خشم و غضب یه حالت نفسانیه که باعث بروز رفتار حیوانی میشه و وقتی هم که به قول معروف شخص عصبانی از کوره در بره ، سرخ می شه و رگای گردنش باد میکنه بعد عقلش تعطیل میشه اون وقت دیگه موعظه و نصیحت کارساز نیست تازه باعث بالاتر رفتن دمای بدنش هم می شه !
اما عصبانیت تو اخلاق اسلامی از بلاهای خطرناکه، پیامبر(ص) می فرماید: غضب ایمان را فاسد میکند چنان که سرکه عسل را فاسد میکند.(1)
حالا چه کاریه ؟! به جای اینکه هی داد بزنی آروم حرفتو بزن ... نمی شه ؟ ... چرا نمی شه ؟ خوب ممکنه مغرور و خودبین باشی چون کسی که خودشو بزرگ و بهتر از دیگران بدونه، از انتقاد و نصیحت دیگران عصبانی میشه و ... شاید هم خیلی دنیا دوست باشی ! در این صورت حتما چیزی خلاف میلت پیش اومده و تو هم نتونستی تحملش کنی بعد قاطی کردی ! ببخشیدا ولی شاید اعصابت ضعیفه یا افسردگی داری ! ها ؟ خوب اگه اینجوره غصه نخور به جاش سعی کن خودتو درمان کنی عزیزم .
حالا بگذریم به هر دلیلی که عصبانی شدی باید سعی کنی دفعه بعد با استفاده از این روشهایی که من _ طی تحقیقات وسیعی ! _ برات پیدا کردم خودتو کنترل کنی .
اساسیترین راه، جهاد با نفس و خودسازیه، منتها برای این کار اول باید ارادتو تقویت کنی که اگر خواستی بعداً بهت می گم چه طوری . رسول اکرم(ص) میفرماید: " قویترین شما کسی است که در موقع غضب مالک نفس سرکش خود باشد." نکته مهم دیگه شناسایی و مبارزه با چیزایی هست که عصبانیت می کنه . به علاوه اگر آثار خشم رو هم بدونی از عصبانی شدنت پشیمون می شی !
اولاً که منشأ خیلی از بیماریهای جسمی از جمله سرگیجه، سردرد، تنش و پرش اعضا، لکنت زبان، بیماریهای خون، کاهش قدرت دفاعی بدن، ناراحتیهای دستگاه گوارش و بیاشتهایی عصبانیته جانم ! از نظر دانشمندان در هنگام خشم انواع تغییرات بیوشیمی و فیزیولوژیکی دیده میشه که به سلسله اعصاب سمپاتیک و غدد فوق کلیوی مربوطه ( خودم هم نفهمیدم چی شد ! ) این تغییرات بدنو آماده بروز بحران می کنه (2) حالا از مطب دکتر بیایم بیرون . تو روایات خشم و غضب به عنوان کلید بدیها ذکر شده . یه حدیث از پیامبر داریم "هنگامی که انسان غضب کند تمام شرور وجودش را در بر میگیرد".(3) راستی اینم یادت باشه این دفعه که عصبانی شدی اگه وضعیت خودتو تغییر بدی خیلی خوبه . من نمی گم ها ! پیامبر (ص) می گن : اگر یکی از شما دچار خشم شد اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است بخوابد و اگر خشمش فرو ننشست با آب سرد وضو بگیرد یا بدن را شستشو دهد.(4) وقتی عصبانی هستی سکوت کن این توصیه از مولا علی (ع)هست (5) باور کن هیچ کس نمی گه بنده خدا لاله !
به عنوان آخرین و مهم ترین نکته : یاد خداوند مهربان بیشتر از هر چیز دیگه می تونه موجب آرامش روان بشه، خداوند به یکی از پیامبرانش وحی کرد: "ای فرزند آدم! در هنگام خشم مرا به یاد آور تا من نیز هنگام غضب به یاد تو باشم ." برای اینکار می تونی ذکر بگی و از شرّ شیطون و نفس عصبانی خودت به خدا پناه ببری مثلاً بگی "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" یا اینکه به ثواب کظم غیظ و این سخن پیامبر فکر کنی : "هر کس غضبش را نگه دارد، خداوند عذابش را از وی نگه می دارد "(6)
کلمات کلیدی : خانواده و ازدواج
نویسنده: حسین(شنبه 86/6/24 :: ساعت 8:23 عصر)
وقتی صحبت سپاس گزاری به میون میاد بعد از خدا آدم با انصاف یاد پدر و مادرش میکنه که چه قدر براش زحمت کشیدن و برای بزرگ شدنش خون دل خوردن . گذشته از این، عقل و آموزه های دینی هم تشکر و قدردانی از کسی رو که ولی نعمت انسان باشه، لازم و پسندیده میدونه؛ پدر و مادر سمبل محبت و احسان به فرزندانند و از جان و مال خودشون برا پرورش اونا مایه میذارن؛ واقعا حقی که پدر و مادر در هستی و حیات فرزند خود دارن قابلجبران نیست. بنابراین والدین، سزاوارترین انسانها برای بهترین احترام، قدرشناسی، محبت و اطاعت هستند. قرآن در آیات مختلف به مهربانی با پدر و مادر سفارش کرده و در روایات نگاه به سیمای پدر و مادر از روی مهربانی رو عبادت شمرده مثلا در قرآن فرموده:
"خدای تو حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی نمایید".[1]
پیامبر (ص) فرمود: "خشنودی خداوند در گرو خشنودی والدین و خشم او در گرو خشم والدین است".[2]
خداوند فرموده: " بر والدین فریاد مزن؛ با آنان در گفتار نرم باش و بال های تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر". [3]
امام زین العابدین (علیهالسلام) در حق مادر میفرماید: " بدان! او به گونهای تو را حمل کرد که کسی دیگری را چنین حمل نکرده و چنان ثمرهای از قلبش به تو داده که کسی به دیگری نمیدهد. او با وجود گرسنگی تو را سیر و با وجود تشنگی تو را سیراب کرد؛ تو را پوشاند، در حالی که خود برهنه بود... تو نمیتوانی سپاس او را به جای آری، مگر به یاری و توفیق الهی"
هر چند والدین رفتار صحیحی با ما نداشته باشن، نه تنها مجاز به مقابله نیستیم، بلکه موظف به تکریم و کسب رضایت اوناییم!!! در تاریخ آمده است که فردی خدمت پیامبر (ص) عرض کرد: پدر و مادری دارم که با آن ها رابطه خوبی دارم، ولی آن ها مرا با حرف و طرز برخوردشان می آزارند. پاسخ آنان را نمی دهم، ولی می خواهم آنان را ترک کنم و مدتی نزدشان نروم! حضرت فرمود: در این صورت خداوند هم تو را ترک خواهد کرد؛ مرد عرض کرد: پس چه کنم؟ حضرت فرمود: کسی که تو را محروم ساخت، ببخشای و با کسی که با تو قطع رابطه کرد، پیوند برقرار کن و از کسی که به تو ستم کرد، درگذر؛ اگر چنین کنی، خداوند سبحان پشتیبان تو خواهد بود. [4]
بر اساس روایات قطع ارتباط یا برخورد خشم آلود با ارحام و خویشان به خصوص پدر و مادرامون کمترین اثرش تو دنیا اینه که باعث فقر شدید، افتادن بدام اشرار !!! کوتاه شدن عمر!! مرگ ناگهانی و نابهنگام می شه (حالا خود دانیم !!!) . در آخرت هم چنان از رحمت الهی دور می شیم که بوی بهشت (که از مسافت هزار سال راه به مشام می رسه!!!)، زبونم لال ممکنه به مشام ما نرسه خلاصه الکی دلمونو صابون نزنیم.
اما یه چیزی که بیشتر جوونا ازش ناراحتن و در بعضی موارد دلیل بدرفتاری با والدینشونه اینه که بعضی پدر و مادرها به جوونا اون قدر که بایدتوجه نمیکنن . البته واضحه که هر کسی بچه شو دوست داره؛ ولی بعضی چیزها موجب میشه والدین رو کمک بچه ها زیاد حسابی باز نکنن و اونا از فیض کمک محروم بشن، مثلاً :
1 – ابراز ناتوانی؛ گاهی پدر و مادر خیلی به یاری بچه هاشون نیاز دارن، ولی به خاطر ابراز ناتوانی و ترس از خراب کاری ازشون کمک نمیگیرن؛ باید فرزندان با خلاقیت، جدیت و دقت، سعی کنن خودی نشون بدن. بابا خدا وکیلی بعضی از ما انگار حواسمون نیست که خیلی وقته فقط مصرف کننده ایم ؟!
2 - بی توجهی فرزندان به برخی کارها؛ بعضی گل دختر، شاه پسرا ! تو کارها کمک که نمی کنن هیچ، تازه دردسر ساز هم هستن!! که این دیگه خیلی نامردیه !
3 - ناآگاهی برخی والدین نسبت به این که به وقتش باید از جوونا مسئولیت و کار بخوان؛ از رسول خدا(ص) روایت شده که: فرزند در هفت سال اول، در حکم آقا است و باید پدر و مادر با عطوفت، بزرگواری فرزندان خردسال رو تربیت کنن. در هفت سال دوم باید پدر و مادر بچه رو به کار و تلاشی در توان فرزند طلب نمایند. در هفت سال سوم ضمن مشورت با جوان و مطالبه کارهای مهم تر به او مسئولیت هایی با نظارت خودشان بدهند که جوان احساس غرور و شادمانی کرده و خود را برای اداره زندگی مستقل آماده کند".[5]
حالا هی الکی بچه ها با پدر مادرا جنگ و دعوا کنن ! بابا مشکلی نیست ، سوء تفاهم شده!!!
اما در مورد حد و مرز اطاعت جالبه بدونیم که اطاعت از پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ تا جایی واجبه که دستور به گناه و خلاف شرع ندن. اما فرمان به محرّمات و نهى اونا از واجبات قابل اطاعت و احترام نیست ( خداییش دیگه !)
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اطاعت از مخلوق (هر کس که باشد) در انجام معصیت الهى پذیرفتنى نیست". پس مخالفت با پدر و مادر در صورتی که خاطرشونو آزرده کنه و قلبشونو بشکنه حرام و گناه کبیره است .
راستی یه راه در رو هم برای بعضی موارد داریم!!! اگر کارى که موجب أذیت والدین می شه در صورتی انجام بگیره که از پدر و مادر مخفى بمونه، یا رضایتشون کسب شده باشه ، إشکال نداره .[6]
این بار می خوام با اجازتون یه بحث داغ با همدیگه راجع به آشنایی از طریق چت و ازدواج های مجازی! داشته باشیم. و اینکه رابطه ای که از طریق چت ایجاد می شه تا چه حد قابل اطمینانه ؟ البته این چیزها جای حرف زیاد داره و تو این مجال محدود نمیشه به همه جوانب اون پرداخت اما قبل از هر چیز باید توجه داشت که چت هم مثل هر وسیله ارتباطی پیشرفته ای استفاده های مثبت و منفی داره ولی مسئله اینه که شناخت لازم برای ازدواج خیلی جامع تر و محسوس تر از اون هست که از این طریق به سادگی بدست بیاد؛ تازه نامزد اینترنتی! باید همیشه این احتمال رو از پشت مونیتور بده که ممکنه طرف مقابلش حقیقت رو عنوان نکنه و یا در مورد خودش داره مبالغه میکنه تا جایی که بعضی میگن: "چت دنیای دروغهاست ! "
پس نمیشه به عنوان یک ابزار جدی در جهت شناخت افراد بهش فکر کرد ولی میتونه شروعی برای ایجاد آشنایی و ارتباط باشه منوط به اینکه به واقعیت نزدیک شه چون دو طرف از نزدیک به هم دسترسی ندارن و نمی تونن دوست و رفیقا و خونواده و جد و آباد همو دربیارن !
اصولا ما اگر با این دید وارد چت بشیم که دنیای اینترنت یک دنیای مجازیست و نباید عاطفه ای براش قائل شد، اگر جنبه عاطفی به اون دادیم به دلیل ایجاد وابستگی های روحی و عاطفی یک رابطه ساده به مشکلی تبدیل می شه که گاه اثرات جبران ناپذیری تو زندگی ما خواهد داشت، چون ابتدای هر رابطه چتی دو طرف فارغ از تفاوت های فرهنگی، اقلیمی و... که با هم دارند، این رابطه رو پی ریزی کردن، و حالا که یه گره عاطفی تو ارتباط اونها ایجاد شده و طرفین تمایل به ارتباطی فراتر از سطح اینترنت دارند این تفاوت ها جلوه می کنه !
این ارتباط مجازی یا غیرعادی (از اون نظر! ) چون اغلب بر اساس احساسات صورت می گیره، عشقولانه هایی رو هم پیش میاره که تو شرایط خاص دوران جوانی، بیشتر دارای منشأئی شهوانی و گذراست تا حقیقی و پایدار ! و خیلی اوقات طی یک روابط پنهانی بعدی قبل از اینکه به این حرفا برسه کار از کار می گذره و . . . و بقول شاعر :
عشق چون آید برد هوش دل فرزانه را دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را
واقعا چطور بعضی ها آینده زندگی خودشونو از طریق چت رقم میزنند ! در حالی که میدونن اگر با صد آی دی دیگه هم با فرد مورد نظر چت کنن باز همون کلمات محبت آمیز رو با قدری تلاش میتونن بشنوند!
کسی میگفت اوایل که تازه اینترنت در ایران و بخصوص در تهران راه افتاده بود من اعتیاد زیادی به چت کردن داشتم و البته دوستان زیادی هم پیدا کردم من از طریق چت با دختر خانمی آشنا شدم و شماره تلفن ردوبدل کردیم و خلاصه قرار گذاشتیم که همدیگه رو ببینیم ولی چشمتان روز بد نبینه ! اونروز من فرار رو بر قرار ترجیح دادم و تا مدتها این خانم به خانه ام زنگ می زد !
یکی دیگه میگفت ازدواج من از طریق همین چت رومها صورت گرفت اونچه که عملا بعد ازدواج دیدم شخصیت رفتار و پندار متفاوتی بود که با مهارت در پشت الفاظ زیبای دوران چت پنهان شده بود ؛ نه تنها همین موضوع آسیب عمده ای به زندگی مشترکم زد، بعد از ?-? سال چت عامل جدائی ما هم شد!
خلاصه اینکه اگه قبل از اینکه خیلی در مورد ازدواج پیش بریم هوشمندانه مسئله رو با خونواد یا یه آدم فهیم به مشاوره بذاریم، چت هم وسیله خوبی می شه البته به شرط رعایت نکات اخلاقی لازم !
منتظر باشین ! بحث چت ادامه داره ! :
اندوه دل(...) نگفتم الا یک از هزاران !
امروز که میخواستم این پست رو بنویسم چشمم به این آیه قشنگ و دوست داشتنی افتاد: « ... و از نشانه های خدا همسرانی است که از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ و در آن علایمی است برای گروهی که تفکّر میکنند».
چقدر خدا راحت و صمیمی با بندههاش حرف میزنه! هممون می دونیم که تمام مخلوقات زوج آفریده شدن، و معناش اینه که همه عالم، بویژه ما انسانها به همدیگه نیاز داریم و به قول معروف یک دست صدا نداره ! و هر کی باید تو این دنیا بگرده و یه مونس و همدمی واسه خودش دست و پا کنه ! این یه نیاز طبیعیه مگه نیست ؟!
بعضی آیهها به زبون فیزیکی پیستون عشق آدم به خدا رو میزنه بالا ! این آیه در اصل میخواد اینو به ما بگه که آرامش فردی و اجتماعی، بلوغ فکری، تعادل روانی و تداوم نسل بشر و ... تو همین مسیر ازدواج تامین میشه. اسلام دین فطرته و هر حکمی بده موافق ذات آدمهاست؛ هر وقت انسان حس کنه که نیروی غریزی ندای کمک کمک سر داده، وقتشه که بره دنبال جفتش ...!
طبق بررسیهایی که در زمینه زمان ازدواج به عمل اومده، ازدواج یک وقت ثابتی براى همه انسانها نداره و در واقع سن ازدواج با نیازهای فردی و اجتماعی تعیین میشه و خدا با آفرینش دو جنس مخالف دوشیزه و آقا، زمینه پاسخ به این نیاز رو برا همه مهیا کرده (سوره روم / آیه 30) عدهای از دختر و پسرا گاهی بدلیل وجود موانع و مشکلات واقعی و بعضا من درآوردی! این پیوند قشنگ و دوست داشتنی رو به تاخیر میندازن! و از فایدههای طبیعی اون محروم میشن ! یکی نیست بگه: پس کی دیگه ؟ یه خوده جدیتر فکر کنید ! آدم باید همه جوانب رو بسنجه؛ دو روز دیگه اعصاب تحمل سرو صدای بچهرو نداری، چه برسه تربیتشو !!!
اگه اجازه بدین چندتا از مهمترین فواید ازدواج بموقع رو خیلی کوتاه، البته با سند و مدرک با همدیگه مرور کنیم.
* حفظ ایمان: از مهم ترین عواملی که مىتونه نجات بخش دختر و پسرا از انحرافات دوران پر التهاب جوونى و همینطور از زمینههای فساد اخلاق و نابودی ایمان بشه، ازدواج بموقع هست، شاید بخاطر همین نقش مهم باشه که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "هر کس ازدواج کند، نیمى از دینش را حفظ کرده است".( وسائل الشیعه، ج 14، ص 5، حدیث 11) ازدواج در واقع تکمیل نیمه دوم وجود انسانه بنا براین هر آدمی با ازدواج به نوعی تکامل میرسه .
* حفظ عفت و پاکدامنی؛ که دو سرمایه بینظیر برا همه، خصوصا جووناست، با عقب انداختن ازدواج واقعا در معرض تهدید جدى قرار میگیره یا گرفته!! طبق همون آیهای که گذشت وقتى دو نفر تو مسیر زندگى که زیر یک سقف، همسر و هم سفر خوبى براى همدیگه بودن، به همون آرامشى میرسن که قرآن وعدشو داده؛ چون یکى از عوامل اختلالات روانى و عصبى، تنها بودنه.
یه وقت فکر نکنین منم جزو انجمن حمایت از متاهلین هستم ! نه، واقعا اگه کمی فکر کنیم که ممکنه در اثر فشار جنسی و عاطفی چشم و دلمون دنبال ناموس مردم بره، یا بارها رفته !!! میفهمیم که در واقع داریم از پاکیمون برا گناه و تیره روزی هزینه میکنیم. یه چیز دیگه !، مواظب باشیم چیزایی مثل پول و کار و خونه و ... اونم با ویژگیها و مدلهای آنچنانی بهانه تاخیر ازدواج نباشن !
[1] . (گفتار فلسفى، جوان، محمد تقى فلسفى؛ در جستجوى همسر، محسن طالعى نیا؛ جوانان و انتخاب همسر، على اکبر مظاهرى)