سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
دسته بندی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
لوگوی دوستان













اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
یاهو
داغ کن - کلوب دات کام

آب ِ رو ! یعنی چی ؟! چرا می گن آدم باید آبرومند باشه و آبروی دیگرانو حفظ کنه ؟

این سوالای اون بچه از پدرش تو ماشین این ایده رو به من داد که یه پستی هم درمورد آب ِ رو یا همون آبروی خودمون با هم حرف بزنیم . به خاطر همین سعی کردم به جواب پدر به بچه گوش کنم اما خوب خواننده محترم حتما بهش برمی خوره اگه من همون چیزارو اینجا بنویسم، بالاخره یه عده آدم عاقل و بالغ مخاطب مونن دیگه ... ای بابا !

حالا بچگانه یا بزرگانه فرق نمی کنه ؛ مهم اینه که بدونیم حفظ آبروی افراد بعد از حفظ جونشون و احترام به حق زیستن اونها مهمترین حقه . به خاطر همین توی دین ما با مبارزه با مفاسدی مثل غیبت و استهزاء و این چیزا سعی شده آبروی افراد حفظ بشه .

این مسئله هم مثل خیلی از مسائل اخلاقی دیگه به زبان و کلام آدما مربوطه .تو یه روایت خوندم که "شخصیت انسان در زیر زبان (سخن) او پنهان شده است" به خاطر همین کنترل زبون، خیلی مهمه . این کار راهای زیادی داره که حالا من به چندتاش اشاره می کنم .

مثلا اینکه ببینیم پر حرفی چه بدیهایی داره . یا اینکه یاد خدا رو تو دلمون زنده نگه داریم .

پیامبر(ص) به ابوذر می‏فرماید: "ای ابوذر! خداوند مراقب زبان هر گوینده‏ای است، پس سخنگو باید از خدا بترسد و بداند چه می‏گوید".[1]

                          اینکه خودمون و زبونمون رو به ذکر و دعا مشغول کنیم هم همین طوره .

            یه راه خوب دیگه فکر کردن وبعد حرف زدنه . امام علی(ع) می‏فرماید: "لسان العاقل وراء قلبه و قلب الأحمق و راء لسانه؛ زبان خردمند در پسِ دل او است و دل نادان در پسِ زبان او".[2] حضرت درجای دیگه می‏فرماید: "بیندیش، سپس سخن بگو تا از لغزش‏ها در امان باشی".[3]

        کم گوی و گزیده گوی چون دُر                                         تا زاند تو چهان شود پُر                  

اما برگردیم سراغ گناهایی که باعث آبروریزی دیگران می شه :

سوءظن، تجسس، غیبت و تهمت از همه مهم تره .

«ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید؛ چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز در کار دیگران تجسسّ نکنید و بعضی از شما بعضی دیگر را غیبت نکند.» (حجرات، 12)

اما این قضیه یک فرمول منطقی رو دنبال می کنه . ابتدا سوءظن به اینکه فلانی عیب داره رو در سرمون خوب ورز می دیم . بعد دنبال عیبش می گردیم و وقتی پیداش کردیم به گنجینه افکار منفیمون اضافش می کنیم . وقتی خوب با هم مخلوط شدن با استفاده از ابزاری قدیمی به نام غیبت اونو به دیگران منتقل می کنیم چون بالاخره خودخواهی چیز خوبی نیست و بهتره داشته هامونو با دیگران قسمت کنیم . ولی اگر در مرحله شماره 2 عیبی پیدا نکردیم هم ناامید نمی شیم و خودمون یه عیبی براش می تراشیم ، این کار که برای جلوگیری از بروز افسردگی ناشی از ناامیدی انجام می شه همون تهمته !!!

( برای اطلاعات بیشتر به سوره حجرات که حاوی نکات مهمی درمورد بیماریهای اخلاقی- اجتماعیه رجوع کنید )

            ولی گاهی هم پیش می یاد که با ندونم کاریای دیگران آبروی کسی زیخته می شه . در این مورد عرض همین نُکَت بس که : توبه حقیقی و اخلاص درونی و تقوای عملی، آبروی رفته رو بر می گردونه، و خدا "مقلب القلوبه" و قلبای مردمو به آدم جذب می کنه طوری که شخص "محبوب قلب ها" می شه.

          سحرخیزی و نماز شب، مداومت به زیارت امین الله، خوندن مناجات شعبانیه با حضور قلب و توجه به معنیو مفهومش، ارتباط روحی با حضرت بقیه الله (عج الله تعالی فرجه) با خوندن دعای عهد و ندبه و زیارت آل یاسین، دلو نورانی و ایمانو قوی می کنه و آدم عزیز دل خدا و مردم می شه !

          ولی خوب بالاخره به دست آوردن وجهه مثبت تو ذهن مردم بعد از بروز آبروریزی یه خورده وقت می بره ولی کمکم قضاوت مردم عوض می شه .

          فکر کنم فقط می مونه موقعی که آبروی دیگری رو با کارمون می ریزیم که اون وقت برای جبران فقط باید اون شخصو راضی کنیم و براش دعا و استغفار کنیم . با توبه مشکل حل نمی شه چون این مسئله مربوط به حق الناسه و کار چند برابر سخت تر می شه . بنابراین چون به دردسرش نمی ارزه همون بهتر که از اول جلوی زبونمونو نگه داریم ! 

منابع...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(چهارشنبه 86/9/21 :: ساعت 12:0 صبح)


داغ کن - کلوب دات کام

می گفت یاد خودم که می افتم مو به تنم سیخ می شه . انگار بیمار روانی شده بودم . از یه کار کسی تعبیر به خوبی با نیت درست نمی کردم ... حتی گاهی می دونستم طرفم کار درسته یا بی منظوره ولی ...

برای من تعریف کرد که مشکلشو با یه مرکز مخصوصی مطرح کرده و خلاصه حسابی بهش کمک کردن. بنده خدا حالا که فهمیده بوده بدگمانی گناه بزرگیه خیلی ناراحت و پشیمون بود .

فکر می کردم دست خودم نیس و نمی تونم فکرمو کنترل کنم ولی بهم گفتن ممکنه افکارم تخیلی و غیر اختیاری باشه که زود گذره و اثرات منفی نداره و ممکنه ناخوآگاه باشه ولی من هم تو دلم بهش شاخ و برگ بدم که این مثل دودیه که خونه رو کثیف می کنه ولی نمی سوزونه اما از همه بدتر اینه که هم به فکرمنفی بها بدی و هم به عمل برسونیش ...کاری که من می کردم همین آخریه .

این دوست ما که خصلت منفی بافیو بدگمانی دامن گیرش بوده با کمک راهنمایی هایی که بهش شده برام توضیح داد که این اخلاق بد چه بلاهایی سر آدم میاره .

امیرالمؤمنین(ع) می‏فرماید:"آفة الدّین سوء الظّن؛ بدگمانی آفت دین است". 1 و باز جای دیگه می فرماید : "بدگمانی کارها را خراب می‏کند و شرور را بر می‏انگیزد". 2 در مورد تاثیرش رو ایمان امام صادق فرموده : "آن که انسان برادر مؤمن خود را مورد سوء ظن قرار دهد، ایمان وی اندک اندک از او سلب می‏گردد، چنان که نمک در آب از بین می‏رود". 3 با توجه به حدیثی از امام علی باعث باطل شدن عبادت می شه  4 و آدم رو بیمار 5 و ترسو 6 می کنه و آخرین چیزی که الان تو ذهنمه اینه که آدم رو بی اعتماد می کنه و مانع اعتماد دیگران می شه 7 باور کن من همه این چیزهارو خودم تجربه کرده ام .

ازش خواستم حالا که تونسته خودشو اصلاح کنه بهم بگه چه طور تو این کار موفق شده .

خوب خیلی هم ساده نبود باید چند گامو طی می کردم . اول از همه کاری که می کردم و آثار زیان بار بیشمارشو خوب فهمیدم و درک کردم . مرحله بعد تقویت ایمان و اراده برای یاری گرفتن از خدا و داشتن انگیزه قوی برای ترک گناهم بود . به علاوه این طوری اخلاقم هم اصلاح می شد . وقتی خوب دل و جون به این موضوع دادم و آماده عمل شدم باید سعی می کردم با مسائل درست و منطقی برخورد کنم . منظورم اینه که بدون داشتن دلایل کافی کسی رو متهم به چیزی نکنم و از همه مهمتر و موثرتر اینه که کارهای دیگران رو به منظور خوب بگیریم . این حدیث از پیامبر خیلی رو من تاثیر گذاشت که فرموده : "برای کار برادرت عذری جستجو کن و اگر عذری نیافتی، برای آن عذری بتراش". 8 این سخن مولا هم خیلی جالبه  : "هرگز نسبت به سخنی که از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر، تا وقتی که می‏توانی محمل نیکی برای آن بیابی.9

به عنوان حسن ختام حالا خودم هم یه چیزی رو اضافه می کنم .

باید حواسمون جمع باشه که منظور از حمل کارهای دیگران به نیت خیر این نیست که سادگی به خرج بدیم و بی خودی همرو فرشته هایی بدونیم که آسمون دهن واکرده و پایینشون انداخته !

و در ضمن حتی اگه یه نفر خیلی مطمئن در مورد کسی چیز بدی به ما گفت این احتمالو بدیم که از نیت اون بنده خدا کج فهمی شده یا اینکه این آدم مطمئن یه خورده حسابی با هاش داشته ... بالاخره آدمیزادِ دیگه !

راستی یه چیزه کوچولوی دیگه : در مورد مسائل سیاسی نسبت به دشمن یا جایی که فساد و بدی به خوبی می چربه، دیگه دور از عقله که بخوایم به همه چیز و همه کس خوش بین باشیم .  نظر شما چیه ؟

سند و مدرک ! ...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(شنبه 86/9/10 :: ساعت 3:46 عصر)


داغ کن - کلوب دات کام

چرا من احساس خوشبختی نمی کنم ؟ من می دونم خوشبختی چیه . یعنی خوشی و کامیابی کامل و پایدار . اما کو ؟ تو این دنیا هیچ خوشی رو سراغ داری که تمومی نداشته باشه ؟! مگه نشنیدی می گن بعد هر خنده ، گریه ای هست ...

      صبر کن ببینم . ما شنیدیم بعد هر گریه ، خنده ای هست نه که ...

حالا هرچی ! ببین منو که می بینی تو زندگیم خیلی زحمت کشیدم . جون کندم خون دل خوردم حتی سعی کردم آدم درستی باشم. همیشه فکر می کردم یه قدم دیگه که بردارم دیگه می رسم به اون آرامش و خوشبختی که همه آرزوشو دارن . من همه چیز به دست آوردم . اما هیچ وقت راضی نبودم . هرچی هم داشته باشی بعد می بینی بهتر از اونم هست .تا بالاخره دیدم اینهایی که جمع کردم هیچ حالی بهم نمی دن . حالا دیگه بیشتر عمرم گذشته ولی چیزی ندارم که بهش دلخوش باشم ...

      ظاهراً انقدر آدم درستی نبودی که از دایره خودتو بیرون بکشی . تمام عمرت دور یه دایره می چرخیدی و هر وقت متوجه خودت می شدی می دیدی همون جایی هستی که قبلاً بارها بودی 1 ...

این حرفای فلسفی رو به من تحویل نده . اشتباه کارم کجا بود ؟

      هدف ! انتخاب هدف درست ... تو بین انتخاب هایی که داشتی راه ساده تر ، کوتاه تر ، به ظاهر لذت بخش تر ولی در باطن زود گذرتر و پست ترو انتخاب کردی . می تونستی خوشبخت باشی ولی برای آدم درست بودن به اندازه کافی سعی نکردی . به انجام واجبات دین اکتفا کردی ( و البته با کلی خط فاصله بینش ) و عمده نیروتو متوجه زندگی دنیات کردی . این بزرگترین اشتباهت بود. هدف بزرگ یا بهتره بگم خوشبختی واقعی همون طور که خودت گفتی تو این دنیای فانی به دست نمی یاد .

خوشبختی واقعی چیه ؟ اینو بهم بگو !

      خوشبختی واقعی رو وقتی به دست می یاری که لایق رضوان الهی باشی . متوجه منظورم می شی ؟ اگر انقدر تو زندگیت غافل نبودی خدا طعمشو بهت می چشوند.

از کجا باید می فهمیدم راهی که می رم به ناکجا آباد ختم می شه ؟

      موقع انتخاب مسیر باید نگاه می کردی ببینی اولاً کدوم یکی خوشی هاش با ارزش تره و دوماً چه جور خوشی با دوام تره انقدر که حتی با مردن ورفتن از این دنیا تموم نشه .

می گی رضوان الهی ... دلت خوشه ... مگه اینو به من وتو می دن ! همه چیزمو هم که از دست بدم باز اون چیزی نمیشه که می خوام . تازه من بدجوری به دنیای خودم دل بستم ...

    منظورم از رضوان بهشته . بهشت . چون خاصیت هایی که تو دنبالش بودی اونجا هست ... نبودن غم و ناخوشی ، خوشی های تموم نشدنی ، زیبایی و خوبی مطلق و رضایت خدا و خودت2... بهشت اینه ! همچین چیزی واقعا ارزش دل کندن از اونچه داری رو نداره ؟

این زنجیرهایی رو که به خودت بستی باز کن تا معنی واقعی زندگی رو بفهمی ...

1. مایکل آیزنک، روان‌شناسی شادی: حقایق و افسانه‌ها، ترجمه مهرداد فیروزبخت و خشایار بیگی، تهران، 1375، ص 142.

2. سوره محمد، آیه 13و سوره حجر، آیه44 و 47  و بسیاری آیات دیگر



کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(سه شنبه 86/8/29 :: ساعت 4:54 عصر)

داغ کن - کلوب دات کام

 این روزا انگار دیگه حسّ غریبیه ...     تو همون حسّ غریبی که همیشه با منی !!!

    حالا خدا کنه همیشه باهامون باشه . البته لازم به ذکره که غریب به معنیه بعیده ...

    این حسّ غریب رو از دو جنبه می شه وارسی کرد؛ یکی خود حیا که یعنی شرم و ترک چیزی به خاطر ترس از سرزنش[1] و اون یکی که شریف تر و قشنگ تره یعنی عفت به معنی به وجود اومدن یه حالت روحانی- نفسانیه کنترل کننده شهوت[2] . هرچی با حیا ترباشیم نیروی عفت قویتر میشه امام علی(ع) می‏فرماید: "علی قدر الحیاء تکون العفة؛ عفت و پاکدامنی به اندازه شرم و حیای انسان است[3] ".

     حالا هرچی عفیف ترباشیم با ایمان تر، با تقوا تر، پاکدامن تر و چشم پاک تر خواهیم بود؛ در ضمن پیش خدا هم عزیزتر میشیم [4] .

     رسول اکرم(ص) حیاء را دو قسم کرده و فرموده اند: "حیاء بر دو قسم است حیاء عاقلانه و حیاء احمقانه. حیای عقلانی ناشی از علم و حیاء احمقانه ناشی از جهل است [5]". حیای احمقانه همون کمرویی و خجالت بی جاست که از ضعف روحی ناشی می شه . خود حیاء عاقلانه که امام صادق(ع) اون رو رأس مکارم اخلاق می دونن [6] هم، اگه از حد بگذره برای آدم مشکل درست می کنه چون ارتباطات اجتماعی اجتناب ناپذیره و هرکسی بالاخره مجبوره با دیگران حتی نامحرم ارتباط برقرار کنه .

     تو قرآن دختر حضرت شعیب به خاطر حیاءش ستوده شده [7] . اسلام به زن توصیه می کنه که ازاین صفت استفاده کنه و خودشو برای نگاه مرد در معرض نمایش نذاره تا قدر و احترامش بیشتر بشه

    به عنوان حسن ختام دلم نیومد ازاین مطلب بگذرم؛ ویل دورانت می‏گه: " به عقیده ویلیام جیمز ، حیا امر غریزی نیست، اکتسابی است، زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن‏ و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند ... زنان بی شرم جز در موارد زودگذر برای ما مردان جذاب نیستند. خودداری از انبساط ، و امساک در بذل و بخشش‏ بهترین سلاح برای شکار مردان است، اگر اعضای نهانی انسان را در معرض‏ عام تشریح می‏کردند توجه ما به آن جلب می ‏شد ولی رغبت و قصد به ندرت‏ تحریک می‏گردید. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بدون آنکه بداند حس می‏کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می‏دهد ، حیا و در نتیجه عزیز بودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد پاداش های خود را پس‏ انداز می‏کند و در نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا می‏ برد و او را به‏ اقدامات مهم وا میدارد و قوائی را که در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره‏ شده است بیرون می‏ریزد.[8] "

منابع...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(یکشنبه 86/8/20 :: ساعت 7:13 عصر)


داغ کن - کلوب دات کام

طرف براش مهمه که ناموسش خودشو بپوشونه و کسی مزاحمش نشه فقط که این نیست پای حرفای سیاسی که بیاد وسط همچون با شجاعت از کشورش در برابر دشمن دفاع می کنه که هرکی ندونه فکر می کنه الآنه که امریکایی ها از در بریزن تو ! بحث دین و مذهب که باشه دیگه بیا و ببین ؛ چون براش مهمه اطلاعات خوبی هم داره و برای اعتقاداتش سند و مدرک دقیق میاره خلاصه این بنده خدا از همه نظر غیرتیه !
          حالا غیرت که فقط مختص این چیزا نیست، غیرت یعنی تلاش برای دفاع از چیزای مهم که به مراقبت نیاز دارن خوب پس به خاطر مالو مقام و آبرو و همه چیزهایی که لازمه حفظشون کنیم باید غیرتی بشیم . هرکسی هم توانایی غیرتی بودن واقعی رو نداره، اول باید شجاع بود
1 و عزت نفس داشت . ولی به طور کلی این حس یا بهتره بگیم صفت ریشه در ذات آدم داره  اما ملتفت هستین که
این صفت باید در موضع حق باشه تا پسندیده واقع بشه 2ا. مام علی می فرمایند :« ان الله یغار للمؤمن، فلیغر و من لا یغار فانه منکوس القلب؛ خداوند برای مؤمن غیرت می‌ورزد، پس باید مؤمن نیز غیرت بورزد، و هر کسی که غیرت نورزد، قلبش واژگون شده است. 3»
         سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
                                                              دلبر که در کف او مومست سنگ خارا

          
اما یه نکته ی مهم : بعضی ها می گن غیرت همون حسادته ولی این دو صفت تفاوتهای اساسی دارن .مثلا منشا غیرت احساسات اجتماعیه ولی حسادت ریشه در خودخواهی داره . همین ملموس ترین نوع غیرت که غیرت جنسیه به خاطر این به وجود اومده که نسل بشر آلوده و مختلط نشه 4 که اگه می شد دیگه نه خانواده ای معنا داشت و نه اجتماع و نسل بشری5 ! حالا اینکه چرا خانوما این حسو ندارن – هرچند خانوما هم به حفظ نسل به خصوص حفظ شوهر خیلی علاقه دارن - چون هیچ مادری نیست که ندونه کدوم یکی بچه اونه6 !
          و در مورد مردهایی که نسبت به همسرشون غیرت ندارن باید بگیم اگر به امور فطری بی توجهی بشه بی تاثیر می شن و هرچه قدر که آدم از خوبیها فاصله بگیره شهوات و خواسته های نفسانیش بهش بیشتر مسلط می شه . ولی اگر به تمایل فطریشون بها بدن نه تنها در مورد ناموس خودشون غیرت دارن بلکه هرگز به ناموس دیگران تجاوز نمی کنن . به تعبیر امام علی‌ علیه السلام،«ما زنی غیور قط ؛ انسان غیرتمند هرگز زنا نمی کند
7 .» کسی که به حفظ ناموسش حساس باشه هم هرگز این کارو نمی کنه چون میدونه
« من زنی زنی به و لو فی عقب عقبه؛ هر کس زنا کند با او زنا خواهد شد اگر چه در نسل های بعد از او باشد8
          البته زیادی و بی جا غیرتی شدن هم به سوء ظن و این چیزا می کشه (حالا کوتاه بیا داداش من!!! ) امام علی به پسرشون امام حسن در این مورد این طور توصیه می کنن :« ایاک و التغایر فی غیر موضع غیره، فان ذلک یدعوا الصحیحه الی
السقم و البریئه الی الریب؛از غیرت نابجا بپرهیز که این کار درستکار را به نادرستی و پاکدامن را به بدگمانی می کشاند. 9»

منابع...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(یکشنبه 86/8/13 :: ساعت 1:47 صبح)


داغ کن - کلوب دات کام

     راستی هیچ وقت به این فکر کردین که ما چی می خوریم ؟! از کجا میاریم میخوریم و اینی که می خوریم چه تاثیری روی روحمون می ذاره ؟ معمولاً خیلی مهمه که چه تاثیری رو جسممون می ذاره ولی آیا اثر روحی روانیش هم همون اندازه اهمیت داره ؟!

اگر یه بررسی رو خودمون داشته باشیم می فهمیم چون آدم موجودی دارای دو بعد روحی و جسمیه و از اونجایی که هر دوتای این دو بعد درحال رشد و تکاملن پس می شه گفت همون طور که تکامل یا عقب موندگی روحی روی جسم تاثیر می ذاره و همون طور که اگه کم بخوریم یا بد بخوریم روحمون آزرده می شه اگر غذای حلال هم نخوریم بازهم روحمون دلخور می شه !

 "از آن چه خدا روزی تان کرده، حلال بخورید و از خدایی که بدو ایمان دارید بترسید".1

در این مورد باز هم خدا توصیه هایی به ما داره ؛ به این ترتیب که مال اگر غصبی و دزدی نباشه و از راه کلاه ‌برداری و کم‌کاری و کم فروشی به دست نیومده باشه، حلاله. در ضمن باید خمسشم داده باشیم .2 مـالی که از بهاى فروش مردار , سگ و شراب یا از راه زنا , رشوه تو قضاوت و پیشگویی به دست بیاد هم حرامه .3 اما لقمة‌ حرام‌، غذاییه که از راه حلال به دست نیومده باشه و خودشم ذاتاً حرام نباشه مثل گوشت خوک و مردار یا شراب و ...

    لقمه ی حرام آثار منفیه زیادی روی آدم می ذاره و به علاوه از روزی حلالی که برامون مقدر شده کم می کنه . عمقی ترین اثرش هم اینه که تربیت بچه ها رو سخت می کنه . و یه چیز جالب هم اینکه اگه بخوایم تهذیب نفس بکنیم اول باید انقدر روزه بگیریم که گوشتایی که از مال حرام رو بدنمون اومده آب بشه . البته قدیما اهل طریقت معتقد بودن لقمه حرام از گلوی مومنای با اخلاص پایین نمی ره . همون قضیه لقمه گلوگیر !4        

    مطلب در این زمینه خیلی زیاده که امیدوارم تو پست های بعدی مجالی پیش بیاد بیشتر به اون بپردازیم؛ خدا توفیق کسب مال حلال رو به همه کسایی که به این مسئله اهمیت می دن، بده ! انشاء الله

منابع...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(یکشنبه 86/7/29 :: ساعت 9:57 عصر)


داغ کن - کلوب دات کام

یه دفه اگه یادتون باشه در مورد خشم و آدمای عصبی صحبت کردیم حالا تو این پست میخوایم بگیم ... شادی و خرمی و شوخی ؛ که اگر به حد افراط نرسه و آخرش به حرام مثل غیبت و آزار مؤمن ختم نشه، خوب و پسندیدس!   رسول خدا (ص) برای شاد کردن مردم  شوخی می‌کردن .[1]                                                                              
چو شادی بکاهد، بکاهد روان                      خرد گردد اندر میان ناتوان[2]
           روانشناسا برای خنده اثرات مهمی ذکر کردن و تو اسلام توصیه شده که مسلمونا در برخوردهای اجتماعی لبخند به لب باشن ؛ حتی اگه غم و غصه ها ذهنشونو مشغول کرده باشه . امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: "شادی مؤمن در چهره اش نمایان و اندوه او در قلبش پنهان است".                                                                                                                                                                   
    با دل خــونین، لب خنـــدان بیـــاور جام را                                                                                   
                                                                                       
    نی گرت زخمی رسد چون چنگ آیی در خروش[3]                         
                در مورد شوخی که زمینه ساز خندس ، دو گروه احادیث داریم: یک دسته توصیه به خنده می کنه و دسته دیگه نهی از اون : پیامبر اسلام(ص) فرمود: "من شوخی می کنم، ولی در گفتارم جز حق نمی گویم". امام صادق(ع) هم می فرماید: "مؤمن شوخ طبع و خوش مشرب است، ولی منافق گرفته و خشم‌آلود".                                                                                                            
             
تو روایات دستة دوم، امام صادق(ع) فرمود: "... از شوخی بپرهیز، زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین می برد و موجب ریختن آبروی وی می شود". پیامبر هم فرمودن: "مزاح بیش از حدّ آبروی شخص را می برد".  حالا برای اینکه از این دو دسته روایات نتیجه گیری کنیم باید بگیم: بذله گویی شوخ طبعی به اندازه و بدون آثار مخرب یا عوارض منفی پسندیدس و صفت انسانی و خوبیه که امامان معصوم(ع) بهش توصیه کردن. تو همین صفت پسندیده اگه زیاده روی بشه،‌ یا آثار و عوارض تخریبی و منفی داشته باشه، مثلاً باعث ناراحتی یا آبروریزی و عیبجویی کسی بشه، دیگه صفت مثبتی نیست .  خوبی و بدی شوخی ،نسبیه و بستگی به اهداف،‌نتایج، تأثیرات اجتماعی، و ... داره پس نباید بی خود قضاوت کرد .  حالا اگه کسی شوخی بی جا کرد منتظر باشه که :                                                                                                                                                                                                   
1ـ شخصیتش از بین بره .                                                                                                                                                 
2ـ مردم در برابرش گستاخ بشن و ارزششو از دست بده .                                                                                            
    
3ـ دشمناش زیاد بشن .                                                                                                                                                         
4ـ نور ایمان تو دلش خاموش بشه.                                                                                                                                  
5ـ و با عرض معذرت عقلش کم بشه !                                                                                                                               

یکی از موارد شوخی ناپسند شوخی با نامحرم به شکلیه که باعث تحریک شهوانی بشه قرآن در این مورد می‌فرماید: "همیشه در مسیر نیکی و تقوا به یکدیگر کمک کنید و هیچ‌گاه دیگران را بر گناه و دشمنی کمک نکنید".[4]
               
               آخرین نکته انواع خندس ؛ مثلاً :                                                                                                                  
              
1ـ خنده صدا دار: این خنده از غفلت سرچشمه می گیره و شایسته افراد با شخصیتی مثل شما نیست و اسلام هم باهاش موافق نیست . امام علی(ع) در توصیف پرهیزگاران می فرماید: "آن ها اگر بخندند، صدایشان بلند نمی شود".[5]
               2ـ خندة زیاد: یعنی همین الکی خندیدن که خوب اینم درست نیست . رسول اکرم(ص) می فرماید: "خندة زیاد دل را می میراند".                                                                                                         [6]

              3ـ خنده تمسخر آمیز: برای مسخره کردن دیگران هم خندیدن دیگه واویلا .... !                                                
             
4- خندة طبیعی: این یکی نه بیش از حد زیاده نه دور از نزاکت و متانت . همین مدلشه که تو روابط اجتماعی لازمه و خیلی هم بهش توصیه شده و خود پیامبر(ص) از همه بیشتر خنده به لب داشتن ![7]

منابع...

کلمات کلیدی : رفتار اجتماعی
نویسنده: حسین(سه شنبه 86/7/17 :: ساعت 12:14 صبح)

داغ کن - کلوب دات کام

         وقتی به موضوع این پست فکر میکردم به نظرم رسید جذاب ترین راه برای تحقیق در این زمینه پیدا کردن چند نفر چاخان گوی سابقه دار حرفه ای باشه ! حالا فکر نکنید منظورم یه مشت اراذل و اوباشه ها ! نه، چندتای ناقابل دروغگوی حرفه ای !!! چندتایی از این ور و اون ور پیدا کردم و شروع کردم به بررسی ابعاد شخصیتیشون . خلاصه با استفاده از چندتا منبع و مرجع و سوژه فهمیدم که "دروغ" یه بیماری روانیه و دروغگوها دلایل زیادی برای کارشون دارن ! مهم ترینش "ترس" از رو به رو شدن با واقعیات یا مکافات عمل یا سرزنش مردم و خلاصه عقده شخصیته ؛ یعنی دروغگو خیال می کنه اگه راست بگه، شخصیتشو از دست می ده یا با دروغ گفتن شخصیت باحالتری پیدا میکنه. بعضیا هم از رو "عادت" دروغ می گن و کسایی که به قول امروزی ها خالی بندن با داشتن تخیل قوی ، از دروغ گفتن  "لذت" می برن!

    اما مسئله ای که در این بحث به چشم می خورد و به عنوان توجیه به کار می رفت شوخی دروغکی بود ! این کار عذاب نداره، ولی درست هم نیست. حضرت علی (ع ) می فرماید:«لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده ; هیچ بنده ای طعم ایمان را نمی چشد، مگر این که دروغ را چه شوخی و چه جدی ترک کند» 1 و هم چنین امام زین العابدین (ع) به فرزندش فرمود:« اتّقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فی کل جد و هزل؛ از کوچک وبزرگ و جدی و شوخی دروغ بپرهیز.» 2 دلیلش هم اینه که دروغ گفتن به شوخی , کم کم جرات دروغ جدی رو به آدم می ده.

      امام خمینی در چهل حدیث می فرماید: « از اموری که انسان باید ملتفت آن باشد , این است که دروغ به عنوان شوخی و مزاح هم در اخبار از آن تکذیب [و نهی]شده است و تشدید در امر[به ترک] آن گردیده و علما فتوای به حرمت آن نیز می دهند.»

و یه نکته ی مهم دیگه اینکه تو اسلام قانونی داریم به نام "اهم و مهم"؛ یعنی اگه دو تا حکم داشته باشیم و نتونیم هم زمان به هر دو عمل کنیم، لازمه به تکلیفی که اهمیت بیشتری داه، عمل بشه. دروغ در اسلام حرامه، ولی برای رعایت مصلحت مهم‏تر مجاز شده .

      مواردی که از حرمت دروغ استنثنا شده، به طور خلاصه یکیش اظطراره ؛یعنی جایی که آدم مجبوره برای رفع ضرر مالی یا جانی یا ناموسی از خودش یا مسلمون دیگه ، دروغ بگه . دیگری اصلاح ذات البین به معنیه رفع کدورت و دشمنی از دو نفره که گاهی فقط با دروغ ممکن می شه .3 پس تو اسلام دروغ مصلحت‏آمیز داریم ولی معنیش این نیست که هرکی هر موقع مصلحت دید، دروغ بگه، این جوری دیگه هیچ دروغی بد نبود و هر دروغی مصلحت‏آمیز می‏شد، بلکه فقط وقتی که اسلام به خاطر مصالح مهم‏تری که مفاسد دروغو تحت الشعاع قرار می‏ده، به ما اجازه دروغ گفتنو داده میتونیم خلاصه یه خورده خالی بندی کنیم !

      با توجه به این نکات اولین راه ترک دروغ ، اینه که بدونیم بیمارمون چرا به این مرض دچار شده و اینکه خود شخص متوجه حرمت گناه و عذاب شدید و زیانهای بی شمار کارش بشه. اما با بررسی کسایی که تونستن کمتر دروغ بگن یا کلاً این کارو بذارن کنار و با استناد به دستورات دین معلوم می شه که برای ترک این گناه کبیره سه مرحلة مهم را باید سپری کرد :

باید برای غلبه بر احساسات و غفلت، حواسمون به لحظه لحظه زندگیمون باشه و خودمونو به سکوت بیشتر عادت بدیم .

          و به قول معروف حرفمونو اول مزمزه کنیم و بعدبه زبون بیاریم .

          کم گوی و گزیده گوی چون در             تا ز اندک تو جهان شود پر

در ضمن این سه راه برای ترک سایر گناهان زبان مثل ناسزا، تهمت، غیبت، تمسخر، یاوه گویی و ... هم مؤثره 

منابع ...

کلمات کلیدی : عشق
نویسنده: حسین(چهارشنبه 86/7/4 :: ساعت 9:53 عصر)


داغ کن - کلوب دات کام

خشم و غضب یه حالت نفسانیه که باعث بروز رفتار حیوانی می‏شه و وقتی هم که به قول معروف شخص عصبانی از کوره در بره ، سرخ می شه و رگای گردنش باد می‏کنه بعد عقلش تعطیل می‏شه اون وقت دیگه موعظه و نصیحت کارساز نیست تازه باعث بالاتر رفتن دمای بدنش هم می شه !     

اما عصبانیت تو اخلاق اسلامی از بلاهای خطرناکه، پیامبر(ص) می فرماید: غضب ایمان را فاسد می‏کند چنان که سرکه عسل را فاسد می‏کند.(1)

حالا چه کاریه ؟! به جای اینکه هی داد بزنی آروم حرفتو بزن ... نمی شه ؟ ... چرا نمی شه ؟ خوب ممکنه مغرور و خودبین باشی چون کسی که خودشو بزرگ و بهتر از دیگران بدونه، از انتقاد و نصیحت دیگران عصبانی می‏شه و ...  شاید هم خیلی دنیا دوست باشی ! در این صورت حتما چیزی خلاف میلت پیش اومده و تو هم نتونستی تحملش کنی بعد قاطی کردی ! ببخشیدا ولی شاید اعصابت ضعیفه یا افسردگی داری ! ها ؟ خوب اگه اینجوره غصه نخور به جاش سعی کن خودتو درمان کنی عزیزم .   

حالا بگذریم به هر دلیلی که عصبانی شدی باید سعی کنی دفعه بعد با استفاده از این روشهایی که من _ طی تحقیقات وسیعی ! _ برات پیدا کردم خودتو کنترل کنی .             

  اساسی‏ترین راه، جهاد با نفس و خودسازیه، منتها برای این کار اول باید ارادتو تقویت کنی که اگر خواستی بعداً بهت می گم چه طوری . رسول اکرم(ص) می‏فرماید: " قوی‏ترین شما کسی است که در موقع غضب مالک نفس سرکش خود باشد." نکته مهم دیگه شناسایی و مبارزه با چیزایی هست که عصبانیت می کنه . به علاوه اگر آثار خشم رو هم بدونی از عصبانی شدنت پشیمون می شی !   

اولاً که منشأ خیلی از بیماری‏های جسمی از جمله سرگیجه، سردرد، تنش و پرش اعضا، لکنت زبان، بیماری‏های خون، کاهش قدرت دفاعی بدن، ناراحتی‏های دستگاه گوارش و بی‏اشتهایی عصبانیته جانم ! از نظر دانشمندان در هنگام خشم انواع تغییرات بیوشیمی و فیزیولوژیکی دیده می‏شه که به سلسله اعصاب سمپاتیک و غدد فوق کلیوی مربوطه ( خودم هم نفهمیدم چی شد ! ) این تغییرات بدنو آماده بروز بحران می کنه (2) حالا از مطب دکتر بیایم بیرون . تو روایات خشم و غضب به عنوان کلید بدی‏ها ذکر شده . یه حدیث از پیامبر داریم "هنگامی که انسان غضب کند تمام شرور وجودش را در بر می‏گیرد".(3)   راستی اینم یادت باشه این دفعه که عصبانی شدی اگه وضعیت خودتو تغییر بدی خیلی خوبه . من نمی گم ها ! پیامبر (ص) می گن : اگر یکی از شما دچار خشم شد اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بخوابد و اگر خشمش فرو ننشست با آب سرد وضو بگیرد یا بدن را شستشو دهد.(4)  وقتی عصبانی هستی سکوت کن این توصیه از مولا علی (ع)هست (5) باور کن هیچ کس نمی گه بنده خدا لاله !   

 به عنوان آخرین و مهم ترین نکته : یاد خداوند مهربان بیشتر از هر چیز دیگه می تونه موجب آرامش روان بشه، خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد: "ای فرزند آدم! در هنگام ‌خشم مرا به یاد آور تا من نیز هنگام غضب به یاد تو باشم ." برای اینکار می تونی ذکر بگی و از شرّ شیطون و نفس عصبانی خودت به خدا پناه ببری مثلاً بگی "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" یا اینکه به ثواب کظم غیظ و این سخن پیامبر فکر کنی : "هر کس غضبش را نگه دارد، خداوند عذابش را از وی نگه می دارد "(6)

منابع ...

کلمات کلیدی : خانواده و ازدواج
نویسنده: حسین(شنبه 86/6/24 :: ساعت 8:23 عصر)


داغ کن - کلوب دات کام

اونی که خدا خواهی و خدا دوستی رو مرام خودش کرده، همیشه امید و خوفش همه درهوای محبوبه و بس ! اگه می ترسه ترسش از اینه که نکنه از خدا و اولیاش دوربشه و اگر هم خائف و اندیشناک میشه، همه خوف و اندیشه اش اینه که چیزای دیگه سد راهش بشن و از دیدار یار محروم بشه.اگه از زبان حالش بپرسی در پاسخ میگه:

زندگی بی دوست جان فرسودن است      مرگ حاضر غایب از حق بودن است    

راستی که عشق و محبت الهی زیباترین پدیده و عالی‌ترین نوع انگیزه در عالم وجوده و خوشا به حال کسی که دلش فرودگاه محبت خداست !

                   

          رواق منظر چشم من آشیانه توست          کرم نما و فرودآ که خانه، خانه توست         

حالا اگه موافق باشین با هم به بررسی راه هایی برای ایجاد و افزایش محبت خدا در دل می پردازیم : 

 یکی همین به یاد آوردن نعمت‌های رنگارنگیه که دور و برمونه . همونطور که بین انسانها اگر کسی بدون توقع، چندین بار بهمون لطف کنه، محبتش در دل ایجاد میشه، توجه به اون همه نعمت‌ بدون شک محبت خدارو تو دل زیاد می کنه.   از بهترین راه‌های پیدایش عشق نسبت به یه چیز ، دیدن اون چیز زیبا است. تو عشق‌های زمینی طرف با دیدن یک چهره زیبا عاشق یا بهتره بگیم علاقه مند می شه ؟! خوب این قاعده درباره خدا که خالق و دارنده تمام زیبایی‌ها ست اگه با معرفت باشه بیشتر و عمیق تراتفاق میفته، آدم با دیدن و فکر کردن به زیبایی‌های عالم می‌تونه به محبت الهی برسه، چون همه عالم با تمام زیبایی‌هاش جلوه‌ای از جمال ازلیست.   در دعای عرفه آمده که: آیا ظهوری در عالم وجود دارد که از آن تو نباشد،‌و کور است چشمی که تو را بر پدیده‌های عالم نبیند.1

             با انس، مناجات و دعاهای اهل بیت (علیهم السلام) انسان به محبت الهی می‌رسه، مثلاً سالار شهیدان در دعای عرفه به خداوند خطاب میکنه که: "تویی که اغیار را از دل‌های دوستدارانت محو کردی، تا آن که جز تو را دوست نداشته باشند، ای کسی که شیرینی هم صحبتی خود را به دوستانت چشاندی و ... " این جور درس ها به آدم یاد می ده که شیرینی محبت خدا رو باید از خودش خواست. تا حالا دیدین اگه به طور مداوم در گفتگو با کسی باشین که خوب و زیبا حرف می زنه بهش علاقه مند می شین ؟  وقتی هم که با کلام خدا (که عمیق‌ترین حقایق با زیباترین بیان در کلمات او تجلی کرده) انس می گیرم، محبتش تو دل ایجاد می شه، به خصوص که طبق گفته امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، قرآن کریم، ظاهر زیبا و باطنی ژرف داره.2 طبیعیه چنین کلامی با قدرت نفوذ بهتر و بیشتری دل خواننده رو به سوی گوینده اون کلمات جذب می کنه .  خدایا خانه دل ما را از کرم عمارت کن پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی. آمین

منابع ...

کلمات کلیدی : انسان و زندگی بهتر
نویسنده: حسین(سه شنبه 86/6/13 :: ساعت 9:55 عصر)


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ