سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
دسته بندی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
لوگوی دوستان













اشتراک
موسیقی وبلاگ
یاهو
داغ کن - کلوب دات کام

عشق اون تو‌ دلم راه پیدا کرده بود تو همه نگاه‌ها و حرفاش نشونه عشق واقعی رو میدیدم(یا خیال میکردم که میبینم!) طوری که علاقه زیاد من به اون باعث شده بود که واقعیت رو نبینم؛ تا اینکه بدون اطلاع پدر و مادرامون باهمدیگه قول و قرار ازدواج گذاشتیم ... !!!   مدتها با هم رابطه پنهانى داشتیم تا وقتی که حقیقت با سیلی سختی بیدارم کرد ... از اون موقع همش اشتباهاتم رو تقصیر تقدیر و سرنوشت و گاهی سحر و جادو میاندازم آخه تو بازی باخته بودم ...

 اون میگفت از اول به دنبال عشق واقعی بوده اما بخاطر مخالفت خانواده نظرش در مورد ازدواج با من تغییر کرده! اما من حتی شک دارم که به خانوادش در مورد من حرفی زده باشه ...

 شاید اگه از اول برای خواستگاری میومدن خونمون اینطوری نمیشد ...

اینها افکار درهم و برهم دختر جوونی بود که بعد از یه شکست عاطفی داشت با خودش قضیه رو بالا پایین می کرد تا ببینه ایراد کارش کجا بوده که به اینجا رسیده ... نظر شما چیه ؟ قبول دارین که جوونا مخصوصا دختر خانوما وقتی پای احساس وسط بیاد از عقل کمتر استفاده می کنن ؟! و توجه ندارن که: 

   اى بسا ابلیس آدم رو که هست                پس به هر دستى نشاید داد دست                                                     

امروز کم نیستن جوونایی که با افکار انحرافی و الگوهای غلط شب و روز، طول و عرض کوچه‌های دهکده جهانی رو با چت‌های صوتی، تصویری، نوشتاری، ایمیل، وبلاگ، کلوب و . . . با سرعت نور در می‌نوردن و گاهی با بی رحمی تمام سرنوشت دختر معصوم و پاکی رو که پدر و مادرش با خون دل اونو به این سن و سال رسوندن، به بازی میگیرن، وقتی هم که ناکام میمونن میگن اینم شد مملکت چرا توش آزادی نیست!!! و ... البته کسی نقش موثر بعضی از دختر خانوما رو تو این تحریک‌ها انکار نمیکنه واین واقعیت داره که گاهی کرم از خود درخته!

حرف همه آدمهای نگران روی زمین برای جوونا به اون خانوم اینه که خانم محترم چرا بدون مشورت با بزرگترها به حرفاش اعتماد کردی؟ چرا تاخلاف گفته‌هاش برات معلوم شد باهاش قطع رابطه نکردی؟ واضحه که اون فقط به خودش و به هدف بلیدش فکر میکرد و کاری نداشت که چه بلایی سر تو می یاد اما تو خیلی راحت باورش کردی .

حالا دیگه گذشته ها گذشته و باید بفکر چاره و جبران بود ! همیشه کسی هست که منتظر کمک به توست . کافیه تو دستات رو به طرفش دراز کنی... اگه دوستی با خدا رو تا حالا تجربه نکردی! یه وضو بگیر و بعد یه یا الله‌ که با تمام وجودت میگی تو رو به اون چیزی که دنبالش میگردی (عشق واقعی) میرسونه و هر وقت درد دل داشتی یه جای خلوت پیدا کن و . . . "هر چه میخواهد دل تنگت بگو" اگرهم خواستی اون باهات حرف بزنه قرآن رو باز کن و هرجا اومد بخون! خودش حرفاشو بهت میزنه!

ای کاش بیشتر باور میکردیم که اونچه اسلام میگه همش به سود خود ماست گاهی بعضی‌ دختر خانوما و بیشتر! آقا پسرا قبل از اینکه به پیآمدهای حرفشون خوب فکر کنن، میگن: دختری که به حد بلوغ رسیده مگه هنوز بچس‌ که باید با اجازه بزرگترش ازدواج کنه ؟ اما خدا وکیلی تو دوران حساس عشق و عاشقی که دیگه عقل برش نداره، چه کسی رو بهتر از پدر و مادر  میشه پیدا کرد ؟ اینم که گاهی شکست‌ها و نا کامیهامون رو به سحر و جادو نسبت میدیم بیشتر بخاطر فرار از تلخی واقعیت‌ اونهاست، اما این طبیعیه که آدمها تو زندگی گاهی اشتباه میکنن مهم اینه که اشتباهات‌مون‌رو بپذیریم و اونارو جبران کنیم !  "جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته"



کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(سه شنبه 85/11/17 :: ساعت 10:31 عصر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ