سلام
وبلاگ جالبيه. موفق باشيد.
سلام . خسته نباشيد .
دوست عزيز ي مسئله ديگه رو هم در نظر داشته باشيد . بيشتر اين مغازه هايي كه مي گيد ، اصلا به اين خاطر يه فروشنده خانم ميارن كه ايجاد جذابيت برا مشتري داشته باشه . اين خودش يه نوع رقابت اقتصادي هم هست . يعني هر كه فروشنده زيبا تر ، خوش برخورد تر ، جذاب تر و... داشته باشه ، مشتري ها( بخونيد آقا پسرا)ي بيشتري رو نيز به سمت خودش جذب مي كنه . حالا شما بگيد استفاده ابزاري از خانوم ها به خاطر جنسيتشون . يادم نميره خانمي از آشنا ها كه برا كار به مغازه اي رفته بود ، صاحب مغازه بهش گفته بود اگه مي خواي اين جا كار كني بايد آرايش كرده ! بياي سر كار وگرنه نمي خواد بياي.
به نظر من خانوم ها بايد يه فكري برا خدشون بگنن .
سلاااااام
خوبين؟؟؟
خيلي آموزنده بود....
واقعا متاسفم ! ديگه مردم ارزش خودشون هم از دست دادن...
وبلاگ زيبا و البته با مطالبي جالبتر...
خيلي لذت بردم مطلب واقعا فراگيري ولي خوب حيف كه زماني كه قبح يك مطلب به اصطلاح ميريزه و برگشت آن خيلي مشكل است..
ولي از اين دو حديث خيلي لذت بردم...
جاهدوا انفسكم على شهواتكم تحلّ قلوبكم الحكمة"
شهوتتان مبارزه كنيد تا حكمت در دلهاى شما وارد گردد
طهروا انفسكم من دنس الشهوات تدركو رفيع الدرجات" (نفس خود را از پليدى شهوت رانى پاك سازيد تا به درجههاى بلند آخرت دست يابيد!)
به نام خدا
السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين
استفاده كردم !
حسيني باشيد
يا حق
با اين مطلب من وترسونديد ،عكس نازنين، نشوني خيلي از زنان محكم
عالمه، مگه اونام زن نبودن اونم با اون جامعه اي كه حتي حاكماشونم
فاسدوفاسق بودن...
واقعا چي داره به سرمون مياد؟خيلي از اين مانكنهارو ديدم كه با همون
تيپ نماز هم ميخونن ولي نميدونم بايدخوشحال بود يانه؟!
البته درسته كه نبايد مردوزن نامحرم در مكاني تنها بمونن ولي اين بر ميگرده به زمانهايي كه زنها دوش به دوش مردها بيرون كار نمي كردند
ولي فراموش نشه كه اكثر مشاغل اينجوري ايجاب ميكنن و شايد واسه اون دوست شما هضمش سنگين بوده كه همچين صحنه هايي ديده وگرنه واسه اوونايي كه مختلط هست شغلشون عاديه و دچار هيچ احساس شيطاني نميشن مثل خانوم پرستاري كه سروكارش با بيماران مرد باشه يا پزشكان زن
در كل ضوابط به نظر من در موقعيت ها فرق داره و هميشه شيطان پيش زن ومرد تنها نيست.
موضوعات جالبي عنوان ميكنيد موفق باشيد حاجي