شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ [تلگرام] دفاع جانانه يک خانم دکتر ايراني از نام خليج فارس در امارات : پروفسور مريم رزاقي‌آذر، فوق تخصص غدد و متابوليسم، در جريان سفر اخير ش به امارات که با هدف شرکت و سخنراني در يک همايش علمي صورت گرفت، هنگام سخنراني و نام بردن ازخليج فارس، با مشکلات فراواني روبرو شد. اين پزشک سرشناس، در يادداشتي به شرح ماجرايي پرداخته که برايش رخ داده است: روز 24 و 25 فروردين سميناري در دوبي در هتل Radison blue در مورد بلوغ توسط شرکت ايپسن فرانسه برگزار شد. من در روز اول، دو کنفرانس داشتم و در روز دوم هم برنامه اين بود که در شروع، مقدمه‌اي از مطالب علمي که قرار بود مطرح شود بگويم و در پايان هم يک اختتاميه را با جمع بندي کليه مطالب ذکر کنم. روز اول، قبل از کنفرانس اول من يک خانم دکترعرب در مورد آمار سن شروع بلوغ در کشورهاي حوزه خليج فارس صحبت مي‌کرد و در تمام اسلايدها نوشته بود و مرتب اين نام را ذکر مي‌کرد Arabian Gulf و Arab Gulf. نوبت کنفرانس من رسيد و من تحقيقات سن بلوغ در ايران را ارائه کردم و پس از پايان کنفرانس گفتم: Persian Gulf has been Persian Gulf since ancient time and it will be Persian Gulf forever. همه براي من دست زدند و من نشستم و يک متخصص ژنتيک فرانسوي سخنراني خود را در مورد نقش ژنتيک در بلوغ شروع کرد و قرار بود که بعد از او من در مورد نقش اپي ژنتيک و عوامل محيطي بر بلوغ صحبت کنم. يک نفر نزد من آمد و از من خواست که به خارج از سالن بروم. در آنجا نمايندگان ايپسن فرانسه و دوبي دور مرا گرفتند و گفتند شما با اين حرف خود موضوع را سياسي کرده ايد و بايد برويد و معذرت بخواهيد! من گفتم من معذرت نمي‌خواهم ولي مي‌توانم بگويم که حرف من سياسي نبوده است. لذا وقتي نوبت من شد و براي اداي کنفرانس به پشت تريبون رفتم و گفتم: My word was not political, we are friends but it was true. بلافاصله بعد از اين صحبت تمام عربها بلند شدند که بروند کساني که برگزار‌کننده بودند بلافاصله ميکروفون را خاموش کردند و گفتند coffee break و نگذاشتند من سخنراني کنم. وقتي بيرون سالن آمديم سرو صدا کردند. همکاران من خواستند در اينترنت، نقشه خليج فارس را نشان بدهند ولي برگزار کنندگان گفتند که اينها مي‌خواهند پليس بياورند و نمي‌گذاشتند ما به عربها نزديک شويم. کنفرانس بعد از دقايقي ادامه يافت ولي کنفرانس مرا حذف کردند. همه ايراني‌ها که نزديک به 15 نفر بوديم به سالن کنفرانس نرفتيم و بعد هم براي شام به آنها ملحق نشديم و خودمان براي شام بيرون رفتيم. بعد از برگشت به هتل من مشاهده کردم که درب اتاق مرا قفل کرده‌اند. به پذيرش گفتم، آنها گفتند که دستگاه ما خراب شده و شما در لابي بنشينيد تا درست شود و يک نفر از پذيرش آمد و شروع کرد به صحبت کردن با من که مرا سرگرم کند. بعد فهميدم که پليسي از ساعت 5 بعد از ظهر چندين بار مراجعه کرده که با من صحبت کند و آنها مرا آنجا نشاندند تا او را خبر کرده و بيايد. يک مرد با لباس عربي آمد، روي مبل کنار من نشست و اظهار کرد که من پليس هستم. از او خواستم که کارت شناسائي خود را نشان دهد؛ ولي گفت ما کارت نشان نمي‌دهيم و گفت شما بر خلاف قوانين دوبي رفتار کرده ايد و بايد روي اين کاغذ بنويسيد که من گفته‌ام «خليج فارس و معذرت خواهي کرده امضا کنيد وگرنه بايد همين امشب از دوبي خارج شويد و ديگر حق نداريد به اينجا بيائيد و حتي ترانزيت هم نمي‌توانيد عبور کنيد.» گفتم، من خيلي خوشحال مي‌شوم که همين امشب بروم و فردا خيلي کار دارم و ديگر از دوبي هم عبور نمي‌کنم و از کشورهاي ديگر عبور مي‌کنم و اين ورقه را هم با اين جمله‌اي که شما مي‌گوئيد امضا نمي‌کنم. روي برگه‌هائي که جلوي من گذاشته بود شرح ماجرا را نوشتم و بي‌احترامي و بي‌ادبي آنها را متذکر شدم و نوشتم که شما يک پروفسور با 35 سال سابقه را دعوت کرده‌ايد و با بي‌ادبي با من رفتار کرده‌ و اسم خليج فارس را خودسرانه عوض کرده‌ايد و پائين اين نوشته را امضا کردم. وقتي پليس مطلب را خواند گفت من از جانب آنها از شما معذرت خواهي مي‌کنم و نامه شما را به رئيسم مي‌دهم و انشاءالله کار درست مي‌شود و خداحافظي کرد. فردا هم ما به سالن کنفرانس نرفتيم و شب پرواز داشتيم. وقتي نزديک پرواز هواپيما بود دو نفر مرد آمدند و از من کارت پروازم را خواستند و به آنها نشان دادم و رفتند. خلاصه سفر پر ماجرائي بود که خدا را شکر تمام شد.
چراغ جادو
حسين-141
رتبه 0
0 برگزیده
93 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
حسين-141 عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top