تا حالا واژه گناه نخستین رو شنیدید ؟ می دونید این گناه چی بوده ؟ همونی که سبب رانده شدن ابلیس از بهشت شد ... همونی که باعث مرگ هابیل توسط برادرش شد ...
ای بابا ! متوجه نشدید منظورم چیه ...؟! بله دیگه درسته ! حسادت رو میگم؛ حسادت که از رشد اجتماعی و شخصیتی آدم جلوگیری می کنه و برای حسود و اونی که بهش حسادت می شه آثار تخریبی زیادی داره . حتما همه این حدیث معروفو شنیدید که الحسودُ لا یسودُ .
اما مسئله مهمی که اینجا پیش میاد اینه که حسد چه حالتیه . یه فرق کوچیک بین حسد (از صفات رذیله ) و غبطه خوردن (یک حالت و حس مثبت ) وجود داره و اونم اینه که وقتی حسود حسادت می کنه دلش می خواد چیزی رو که دیگری داره صاحب بشه درحالی که اون بیچاره دیگه نداشته باشدش ! ولی وقتی یه نفر به کسی قبطه می خوره آرزو می کنه چیز خوبی که در دیگری هست رو داشته باشه بدون اینکه از اون فرد چیزی کم بشه . پس می بینید که قبطه خوردن بد نیست . اگه همچین حسی به شما دست داد نمی خواد عذاب وجدان بگیرید و خیال کنید دچار یک خوی غیر اخلاقی و ناپسند شدید و وجِبَ لکمُ النّار !!!
راستی می دونستیدبه عقیده بعضی از بزرگان حسودی کردن تو ذات آدمه مثلا بچه های کوچیک هم معمولا به دیگران حسودی می کنن . اما مهم اینه که چه ذاتی باشه چه از حالتهای دیگه مثل خوددوستی ناشی بشه می تونه کنترل بشه و در جهت کمال به کار گرفته بشه ؛ در صورتی که مثل سوءظن کنترلش کنیم .
حالا همیشه که آدم قلقلکش نمی یاد به کسی حسودی کنه . بالاخره یه چیزی آدمو تحریک می کنه ... مثلا با طرف یه خورده حسابی داریو دلت می خواد خلاصه یه جوری ... ! حالا اینم نه ؟ خوب لابد خیال کردی طرف حالا که به یه جایی رسیده داره خودشو واست می گیره و تو حال می کنی حالشو بگیری . البته برعکسشم می شه : تو می خوای خودتو واسش بگیری و لی چون پیشش کم می یاری بهش حسودیت می شه . یه خورده که درجشو بیاریم پایین می رسیم به این که تو تعجب کردی فلانی ... فلانی ؟! اونو این حرفا ... خدا شانس بده ! شایدم ترسیدی حالا که به یه جایی رسیده بخواد موی دماغت بشه ... بالاخره یه چیزی تو همین مایه هاست دیگه نه ؟
وبه عنوان حسن ختام این شعر از مولوی رو در مورد داستان حضرت یوسف بخونید :
یاد دادش جور اخوان و حسد کان یکی زنجیر بود و ما اسد
شیر را عار نبود سلسله ما نداریم از قضای حق گله
شیر را پای ار در زنجیر بود بر همه زنجیرسازان میر بود