• وبلاگ : سين جيم هاي اخلاقي
  • يادداشت : راه و رسم عاشقي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 22 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست عزيزم
    من يك دختر هستم تا ديروز فكر مي كردم كه زن بودن يك عيب است اما امروز به كمك دوست عزيزم فهميدم كه اشتباه فكر مي كرده ام.
    پاسخ

    با عرض سلام از اينكه متوجه اشتباه خو تان شديد خوشحالم واقعيت اينه كه اديان و مكاتب گوناگونِ الهي و بشري , نظريات گونه گوني دربارهء شخصيت انسان , اعم از زن و مرد, ارايه كرده اند; از اين رو, هرگز يك بينش دربارهء انسان , در جهان وجود نداشته است . در طول زمان , از دير باز تا كنون , زن گاه مقامي الهي يافته و مظهر همهء عشق ها و زيبايي ها تلقي شده و گاه در مقام فريبايي فتنه انگيزي قرار گرفته است .در منطق زن موجودي پاك نشدني بود و از هرگونه كاري جز خدمتگزاري و ارضاي غريزهء جنسي منع مي گشت . زورپاي يوناني , زنان را موجوداتي با مي شمرد! اين ضرب المثل درميان ملت ها دهان به دهان گشت و در ادبيات هر كشور ترجمه مي شد. سلوك با زن را يك نوع زجر و رياضت سخت مي شمرد كه براي تقويت اراده و مالكيت برنفس , چشيدن اين زهر و كشيدن اين زجر سودمند بود!در روغن داغ بر بدن زن هاي بدبخت مي ريختند! آن ها را به دُم اسب ها مي بستند و اسب ها را به سرعت مي راندند! زن هاي بيچارهء دست و پا شكسته را به ستون ها مي بستند و از فراز مجسمه ها آتش بر بدنشان مي ريختند!در زن ها آب هاي گِل آلودي ناميده مي شدند كه نيك بختي و ثروت را مي شويند! در و گروهي ديگر در آن ديار, زنان را پس از مرگ شوهر, به علت فقدان روح باقي , فداي شوهرمي نمودند و آنان را با تشريفاتي خاص در كنار جسد شوهر آتش مي زدند و مي سوزاندند!تاريخ از اين گونه جنايات انباشته است .ملاحظه مي فرماييد عدمِ شناخت صحيح زن , از ديرباز, سبب انحرافات بسياري در جوامع بشري شده است ;گروهي به آزار و شكنجه و تضييع حقوق انسانيِ او برخاستند; گروهي ديگر تنها به استفادهء ابزاري از او همت گماردند و شخصيتش را در حدّ يك خدمتكار و ابزار اطفاي شهوات پايين آوردند; گروهي ديگر سعي كردندجنسيت او را فراموش كنند و نقش اصلي و مهم او را ناديده بگيرند و در تساوي و برابري او با مردان تلاش كنند. حال آن كه همهء اينان , با افراط و تفريطهايشان , شخصيت و فضيلت و منزلت زن را به نحوي پايمال كردند و ارزش هاي اين مخلوق الهي را نابود ساختند.اين ها فراموش كردند زن همچون موجودات ديگر, داراي ظرفيت ها و توانمندي ها و خصوصيات خود مي باشدو تا هدف از خلقتش شناخته نشود, احقاق حقوق او ناممكن و ناشدني است .بدين ترتيب , تنها راه بازگرداندن شخصيت پايمال شدهء زن در طول تاريخ , شناخت دوبارهء او و ارزش هاي وجودي او است . يكي از مهم ترين سؤالاتي كه در ابتداي تحقيق دربارهء شخصيت زن بايد به آن پرداخت , اين است كه آيا مرد و زن در اصل آفرينش با هم تفاوت دارند؟قرآن مي گويد: .(1)آيت اللّه جوادي آملي دربارهء اين آيه مي نويسد: منظور از نفس در اين آيه گوهر و ذات و ا صل و واقعيت عيني شيء است . مفاد آيهء مزبور اوّلاً اين است كه همهء انسان ها از هر صنف خواه زن و خواه مرد (زيرا كلمهء ناس شامل همگان مي شود) از يك ذات و گوهر خلق شده اند و مبدأ آفرينش همهء افراد يك چيز است . ثانياً اولين زن كه همسراولين مرد است , او هم از ذات و گوهر عيني آفريده شد, نه از گوهر ديگر و نه فرع بر مرد و زايد بر او و طفيلي وي .(2)زن و مرد از يك اصل ريشه مي گيرند و كسي را بر ديگري برتري و فضيلتي از جهت آفرينش نيست و خداونديكي را كامل و ديگري را ناقص نيافريد.به هيچ مبحث و ديباچه اي قضا ننوشت براي مرد كمال و براي زن نقصان (3)چرا خداوند زنان را آفريد؟اين دومين سؤالي است كه در شناخت شخصيت زن بايد بدان جواب داد. جواب آن در يك جملهء كوتاه اين است كه زن مايهء آرامش و سكون انسان است . در عهد عتيق مي خوانيم : بخفت و يكي از دنده هايش را گرفت (4) و گوشت در جايش پركرد و خداوند آن دنده را كه از آدم گرفته بود, زني بنا كرد و وي را نزد آدم آورد و آدم گفت : اين است استخواني از استخوان هايم و گوشتي از گوشتم . از اين سبب ناميده مي شوند, زيرا از انسان گرفته شد. از اين سبب , مرد, پدر و مادر خود را ترك كرده , به زن خويش خواهد پيوست و يك تن خواهند بود.(5) ملاحظه مي كنيد علاقه و محبت ميان زن و مرد, سبب گرايش آن ها به هم شده و در حقيقت با همبستگي , يك تن خواهند بود. زن , جزء مكمّل مرد در زندگي است . در آيه اي از قرآن همين معنا را مي يابيم : .(6)در اين آيه خلقت زنان , از نشانه هاي خداوند ذكر شده و علت آن سكون و آرامش بيان شده است . مهر و محبت ميان زن و مرد از نعمت ها و سنت هاي خداوند است كه در ميان انسان ها بر قرار نمود. بنابراين حبّ زنان به مردان ومهر مردان به زنان , امري خدادادي است . از همين آيه , نقش حساس زن در حفظ آرامش حيات آدميان را مي تواندفهميد و به جايگاه حساس و مهم او پي برد.همچنين در روايتي مي خوانيم : زراره از امام صادق سؤال كرد: نزد ما مردهمي هستند كه مي گويند خداوند حوا رااز بخش نهايي ضلع چپ آدم آفريد؟ امام صادق فرمود: خداوند از چنين نسبتي منزّه است ! آيا خداوند توان آن رانداشت ! آيا خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غير دندهء او خلق كند, تا بهانه به دست شفاعت كنندگان ندهدكه بگويند بعضي از اجزاي آدم با بعضي ديگر نكاح نمود؟! خداوند بعد از آفرينش آدم , حوا را به طور نوظهور پديدآوريد. آدم بعد از آگاهي از خلقت وي از پروردگارش پرسيد: اين كيست كه قرب و نگاه او مايهء انس من شده است ؟خداوند فرمود: حوّا است ! آيا دوست داري با تو باشد و مايهء انس تو شود و با تو سخن بگويد و تابع تو باشد؟ آدم گفت :آري , پروردگارا! تا زنده ام سپاس تو بر من لازم است ! خداوند فرمود: از من ازدواج با او را بخواه , چون صلاحيت همسري تو را جهت تأمين علاقهء جنسي نيز دارد. سپس آدم عرض كرد: من پيشنهاد ازدواج با وي را عرضه مي دارم ,رضاي شما در چيست ؟ خداوند فرمود: رضاي من در اين است كه دين مرا به او بياموزي . پس آدم به حوا گفت : نزد من بيا! حوا گفت : تو نزد من بيا! خداوند امر كرد آدم از جاي خود برخيزد و به طرف حوّا برود.(7)مطالب مهم و سودمندي از اين روايت استفاده مي گردد كه به بعضي اشاره مي شود:1 خلقت حوا از ضلع و دندهء چپ آدم صحيح نيست ;2 آفرينش حوا همانند خلقت آدم بديع و نو و مستقل بود;3 نزديكي و نگاه آدم به حوا, مايهء انس وي شد و خداوند همين اصل را پايهء برقراري ارتباط بين آن ها قرار داد.اين اُنس انساني قبل از ظهور غريزهء شهوت جنسي بود, زيرا غريزه بعداً مطرح مي شود; 4 خداوند گرايش جنسي و شهوت را بر آدم القا نمود, در حالي كه انس و دوستي بر قرار شده بود.(8)]متأسفانه , ابزار انگاري زنان امروزه بسيار شايع است . اي كاش مردان و زنان مي دانستند خلقت انسان اهداف بلندتر و والاتري دارد و هيچ يك ابزار رفاه ديگري نيست .5 بهترين مهرين و صداق , تعليم علوم الهي و آموختن دين است كه خداوند آن را به عنوان مهر حضرت حوا قرارداده ; 6 بعد از ازدواج , آدم به حوا گفت : نزد من بيا و به من رو كن و حوا به او گفت تو به من رو كن , و خداوند امر كردآدم برخيزد و به طرف حوا برود و اين راز خواستگاري مرد از زن است .(9)بهره هاي مشترك زن و مرداز آيات و روايات بسياري به دست مي آيد زن و مرد داراي بهره هاي مشترك بسياري در زندگي هستند كه به چند نمونه اشاره مي كنيم :1 بهره برداري از نعمات بهشت و نهي مشترك از درخت ممنوع : .(10)2 اغواي هر دو توسط شيطان : .(11)3 توبهء هر دو نزد پروردگار: .(12)4 اشتراك در روح انساني : .(13)5 تسويه و تعديل در خلقت : .(14)6 ابزار ادراك : .(15)7 فطرت الهي : .(16)8 وجدان اخلاقي : .(17)9 حمل امانت الهي : .(18)10 عبادت : .(19)در بيان ارزش هاي مشترك زن و مرد اين حكايت از قرآن بسيار زيبا است .سپس اين آيه نازل شد: .(20)از اين آيه مي توانيم ميزان ارزش زنان را در مقايسه با مردان به دست آوريم . كاملاً واضح است كه زن و مرد هردو در ايمان , تقوا و طي مدارج كمال با هم تفاوتي ندارند و خداوند در مقابل اعمال نيك ايشان . پاداشي يكسان به آنان خواهد داد.بنابراين دانستيم زن مانند مرد يك انسان است و داراي روح و رشد و كمال و فطرت الهي است . اختلاف زن ومرد, تنها در سايهء اختلاف خصوصيات ذاتي آن ها شكل مي گيرد, بدين ترتيب كه به علت وضع خاص فيزيكي , يكي مأمور به جهاد مي شود و ديگر مأمور به تربيت فرزند; يكي به رسيدگي به امورات خانه و يكي به كسب روزي درخارج آن و.... اين خصوصيات و احكام آن به صورتي است كه هر يك از زن و مرد شخصيت مستقل و ممتاز خود راحفط مي كند و احساس پوچي و بيهودگي نمي نمايد.متأسفانه شما در نامهء خودتان , به يأس رو آورده و فضايل و جواني خود را فراموش كرده ايد. دليلي ندارد چون يك عده يا جامعه اي قدر و منزلت انسان را نمي شناسند, آدم از بودن خود احساس ناراحتي كند و غمگينانه آواي يأس سردهد و كاسهء چه كنم , دست بگيرد.(پـاورقي 1.نساء (4 آيهء 1(پـاورقي 2.زن در آيينهء جلال و جمال , ص 44با تلخيص .(پـاورقي 3.پروين اعتصامي .(پـاورقي 4. در تأييد اين مطلب كه زن از دندهء چپ مرد آفريده شد, رواياتي آمده است , ولي وجود روايات معارض اين مطلب ـ در درجهء اوّل ـ وبه قول استاد جوادي آملي , ضعف سند و ناتمامي دلالت ـ در درجهء دوم ـ اين روايات را مخدوش مي كند. متأسفانه اين عقيده از قديم در ميان مردم وجود داشته است و شعراي بسياري هم در هجو زنان آن را به كار برده اند; به طور مثال مكتبي مي گويد: ]زن از پهلوي چپ شد آفريده كس از چپ , راستي هرگز نديده ]اما همان طور كه گفتيم اين مطلب صحيح نيست .(پـاورقي 5.تورات , سفر پيدايش , باب