امیدوارم که این مسائل برای شما پیش نیاد اما خوب مرگ حقه . چند وقت پیش یکی ازاقوام نزدیک من عمرشو داد به شما و من هم یه مدت درگیر برگزاری مراسم ختم و این جور چیزا بودم . اگر توش بوده باشید می دونید من چی می گم ، از طرفی به خاطر مصیبت وارده دل و دماغ نداری و دوست داری به حال خودت باشی و عزیز از دست رفته را یاد کنی و ... و از طرفی مجبوری خودتو حفظ کنی و سعی کنی مسولیتهاتو یه شکلی آبرومندانه انجام بدی . خلاصه حال و هوای غریبیه .
تو همین گیر و دار بود که متوجه شدم چیزی هست که حال صاحبان عزا و بازماندگان رو بدتر میکنه و اون انبوهی از بایدها و نبایدهای عرفیه . این که "رسم اینه ... " و " این جوری زشته ... " و حلوا و خرما و غذا و مراسم هر کدوم باید دارای چه شرایطی باشن تا "زشت " نباشه ، واقعا چه دردی رو دوا میکنه و کدوم مرحومی رو شاد و قرین آرامش می کنه من نمیدونم !
فقط اینو می دونم که کمتر کسی میتونه بی خیال باشه و عرفو زیر پا بذاره . حتی اگر جایی این بی خیالی خدا پسندانه تر باشه ...
البته نا گفته نماند حتی از نظر دین هم این که کسی با نادیده گرفتن عرف جامعه خودشو انگشت نما و گاهی مضحکه عام و خاص کنه اصلا توصیه نمیشه اما مشکل اینجاست که رسم و رسومات اجتماعی و خانوادگی عملا پا رو از حد خودشون فراتر گذاشتن و چه بسا افراد رو مجبور کنن رفتاری متضاد آموزه های دینی و رضای الهی از خودشون نشون بدن و همین جاست که لازمه تو ارزش گذاری ها و اولویت بندی هامون کمی تجدید نظر کنیم .