من یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد. می توانست، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد. هر آن چه گفتم باور کرد و هر بهانه ای آوردم پذیرفت. هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد.
اما من! هرگز حرف خدا را باور نکردم، وعده هایش را شنیدم اما نپذیرفتم. چشم هایم را بستم تا خدا را نبینم و گوش هایم را نیز، تا صدای خدا را نشنوم. من از خدا گریختم بی خبر از آن که خدا با من و در من بود.
می خواستم کاخ آرزوهایم را آن طور که دلم می خواهد بسازم نه آن گونه که خدا می خواهد. به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد و زیر خروارها آوار بلا و مصیبت ماندم. من زیر ویرانه های زندگی دست و پا زدم و از همه کس کمک خواستم. اما هیچ کس فریادم را نشنید و هیچ کس یاریم نکرد. دانستم که نابودی ام حتمی است. با شرمندگی فریاد زدم خدایا اگر مرا نجات دهی، اگر ویرانه های زندگی ام را آباد کنی با تو پیمان می بندم هر چه بگویی همان را انجام دهم. خدایا! نجاتم بده که تمام استخوان هایم زیر آوار بلا شکست. در آن زمان خدا تنها کسی بود که حرف هایم را باور کرد و مرا پذیرفت. نمی دانم چگونه اما در کمترین مدت خدا نجاتم داد. از زیر آوار زندگی بیرون آمدم و دوباره احساس آرامش کردم. گفتم: خدای عزیز بگو چه کنم تا محبت تو را جبران نمایم.
خدا گفت: هیچ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان در همه حال در کنار تو هستم.
گفتم: خدایا عشقت را پذیرفتم و از این لحظه عاشقت هستم. سپس بی آنکه نظر خدا را بپرسم به ساختن کاخ رویایی زندگی ام ادامه دادم. اوایل کار هر آنچه را لازم داشتم از خدا درخواست می کردم و خدا فوری برایم مهیا می کرد. از درون خوشحال نبودم. نمی شد هم عاشق خدا شوم و هم به او بی توجه باشم. از طرفی نمی خواستم در ساختن کاخ آرزوهای زندگی ام از خدا نظر بخواهم زیرا سلیقه خدا را نمی پسندیدم. با خود گفتم اگر من پشت به خدا کار کنم و از او چیزی در خواست نکنم بالاخره او هم مرا ترک می کند و من از زحمت عشق و عاشقی به خدا راحت می شوم. پشتم را به خدا کردم و به کارم ادامه دادم تا این که وجودش را کاملاً فراموش کردم. در حین کار اگر چیزی لازم داشتم از رهگذرانی که از کنارم رد می شدند درخواست کمک می کردم. عده ای که خدا را می دیدند با تعجب به من و به خدا که پشت سرم آماده کمک ایستاده بود نگاه می کردند و سری به نشانه تاسف تکان داده و می گذشتند. اما عده ای دیگر که جز سنگهای طلایی قصرم چیزی نمی دیدند به کمکم آمدند تا آنها نیز بهره ای ببرند. در پایان کار همان ها که به کمکم آمده بودند از پشت خنجری زهرآلود بر قلب زندگی ام فرو کردند. همه اندوخته هایم را یک شبه به غارت بردند و من ناتوان و زخمی بر زمین افتادم و فرار آنها را تماشا کردم. آنها به سرعت از من گریختند همان طور که من از خدا گریختم. هر چه فریاد زدم صدایم را نشنیدند همان طور که من صدای خدا را نشنیدم. من که از همه جا ناامید شده بودم باز خدا را صدا زدم. قبل از آنکه بخوانمش کنار من حاضر بود. گفتم: خدایا! دیدی چگونه مرا غارت کردند و گریختند. انتقام مرا از آنها بگیر و کمکم کن که برخیزم.
خدا گفت: تو خود آنها را به زندگی ات فرا خواندی. از کسانی کمک خواستی که محتاج تر از هر کسی به کمک بودند.
گفتم: مرا ببخش. من تو را فراموش کردم و به غیر تو روی آوردم و سزاوار این تنبیه هستم. اینک با تو پیمان می بندم که اگر دستم را بگیری و بلندم کنی هر چه گویی همان کنم. دیگر تو را فراموش نخواهم کرد. خدا تنها کسی بود که حرف ها و سوگندهایم را باور کرد. نمی دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره می توانم روی پای خود بایستم و به زودی خدای مهربان نشانم داد که چگونه آن دشمنان گریخته مرا، تنبیه کرد.
گفتم: خدا جان بگو چگونه محبت تو را جبران کنم.
گفتم: چرا اصرار داری تو را باور کنم و عشقت را بپذیرم.
گفت: اگر مرا باور کنی خودت را باور می کنی و اگر عشقم را بپذیری وجودت آکنده از عشق می شود. آن وقت به آن لذت عظیمی که در جست و جوی آنی می رسی و دیگر نیازی نیست خود را برای ساختن کاخ رویایی به زحمت بیندازی. چیزی نیست که تو نیازمند آن باشی زیرا تو و من یکی می شویم. بدان که من عشق مطلق، آرامش مطلق و نور مطلق هستم و از هر چیزی بی نیازم. اگر عشقم را بپذیری می شوی نور، آرامش و بی نیاز از هر چیز.
با سلام و عرض تسلیت فرار رسیدن محرم الحرامی دیگر در این مناسبت به مرور جلوههایی از آیات الهی در چهره پرفروغ آقا و مولایمان حسین ابن علی (علیه السلام) نشسته و نظارهگر پرتوی از شکوهمندی زیباییهای اخلاقیاش میگردیم.
قرآن، تقوا را معیار ارزشمندی و کرامت انسانها را در برخورداری هرچه بیشتر از آن میداند و با اندیشه اصالت قدرت و ثروت، مبارزه گرده و آن را در نظام ارزشی خویش مُلغی ساخته است. قرآن کریم میفرماید:
«وَاصْبرْ نفسَکَ مَعَ الّذین یَدعُون ربَّهُم باِلْغَداوة وَالْعشِیِّ یُریدون وَجْهَهُ و لاتَعْدُ عیناک عَنْهُمْ تُریدُ زینةَ الحیوةِ الدُّنْیا وَ لاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلنا قَلْبَهُ عَن ذِکرنا وَاتَّبَعَ هَویهُ وَ کانَ اَمرُهُ فُرُطاً»3 با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و شام میخوانند و تنها رضای او را میطلبند. و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم. اطاعت مکن؛ همانها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.»
مفسّران در شأن نزول آیه، نوشتهاند که:
عدّهای از ثروتمندان مغرور به حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیدند و در حالی که به «اصحاب صفّه» و تهیدستان پاکسیرت همانند سلمان، ابوذر، عمّار و صهیب اشاره میکردند، گفتند:
اگر تو در بالای مجلس بنشینی و اینگونه افراد را که بدنی بدبو و جامههایی پشمینه برتن دارند، از خود دور کنی با تو همراه خواهیم شد و به سخنانت گوش خواهیم داد. تنها وجود این افراد است که مانعی عمده برای حضور ما در مجلس شما شده است.
در این زمان آیه فوق نازل شد و جایگاه متعالی صفّهنشینان تهیدست را که قلبی مالامال از عشق و اخلاص داشتند، بیان داشت. پس از آن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به جستوجوی آنان برخاست و در حالیکه آنان را در آخر مسجد یافت، فرمود:
«الحمدللّه الّذی لم یَمُتْنی حتّی اَمَرَنی اَنْ اَصْبِرَ نفسی مع رجالٍ من امّتی معکم المحیا و معکم الممات4؛ حمد خدا را که مرا نمیراند تا این که به من دستور داد با شما باشم. زندگیام باشما و مردنم نیز با شما خواهد بود.»
گذشتگانِ این مستکبران نیز همین ایراد را با نوح پیامبر علیهالسلام در میان گذاشتند که قرآن میفرماید:
سپس قرآن کریم پاسخ نوح علیهالسلام را بیان میکند و میفرماید:
«وَ ما انَا بِطارِد الّذین آمنوا اِنّهم مُلاقوا ربّهم»5
من آنها را که ایمان آوردهاند، از خود دور نمیکنم، چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد. (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود.)
علی علیهالسلام و غدیر
مردی خدمت امیرمؤمنان علی علیهالسلام عرض کرد: بالاترین فضیلت خود را از سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآله به من خبر دهید. حضرت فرمود: «پیامبر صلیاللهعلیهوآله مرا در غدیر خم منصوب کرد و وجوب ولایت مرا از طرف خداوند و به امر او اعلام فرمود».
حضرت زهرا علیهاالسلام و غدیر
حضرت زهرا علیهاالسلام درباره ماجرای غدیر میفرماید: «پیامبر در روز غدیر، پیمان ولایت را برای علی علیهالسلام محکم کرد تا بدین وسیله، امید دشمنان را ناامید سازد».
امام رضا علیهالسلام و عید غدیر
امام رضا علیهالسلام درباره عید غدیر میفرماید:«این روز، روز عیدِ خاندان محمد صلیاللهعلیهوآله است. هر کس آن را عید بگیرد، خداوند مالش را زیاد میکند».
امام رضا علیهالسلام و هدایا در روز غدیر
در روایت آمده است که حضرت رضا علیهالسلام در روز عید غدیر، عدهای از یاران نزدیک خود را برای شام دعوت کرد و به منازل آنان هدایا و عیدی فرستاد و درباره فضیلتهای این روز، سخنانی ایراد فرمود».
حضرت معصومه علیهاالسلام و حدیث غدیر
حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام حدیث غدیر را به سند زیر نقل فرموده است: حضرت فاطمه دختر امام موسی بن جعفر علیهالسلام ، از فاطمه دختر امام صادق علیهالسلام ، از فاطمه دختر امام باقر علیهالسلام ، از فاطمه دختر امام زین العابدین علیهالسلام ، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیهالسلام ، از اُمّ کلثوم دختر فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل فرموده است که مادرش حضرت زهرا دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله خطاب به مردم فرمود: «آیا سخن پیامبر خدا را در روز غدیر خم فراموش کردید که فرمود: هر کس من مولا و صاحب اختیار اویم، علی مولا و صاحب اختیار اوست؟».
برنامههای متنوع برای احیای غدیر
زنده نگه داشتن یاد غدیر، مؤثرترین عامل در احیای محتوای آن است. درطول تاریخ، یادبودهای گوناگونی از غدیر به عمل آمده و اقوام و ملتهای مختلف مسلمان، برای حضور غدیر در جامعه شان تلاش کردهاند. مسجد غدیر در بیابان غدیر، جایگاهی با برکت و زیارتگاه مسلمانان بوده است. جشنهای سالانه غدیر و برنامههای گوناگونی که به این مناسبت اجرا میشود نیز، جلوه دیگری از احیای غدیر است. زیارت امیرمؤمنان علی علیهالسلام در این روز، تجدید خاطرهای از غدیر و دست بیعتی دوباره با صاحب آن به شمار میآید. این یادبودها، پاسداشت غدیر در جوامع معتقد به آن و سنگر دفاع از غدیر در برابر مخالفان آن است. در سایه همین یادمانهاست که پس از چهارده قرن، نام غدیر بر تارک تاریخ اسلام درخشیده، هزاران توطئه برای نابودی آن خنثی شده است.
ضرورت شناخت غدیر
غدیر، عصاره و نتیجه آفرینش و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است. غدیر، تنها واقعهای تاریخی نیست؛ بلکه اساس دین است. غدیر، ثمره نبوت و میوه، و تعیین خط مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر، مجموعه وقایعی سرنوشتساز و خطبه آن، قانوننامه زیربناییِ اسلام است که چکیده آن، جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاه فهذا عَلیٌ مَوْلاه» میباشد.
غدیر، یک رخداد تاریخی صرف، و تنها یک گذرگاه جغرافیایی نیست، بلکه سرفصلی اعتقادی است که درونمایه همه طاعتها از آن سرچشمه میگیرد، رسالت همه پیامبران در آنجا مفهوم مییابد، و همه رشدها و تعالیها از آنجا آغاز میشود.
اقیانوسی ناپیدا
غدیر، برکه نیست؛ اقیانوسی ناپیدا و کرانهای است که سراسر هستی را پوشانده است. غدیر، یک مقطع تاریخی نیست ؛ همه تاریخ است. غدیر، با علی علیهالسلام پیوند خورده و سخن از غدیر، سخن از خدا و علی علیهالسلام ، و سخن از محمد صلیاللهعلیهوآله و ابراهیم و موسی و عیسی است. غدیر، ضرورتی بود که باید برای هدایت و ارشاد مردم و ادامه رسالت انبیای الهی به وجود میآمد و در آن علی علیهالسلام به همگان معرفی میشد. او که تربیت یافته مکتب پیامبر والامقام اسلام و مفسر بزرگ قرآن، و مظهر شجاعت و سخاوت است. آری، علی علیهالسلام مردی است که تمامی فضیلتها و مکارم، در وجودش جلوه گری میکند.
غدیر؛ تجلی ولایت
غدیر، نه فراموش شدنی است و نه کهنه شدنی؛ ماندگار است و پویا و زندگی ساز. غدیر، تجلی ولایت و رکن حیات معنوی انسان است. غدیر، روز اکمال دین و اتمام نعمت حق است. غدیر، آزمایشگاه بود وعلی، وسیله امتحان مدعیان ایمان، تا در جریان اطاعت از رهبری او و پذیرفتن ولایتش، صداقت او را در عمل نشان دهند. پیامبرگرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در روز غدیر خم، خواست تا جریان رهبری امت، از آغاز به دست پاک ترین و شایستهترین افراد باشد و آب زلال حق، در بستر تاریخ و زمان و در توالی نسلها و اندیشهها، آلوده نگردد و دشمنان نتوانند از آب گلآلود، ماهیِ مراد خویش را بگیرند. بر همین اساس است که غدیر هیچ گاه فراموش نمیشود؛ بلکه همواره نامیرا و جاودانه باقی خواهد ماند.
عید غدیر خم در لغت
در لغت، عید از ماده عود و به معنای بازگشت است. به روزهای شادمانی هم عید میگویند، چون مردم در طول سال، منتظرند تا روزهای خرم و خوش بازگردد و دوباره فرح و شادی به آنها روی آورد. غدیر در لغت به معنای برکه و آبگیر است و به گودالی که در آن سیل یا آب باران جمع میشود، غدیر میگویند. خُم نام بیابان و صحرایی است که در نزدیکی جُحفه در منطقهای به نام رابغ قرار دارد که آب غدیر در این صحرا جمع میشد. نام گذاری این حادثه مهم به غدیر خم، به دلیل واقع شدن آن در این محل است. اکنون در محل غدیر خم، مسجدی بنا شده که به مسجد غدیر معروف است.
وضعیت فعلی غدیر
آثاری که میتواند یادآورِ حادثه سترگ غدیرخم باشد و تاکنون پابرجاست، وادی و برکهای است نزدیک شهر رابغ، و نیز مسجد و برجی شش ضلعی در داخل شهر. از مکه تا غدیر خم، 187 کیلومتر است. در جاده قدیم مکه به مدینه، هفده کیلومتر بعد از دوراهی جحفه، به مسجد غدیر میرسیم. مسجد غدیر اکنون در شهر رابغ قرار دارد. در خیابان اصلی و در انتهای شهر، وقتی از مکه به مدینه میرویم، در سمت راست تقاطع خیابان فرعی، مسجدی است با بنایی حدود ششصد متر که با سیمان و بتون ساخته شده است. درِ مسجد در غیر اوقات نماز بسته است و اهالی محل آن را به نام غدیر نمیشناسند. در فاصله حدود ده متری این مسجد، برج سنگی شش ضلعی به ارتفاع چهار، و با مساحت حدود ده متر مربع با پنجرههایی کوچک وجود دارد. به گفته آگاهان، این برج در محل توقف پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله هنگام معرفی حضرت علی علیهالسلام به عنوان جانشین خود ساخته شده است. سقف این برج فرو ریخته، ولی دیوارهای سنگی آن هنوز سالم است.
غدیر در کلام امام
حضرت امام خمینی رحمهالله غدیر را بالاترین عید و ادامه نبوت دانسته است. ایشان در این زمینه چنین فرموده است: «این روز مبارک(عید غدیر)، از اعیاد بزرگ اسلام است و بر حسب نصوص ما، بالاترین عید است، و نکتهاش هم این است که این ادامه نبوت است، ادامه آن معنویات رسولاللّه است، ادامه آن حکومت الهی است، از این جهت از همه اعیاد بالاتر است».
عید غدیر در کلام رهبری
مقام معظم رهبری، حضرت آیتاللّه خامنهای درباره عید غدیر فرموده است: «روز عید غدیر که به نام عید ولایت نامیده میشود،... روزی است که مفهوم ولایت اسلامی، به وسیله پیامبر اکرم یک مصداق روشن و عینی پیدا کرد. برای کسانی که میخواهند از... اسلام نمونهای ذکر بکنند، بهترین نمونه، همان کسی است که نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله او را به الهام الهی و به دستور پروردگار عالم، برای منصب عظیم ولایت آن روز معیّن فرمود. ولایت که عنوان حکومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعی وسیاسی برای اسلام است، یک معنای دقیق و ظریفی دارد که معنای اصل ولایت هم همان است و آن عبارت است از پیوستگی، پیوند، در هم پیچیدن و در هم تنیدگی؛ این معنای ولایت است».
غدیر از منظر اهل سنت
طبری
برخی از روایات غدیر در کتابهای اهل سنت، به روشنی تصریح میکند که آیه اکمال دین، در جحفه و روز غدیر، پس از آنکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله آنچه را خدا در مورد علی علیهالسلام فرمان داده بود برای مسلمانان بیان کرد، نازل شده است. از آیاتی که روز غدیر در شأن امیرمؤمنان علی علیهالسلام نازل شده آیه: «اَلْیَوم اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینُکُمْ ... میباشد که شأن نزول آن، مورد تأیید برخی از بزرگان اهل سنت قرار گرفته است. از جمله حافظ ابوجعفر محمدبن جریر طبری، در کتاب الولایة به سند خود از زید بن ارقم نقل کرده است که نزول این آیه، در روز غدیر خم و در آن امیرمؤمنان علی علیهالسلام بوده است. طبری در این کتاب تصریح میکند که: پیامبر صلیاللهعلیهوآله علی را با خود بر منبر برده، دستش را بالا برد، به طوری که سفیدی زیر بازوان هر دو پیدا شد، آنگاه آنچه را خدا درباره علی امر کرده بود، برای امت بیان فرمود.
ابو نعیم اصفهانی
حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب ما نزل من القرآن فی علی از ابو سعید خدری روایت کرده که: پیامبر صلیاللهعلیهوآله در روز غدیر خم مردمان را به سوی علی فراخواند و فرمود تا خارهای زیر درختان را بکنند و این روز پنجشنبه بود. پس علی را خواست، آن گاه بازوان او را برگرفت و بالا برد، و هنوز مردم پراکنده نشده بودند که آیه «اَلْیَومُ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینُکُمْ» نازل شد.
حافظ ابوالقاسم
حافظ ابوالقاسم حاکم حکانی، با واسطه از ابوسعید خدری چنین نقل کرده است: هنگامی که آیه «الیومُ اکملتُ لکُم دینُکم» نازل گردید، رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: پروردگار به رسالت من و ولایت علیابن ابی طالب پس از من خوشنود گردید.
ابوحامد سعد الدین صالحانی
ابوحامد سعدالدین صالحانی، از شهاب الدین احمد در توضیح الدلایل علی ترجیح الفضایل از مجاهد نقل میکند که گفت: آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» در روز غدیر خم نازل شد و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «اللّه اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت، و پروردگار به رسالت من و ولایت علی خوشنود گردید». این چنین نقلی، از حافظ بن مردویه اصفهانی، حافظ ابوسعید سجستانی، ابوالحسن ابن مغازلی شافعی، حافظ ابوالقاسم بن عساکر شافعی دمشقی، اخطب الخطباء خوارزمی، ابوالفتح نظنزی در کتابش الخصایص العلویه، ابو مظفر سبطبن جوزی حنفیبغدادی و شیخالاسلام حموینی حنفی در فرائد السمطین مورد تصریح و تأکید قرار گرفته است.
غدیر، بزرگترین عید مسلمانان
آنچه نزد همه مسلمانان مورد اتفاق است، این است که آیه اکمال دین، روز پنجشنبه هجدهم ذیحجه، در جحفه، به هنگام بازگشت پیامبر صلیاللهعلیهوآله از حجةالوداع بر حضرت فرو فرستاده شد. این هنگامی بود که خدای تعالی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله امر فرمود تا همه مسلمانان را در غدیر خم متوقف کند. پیامبر چنین کرد و برای مسلمانان سخن گفت و علی علیهالسلام را به جانشینی خود و پیشوایی مسلمانان پس از خویش برگزید. بر همین اساس است که میبینیم غدیر، عید بزرگ الهی و بر پایه سفارش اهل بیت علیهمالسلام بزرگترین عید مسلمانان است. دلیل آن نیز تا حدودی روشن است؛ زیرا عید هفتگی مسلمانان با نماز جمعه ارتباط دارد، عید فطر با عبادت روزه مرتبط است و عید قربان به عبادت حج مربوط میشود؛ ولی عید غدیر، با اتمام نعمت اسلامی در همه شئون آن، که نماز جمعه، روزه و حج بخشی از آن است، رابطه مستقیم دارد.