• وبلاگ : سين جيم هاي اخلاقي
  • يادداشت : آخرين قسمت سريال !!!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    همسايه اي ديوار به ديوار داشتيم. ماشيني زير پاي اشون بود که چون راه مسجد مقداري زياد بود، هر شب به اتفاق ايشون با ماشينش براي نماز به مسجد مي رفتيم. پسري 7 ساله داشت که اون هم بعضي شبها با ما به مسجد ميومد. 1 شب که مي خواستيم سوار ماشين بشيم، پسرش دوان دوان رفت و کنار در جلوي ماشين ايستاد تا بشينه جلو. باباش بهش گفت: پسرم برو عقب بشين؛ زشته. حاج آقا بزرگتره. بذار جلو بشينه. گفتم: ولش کن. بذار راحت باشه بشينه جلو. گفت: آخه حاج آقا بي ادبيه به شما. گفتم: نه هيچ بي ادبي نيست. من هم تعارف ندارم. پسرت چون ديده براي احترام افراد رو تعارف مي کنن که جلو بشينن؛ با تصور کودکانه احساس ميکنه اگه جلو بشينه شخصيت پيدا مي کنه؛ اگه محرومش کني، همين محروميت جزئي براش باعث احساس حقارت ميشه و اين تو دلش عقده ميشه؛ در نتيجه آينده ميشه 1 آدم جاه طلب!

    ...............................................................

    وبلاگ عقيدتي به روز شد.

    سؤال:« منظور از دو کلمه « جبت» و « طاغوت» در آيه 51 سوره نساء که مي فرمايد:« أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ سَبِيلاً» چيست»؟

    براي مطالعه و نقد پاسخ اين سؤال از حضور شما استقبال مي کنم.