسندیده اگه زیاده روی بشه، یا آثار و عوارض تخریبی و منفی داشته باشه، مثلاً باعث ناراحتی یا آبروریزی و عیبجویی کسی بشه، دیگه صفت مثبتی نیست . خوبی و بدی شوخی ،نسبیه و بستگی به اهداف،نتایج، تأثیرات اجتماعی، و ... داره پس نباید بی خود قضاوت کرد . حالا اگه کسی شوخی بی جا کرد منتظر باشه که :
1ـ شخصیتش از بین بره .
2ـ مردم در برابرش گستاخ بشن و ارزششو از دست بده .
3ـ دشمناش زیاد بشن .
4ـ نور ایمان تو دلش خاموش بشه.
5ـ و با عرض معذرت عقلش کم بشه !
یکی از موارد شوخی ناپسند شوخی با نامحرم به شکلیه که باعث تحریک شهوانی بشه قرآن در این مورد میفرماید: "همیشه در مسیر نیکی و تقوا به یکدیگر کمک کنید و هیچگاه دیگران را بر گناه و دشمنی کمک نکنید".[4]
آخرین نکته انواع خندس ؛ مثلاً :
1ـ خنده صدا دار: این خنده از غفلت سرچشمه می گیره و شایسته افراد با شخصیتی مثل شما نیست و اسلام هم باهاش موافق نیست . امام علی(ع) در توصیف پرهیزگاران می فرماید: "آن ها اگر بخندند، صدایشان بلند نمی شود".[5]
2ـ خندة زیاد: یعنی همین الکی خندیدن که خوب اینم درست نیست . رسول اکرم(ص) می فرماید: "خندة زیاد دل را می میراند". [6]
3ـ خنده تمسخر آمیز: برای مسخره کردن دیگران هم خندیدن دیگه واویلا .... !
4- خندة طبیعی: این یکی نه بیش از حد زیاده نه دور از نزاکت و متانت . همین مدلشه که تو روابط اجتماعی لازمه و خیلی هم بهش توصیه شده و خود پیامبر(ص) از همه بیشتر خنده به لب داشتن ![7]
وقتی به موضوع این پست فکر میکردم به نظرم رسید جذاب ترین راه برای تحقیق در این زمینه پیدا کردن چند نفر چاخان گوی سابقه دار حرفه ای باشه ! حالا فکر نکنید منظورم یه مشت اراذل و اوباشه ها ! نه، چندتای ناقابل دروغگوی حرفه ای !!! چندتایی از این ور و اون ور پیدا کردم و شروع کردم به بررسی ابعاد شخصیتیشون . خلاصه با استفاده از چندتا منبع و مرجع و سوژه فهمیدم که "دروغ" یه بیماری روانیه و دروغگوها دلایل زیادی برای کارشون دارن ! مهم ترینش "ترس" از رو به رو شدن با واقعیات یا مکافات عمل یا سرزنش مردم و خلاصه عقده شخصیته ؛ یعنی دروغگو خیال می کنه اگه راست بگه، شخصیتشو از دست می ده یا با دروغ گفتن شخصیت باحالتری پیدا میکنه. بعضیا هم از رو "عادت" دروغ می گن و کسایی که به قول امروزی ها خالی بندن با داشتن تخیل قوی ، از دروغ گفتن "لذت" می برن!
اما مسئله ای که در این بحث به چشم می خورد و به عنوان توجیه به کار می رفت شوخی دروغکی بود ! این کار عذاب نداره، ولی درست هم نیست. حضرت علی (ع ) می فرماید:«لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده ; هیچ بنده ای طعم ایمان را نمی چشد، مگر این که دروغ را چه شوخی و چه جدی ترک کند» 1 و هم چنین امام زین العابدین (ع) به فرزندش فرمود:« اتّقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فی کل جد و هزل؛ از کوچک وبزرگ و جدی و شوخی دروغ بپرهیز.» 2 دلیلش هم اینه که دروغ گفتن به شوخی , کم کم جرات دروغ جدی رو به آدم می ده.
امام خمینی در چهل حدیث می فرماید: « از اموری که انسان باید ملتفت آن باشد , این است که دروغ به عنوان شوخی و مزاح هم در اخبار از آن تکذیب [و نهی]شده است و تشدید در امر[به ترک] آن گردیده و علما فتوای به حرمت آن نیز می دهند.»
و یه نکته ی مهم دیگه اینکه تو اسلام قانونی داریم به نام "اهم و مهم"؛ یعنی اگه دو تا حکم داشته باشیم و نتونیم هم زمان به هر دو عمل کنیم، لازمه به تکلیفی که اهمیت بیشتری داه، عمل بشه. دروغ در اسلام حرامه، ولی برای رعایت مصلحت مهمتر مجاز شده .
مواردی که از حرمت دروغ استنثنا شده، به طور خلاصه یکیش اظطراره ؛یعنی جایی که آدم مجبوره برای رفع ضرر مالی یا جانی یا ناموسی از خودش یا مسلمون دیگه ، دروغ بگه . دیگری اصلاح ذات البین به معنیه رفع کدورت و دشمنی از دو نفره که گاهی فقط با دروغ ممکن می شه .3 پس تو اسلام دروغ مصلحتآمیز داریم ولی معنیش این نیست که هرکی هر موقع مصلحت دید، دروغ بگه، این جوری دیگه هیچ دروغی بد نبود و هر دروغی مصلحتآمیز میشد، بلکه فقط وقتی که اسلام به خاطر مصالح مهمتری که مفاسد دروغو تحت الشعاع قرار میده، به ما اجازه دروغ گفتنو داده میتونیم خلاصه یه خورده خالی بندی کنیم !
با توجه به این نکات اولین راه ترک دروغ ، اینه که بدونیم بیمارمون چرا به این مرض دچار شده و اینکه خود شخص متوجه حرمت گناه و عذاب شدید و زیانهای بی شمار کارش بشه. اما با بررسی کسایی که تونستن کمتر دروغ بگن یا کلاً این کارو بذارن کنار و با استناد به دستورات دین معلوم می شه که برای ترک این گناه کبیره سه مرحلة مهم را باید سپری کرد :
باید برای غلبه بر احساسات و غفلت، حواسمون به لحظه لحظه زندگیمون باشه و خودمونو به سکوت بیشتر عادت بدیم .
و به قول معروف حرفمونو اول مزمزه کنیم و بعدبه زبون بیاریم .
کم گوی و گزیده گوی چون در تا ز اندک تو جهان شود پر
در ضمن این سه راه برای ترک سایر گناهان زبان مثل ناسزا، تهمت، غیبت، تمسخر، یاوه گویی و ... هم مؤثره
کلمات کلیدی : عشق
نویسنده: حسین(چهارشنبه 86/7/4 :: ساعت 9:53 عصر)