سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
دسته بندی
مطالب قبلی
لینک های دوستان
لوگوی دوستان













اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
یاهو
داغ کن - کلوب دات کام

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت .

با اینکه ها آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود ،

 دختر بچه طبق معمولِ همیشه ، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.

بعد از ظهر که شد ،‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.

 مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد

یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد ، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود .

با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید ،

با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.

اواسط راه ، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود

ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می ایستاد ، به آسمان نگاه می کرد و لبخند می زد

و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می شد.

زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند ، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید

:" چکار می کنی ؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟"

دخترک پاسخ داد،" من سعی می کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می گیرد."

 

باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی کنارتان باشد.

در طوفانها لبخند را فراموش نکنید.



کلمات کلیدی :
نویسنده: حسین(جمعه 89/5/29 :: ساعت 12:30 عصر)

داغ کن - کلوب دات کام

گناه جنسی نتایج و عواقبی را به دنبال خواهد داشت که تاثیر عمیقی بر ما میگذارد. دیدن تصاویر، فیلم ها و سایتهای مستهجن و شهوت انگیز، یکی از انواع گناه های جنسی است که از روی هوس و شهوت انجام میگیرد. عواقب ناشی از این عمل ممکن است به راحتی از بین نرود، اما اگر پشیمان شده و توبه کنید، خداوند شما را خواهد بخشید.

چه تا به حال این دسته از گناهان را انجام داده باشید و چه خیال آن را در سر بپرورانید، هدف ابلیس در این مقاله ترغیب شما به ترک این اعمال است. برای این منظور، در اینجا به چند نمونه از عواقب و نتایج این گناهان اشاره می کنم:

گناهان جنسی جسم فرد را آلوده کرده و توانایی آن برای انجام مقاصد الهی را از بین می برد. گناه جنسی از این نظر مستثنی است که ما آن را بر علیه جسم خود انجام میدهیم. جسم ما معبد روح الهی است. وقتی ما از جسممان برای گناهان جنسی استفاده می کنیم، به پاکی آن تجاوز کرده و آن معبد را ویران می کنیم. همچنین آن افرادی که با آنها این گناه را انجام می دهیم را نیز آلوده می کنیم. فقدان احترام به جسممان (و خداوند) رابطه ی ما با خدا را از بین می برد.

گناهان جنسی روح خداوندی را اندوهگین می کند. هر گناهی که انجام میدهیم باعث اندوهگین شدن روح خداوندی می شود و آتش روح مقدس را در زندگی ما خاموش می کند. هرچه این آتش را بیشتر فرو بنشانیم، همانقدر از نیکی و درستکاری فاصله خواهیم گرفت.

ارتکاب به گناهان جنسی دژ محکمی برای شر و ابلیس در زندگی فرد خواهد ساخت. وقتی ما مرتباً مرتکب گناه می شویم، دژ محکمتری برای ابلیس در زندگی خود بر پا خواهیم کرد. هرچه بیشتر تن به شهوت و هوس دهیم، کنترل آنها بر روی ما بیشتر خواهد شد، تا آنجا که ما را بنده ی خود خواهند کرد. این دژ محکم بسیار مستحکم خواهد بود، چون جسم، روح و روان ما را درگیر خود کرده است. خوشبختانه دین، راه های زیادی برای ویران کردن این دژ محکم پیش پای ما قرار داده است.

با ارتکاب به گناهان جنسی نفرینی پشت سرتان خواهد بود، از طرف همسر یا فرزندانتان. گناه جنسی به ابلیس این امکان را می دهد که ما و نسل های بعد از ما را با نفرین و ذلیل خود کند. بی بندوباری جنسی، زنا، طلاق، نازایی، و سایر مشکلات را گاهاً می توان از نتایج گناه های جنسی دانست.

گناهان جنسی پایگاهی به ارواح ابلیسی برای تاثیرگذاردن بر شما را میدهد. کتب آسمانی مثال های زیادی از گناه های جنسی و عواقب حتمی آن در اختیار ما می گذارند و احتمالاً مشهورترین این گناهان، گناه داوود با بنت شیبا (مادر حضرت سلیمان) بوده است. زنای او با بنت شیبا و قتل شوهر او منجر به نزاع خانوادگی، مرگ پسرش و ایجاد فرصت برای دشمنان برای کفرگویی شد.

گناه جنسی پریشانی روحی در بر خواهد داشت. با دنبال کردن لذتهای  ناشی از گناه و نادیده گرفتن وجدان خود برای تشخیص خوبی از بدی، پریشانی و آشفتگی روحانی در بر خواهد داشت. هر چه بیشتر به دنبال گناه و فساد باشید، وجدانتان کدرتر خواهد شد. یک وجدان کدر باعث می شود که بیشتر درمعرض دروغ های ابلیس قرار بگیریم که باعث دورتر شدن ما از خداوند یکتا می شود. و این مسئله به جایی میرسد که ما دیگر کارهای خود را گناه تلقی نخواهیم کرد و توانایی ما برای توبه و اصلاح شدن کمتر می شود.

گناه جنسی پریشانی احساسی به دنبال خواهد داشت. رابطه ی جنسی، تعهد و پیوستگی احساسی با شریک جنسی ایجاد می کند. قدرت این تعهدها بر حسب نوع رابطه متفاوت است. خداوند این پیوستگی و تعهد جنسی را برای همسران ایجاد کرده است. اگر این تعهد و پیوستگی با کسی غیر از همسر فرد ایجاد شود، آشفتگی و پریشانی احساسی ایجاد خواهد شد. این آشفتگی به صورت های مختلف نمایان می شود. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1.      رویاها و افکار مکرر درمورد عشق های قبلی.

2.      ناتوانی در برقراری صمیمیت احساسی با همسر.

3.      پشیمانی و تلخی نسبت به افرادی که در رابطه های قبلی به فرد صدمه زده اند.

4.      مقایسه همسر با افراد قبلی در رابطه ی جنسی.

5.      درک اشتباه از عشق واقعی.

بی بندوباری و بی قیدی جنسی، در تلاش برای یافتن عشق و صمیمیت واقعی.

خطر آشفتگی احساسی به اندازه ای است که می تواند فرد را از تجربه ی صمیمیت با همسر خود و خداوند باز دارد. همچنین آشفتگی جنسی می تواند مثل یک نفرین عمل کند و اعتیاد جنسی و سایر کشمکش ها را به دنبال آورد.

گناه جنسی خاطره هایی ماندنی ایجاد خواهد کرد. خاطره های روابط جنسی با کمک هورمون های مخصوص که طی انگیختگی های جنسی تولید می شود، در مغز فرد ایجاد می شوند. ابلیس از این خاطره ها برای محکوم کردن و نگاهداشتن فرد در اسارت شهوت استفاده می کند. این خاطره ها ممکن است باعث ایجاد مشکل در روابط جنسی فرد با همسر خود شود. در اینجا برخی نمونه ها آورده شده است:

1.      تجربه های جنسی فرد با همسرش با افکار مربوط به عشق های قبلی و یا تصویر مستهجنی که فرد مشاهده کرده است، خراب می شود.

2.      از شریک های جنسی قبلی بت خواهد ساخت—به خصوص وقتی در زندگی زناشویی خود با مشکل مواجه شود.

3.      از عملکرد جنسی همسر خود ناراضی خواهد بود.

4.      مغر او برای ارضاء شهوات خود به جای نشان دادن عشق واقعی، به رابطه ی جنسی رو خواهد آورد.

5.      اگر همسرش راضی به انجام آنچه او سابقاً در رابطه های جنسی خود تجربه نموده و یا در فیلم های مستهجن مشاهده کرده است، نشود، خشمناک و عصبانی خواهد شد.

اما اگر به دین رو آوریم، توانایی برای از یاد بردن تجربیات پست را پیدا خواهیم کرد، خواهیم توانست فکر و روانمان را شستشو داده و دوباره کنترل امور زندگی خود را در دست گیریم.

گناه جنسی فرد را در معرض ابتلا به بیماری های مسری جنسی خواهد گذارد. بیماری های مسری جنسی بسیاری وجود دارد که بسیاری از آنها علائم بسیار ناخوشایند و نامطبوعی را به دنبال خواهند داشت. بدترین این بیماری ها، ایدز، حتی منجر به مرگ نیز می شود.

گناه جنسی از بین برنده ی ازدواج و خانواده خواهد بود. زنا معمولاً باعث از بین رفتن ازدواج و خانواده ها       می شود. وقتی زنجیر وفاداری پاره شود، زن و شوهر، آسیب های احساسی، روحی، و حتی گاهی جسمی را تحمل خواهند کرد. برای تعمیر این شکاف، درمان های اساسی مورد نیاز است. خاطره هایی که طی برهم خوردن ازدواج ها ایجاد می شودف تا آخر عمر با او می مانند و نسل های بعد را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. دیدن تصاویر و فیلم های شهوت انگیر و مستهجن نیز به اندازه ی زنای واقعی، گناه آلود و زیاد آور است و خطای آن نیز نباید دست کم گرفته شود.

گناه جنسی باعث بی بندوباری اخلاقی و انحراف جنسی خواهد شد. گناه جنسی معمولاً آتش تیز از شهوت در ذهن فرد ایجاد خواهد کرد. اگر پیوسته آن آتش را شعله ورتر کند، فرد هرچه بیشتر و بیشتر به اعماق فساد و تباهی فرو خواهد رفت. از این وضعیت به افراط در هر نوع ناپاکی نیز اشاره می شود که رفته رفته هوت و هوس فرد را بشتر خواهد کرد .

فکر میکنم در این مقاله در مورد ابلیس زیاد صحبت کردم ولی یک نصیحت در مورد انسان ها دارم :

هیچگاه سعی نکنید گناهان خود را بر گردن ابلیس بیندازید چون اینکار نشان دهنده این است که شما قدرت

انسان را به عنوان اشرف مخلوقات درک نکرده و به قدرت شیطان ایمان دارید و این همان معنی شرک است.



کلمات کلیدی :
نویسنده: حسین(دوشنبه 88/1/17 :: ساعت 11:52 صبح)

داغ کن - کلوب دات کام

سوال 1

? آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟

پاسخ:

خیر، از نظر تعلیمات اسلام هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند بلکه حتی گاهی اوقات وسیله ی نادرست هدف درست را مخدوش کرده و نتیجه ی آن را برعکس جلوه می دهد، به طور مثال کسی که از راه دزدی به فقرا کمک می کند را در نظر بگیرید؛ با اینکه کمک به فقرا امر خدا پسندانه ایست و بسیار به آن سفارش شده اما اینکار علاوه بر آنکه اجر و مزدی ندارد بلکه حرام است و مجازات دزدی او نیز باید اعمال شود، تنها در موارد خاصی است که فرد مجاز به اینکار می باشد، مثل گرفتن حق مظلوم از ظالم، و یا گرفتن حق مسلمان از دشمن کافر که به این موارد دزدی اتلاق نمی شود.

از نظر اخلاقی این کار غیر قابل توجیه بوده و مسائل بسیار ریز و مشکل سازی را در پی خواهد داشت، پس به جز در مواردی خاص ـــ که هدف آنقدر بزرگ و ارزشمند است و تنها راه رسیدن به آن هدف وسیله ایست که غلط و غیر اخلاقی است اما در نهایت با رسیدن به آن هدف آسیب ناشی از آن وسیله ی غلط به کلی از بین می رد. هدف وسیله را توجیه نمی کند.

به طور مثال دروغ گفتن برای آشتی دادن دو مؤمن نه تنها حرام نیست بلکه جایز است.

 مثلاً در نزد یکی از قول دیگری به دروغ معضرت خاهی کردن و یا حرف های مسالمت آمیز زدن و در نزد دیگری نیز به دروغ از قول شخص دیگر حرف های مسالمت آمیز زدن به طوری که دو فرد با یکدیگر آشتی کنند.

 

سوال 2

? جدل از نظر شرع چیست؟و موارد حرام آن راازنظر شرع به صورت کامل توضیح دهید(لطفا همه موارد) ؟واینکه آیا ازنظرعده ای از مراحع حدوحدود آن با یکدیگر متفاوت است یاخیر ؟واگر هست موارد آن را بفرمایید ؟

پاسخ:

جدل در لغت به معنای ستیزه جویی و لجاجت ورزیدن در خصومت های گفتاری است که غالبا ً با کید و نیرنگ همراه است و در پاره ای موارد از حدود عدل و انصاف خارج می شود ؛ اما در اصطلاح عبارت است از : (صناعتی که آدمی با آن می تواند از مقدمات مسلّم و مورد قبول طرف مقابل و یا از مقدمات مشهور استفاده کرده و مطلب مورد نظر خویش را اثبات یا رد کند.)

پیامبر اکرم (ص) در قسمتی فرمود: مجادله را ترک کنید ، زیرا پروردگارم بعد از پرستش بتها اوّلین چیزی که مرا از آن نهی فرمود (مراء) بود. (مراء همان جدل قبیح است که بدون استدلال با اینکه انسان می داند حق کدام است باز بر حرف خود پا فشاری کرده و با اعمال قبیح دیگر سعی در اثبات حرف خود می کند.)

در مورد جدل بحث فقهی خاصی یافت نشد چرا که به راستی جدل یکی از مسائل اخلاقی است ، اما آنچه مسلم است اینکه اگر انسان در حال جدل مرتکب اعمال حرامی شود ــ که این همان جدل قبیح است. گناهی مرتکب شده است و اگر با جدل سعی در اثبات ظلم و باطل داشته باشد و یا برای زیر پا قرار دادن حقی تلاش کند، گناهی مرتکب شده است. و جدل احسن و نیکو آدابی دارد که در کتب منطق و اخلاق به آن اشاره شده است.

 

سوال 3

? توضیح کوتاهی راجع به غیبت ؟موارد تحقق غیبت(همه موارد )؟ وموارد جواز غیبت (همه موارد)؟واینکه حکم بد گویی کردن از بچه های که به سن تکلیف نرسیده اند هم مانند دیگران همان حکم غیبت است ؟

پاسخ:

هرگاه چیزی را که در باره ی مؤمن غائبی نقل می کند ، عیبی از او باشد که دانستن دیگران برایش خوشایند نیست غیبت است. و غیبت بر سه قسم است: 1. هرگاه در بیان نقص مؤمنی عیب پنهانش را نقل کند ، مسلّماً غیبت و گناه کبیره است. 2. نقل کردن عیب پنهان دیگری، ولی نه به قصد مذمّت کردن و عیب گذاری و پست کردن او ، بلکه به غرض دیگری مانند سرگرمی یا نقل شاهد و نظیر و یا از روی دلسوزی، اگر عیب پنهان دیگری را نقل کند، شکی در حرام بودنش نیست و از روایات بر می آید که این نوع هم از موارد غیبت است. 3. نقل کردن عیب کسی نزد کسی که آن را می داند . که ظاهر برخی روایات این است که از عنوان غیبت بیرون است. هرچند از پاره ای روایات استفاده می شود که این مورد نیز غیبت است. در صورتی که گوینده در مقام سرزنش و مذمت کردن طرف باشد. قطعاً حرام است. هرچند غیبت بودنش مشکوک است. و اگر در مقام مذمت نیست ولی قهراً مذمت می شود، مثل القاب و اوصافی که مذمت کردن و اهانت به افراد را می رساند به کسی دادن. مثلاً بگوید: فلانی که یهودی زاده است، فلان شخص مادرش بد عمل بوده است، این هم حرام است. و هر کدام از این سه قسم انواعی دارد که به طور خلاصه بیان می شود.

غیبت در نسبت ؛ مثل اینکه بگوید : فلانی پدرش فاسق ، یا خبیث یا خسیس یا جولاء بوده یا بگوید : نانجیب و مثل اینها.

غیبت در خلق ؛ مثل اینکه بگوید : فلانی بد اخلاق ، بخیل ، متکبر یا ترسو یا ضعیف و ریاکار یا دزد و ظالم است.

غیبت در کار های مربوط به دین ؛ مثل اینکه بگوید : فلانی دروغگو ، یا شراب خوار یا در نماز مسامحه کننده است.

غیبت در کارهای دنیوی ؛ مثل اینکه بگوید : فلانی ادب ندارد ، حق نشناس است ، جای خود را نمی شناسد، پرگو ، پرخور ، یا پر خواب است.

غیبت در لباس ؛ مثل اینکه بگوید : فلانی لباسش کثیف ، پاره ، کهنه ، دراز، کوتاه است .

و همچنین سایر مواردی که راجع به اوست اگر به بدی یاد شود، به طوری که او خوشش نیاید و کراهت داشته باشد.

و موارد جواز غیبت عبارت است از 10 مورد که چند مورد آن ذکر می شود: 1- غیبت کسی که فسقش آشکار باشد نه پنهانی. 2- در مقام شکایت مظلوم از ظالمی که به او ستم کرده و بیان ظلمی که به او شده. 3- غیبت کسی که گمراه کننده است و در دین خدا بدعت گذاشته ، به قصد اینکه مردم فریبش را نخورند و در دامش نیفتند. و ... که هرکدام از این موارد که ما بخشی از آنها را گفتیم احتیاج به توضیحات کاملی دارد که در اینجا مجالش نیست. برای اطلاعات بیشتر در مورد غیبت و موارد جواز آن به کتاب شریف (گناهان کبیره جلد 2 اثر شهید دستغیب) مراجه کنید. و نیز باید دانست که حرام بو.دن غیبت ، اختصاصی به مؤمن مکلف ندارد. بلکه بچه ی نابالغی که از شنیدن غیبتش متأثر و ناراحت می شود غیبت کردن از او نیز حرام است. و بعضی از فقها فرموده اند : غیبت کردن از بچه های مؤمنین مطلقاً حرام است. خواه ممیز باشد یا غیر ممیز.

 

سوال 4

? حداقل و ظیفه کسی که در محیط گناه قرار میگیرددرقبال خود ودیگران چیست ؟(حال هر گناهی از غیبت گرفته تا تهمت و موسیقی حرام و یا قرار گرفتن در بین زنان بی حجاب )؟

پاسخ:

اگر حضور انسان در محیط گناه تأیید آن و یا کمک به آن باشد انسان نباید در آن شرکت کند و حداقل وظیفه ی انسان نهی از منکر آن افراد با توجه کامل به مراتب و شرایط نهی از منکر است.



کلمات کلیدی :
نویسنده: حسین(سه شنبه 87/12/6 :: ساعت 3:51 عصر)

داغ کن - کلوب دات کام

من یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد. می توانست، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد. هر آن چه گفتم باور کرد و هر بهانه ای آوردم پذیرفت. هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد.

اما من! هرگز حرف خدا را باور نکردم، وعده هایش را شنیدم اما نپذیرفتم. چشم هایم را بستم تا خدا را نبینم و گوش هایم را نیز، تا صدای خدا را نشنوم. من از خدا گریختم بی خبر از آن که خدا با من و در من بود.

می خواستم کاخ آرزوهایم را آن طور که دلم می خواهد بسازم نه آن گونه که خدا می خواهد. به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد و زیر خروارها آوار بلا و مصیبت ماندم. من زیر ویرانه های زندگی دست و پا زدم و از همه کس کمک خواستم. اما هیچ کس فریادم را نشنید و هیچ کس یاریم نکرد. دانستم که نابودی ام حتمی است. با شرمندگی فریاد زدم خدایا اگر مرا نجات دهی، اگر ویرانه های زندگی ام را آباد کنی با تو پیمان می بندم هر چه بگویی همان را انجام دهم. خدایا! نجاتم بده که تمام استخوان هایم زیر آوار بلا شکست. در آن زمان خدا تنها کسی بود که حرف هایم را باور کرد و مرا پذیرفت. نمی دانم چگونه اما در کمترین مدت خدا نجاتم داد. از زیر آوار زندگی بیرون آمدم و دوباره احساس آرامش کردم. گفتم: خدای عزیز بگو چه کنم تا محبت تو را جبران نمایم.

خدا گفت: هیچ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان در همه حال در کنار تو هستم.

گفتم: خدایا عشقت را پذیرفتم و از این لحظه عاشقت هستم. سپس بی آنکه نظر خدا را بپرسم به ساختن کاخ رویایی زندگی ام ادامه دادم. اوایل کار هر آنچه را لازم داشتم از خدا درخواست می کردم و خدا فوری برایم مهیا می کرد. از درون خوشحال نبودم. نمی شد هم عاشق خدا شوم و هم به او بی توجه باشم. از طرفی نمی خواستم در ساختن کاخ آرزوهای زندگی ام از خدا نظر بخواهم زیرا سلیقه خدا را نمی پسندیدم. با خود گفتم اگر من پشت به خدا کار کنم و از او چیزی در خواست نکنم بالاخره او هم مرا ترک می کند و من از زحمت عشق و عاشقی به خدا راحت می شوم. پشتم را به خدا کردم و به کارم ادامه دادم تا این که وجودش را کاملاً فراموش کردم. در حین کار اگر چیزی لازم داشتم از رهگذرانی که از کنارم رد می شدند درخواست کمک می کردم. عده ای که خدا را می دیدند با تعجب به من و به خدا که پشت سرم آماده کمک ایستاده بود نگاه می کردند و سری به نشانه تاسف تکان داده و می گذشتند. اما عده ای دیگر که جز سنگهای طلایی قصرم چیزی نمی دیدند به کمکم آمدند تا آنها نیز بهره ای ببرند. در پایان کار همان ها که به کمکم آمده بودند از پشت خنجری زهرآلود بر قلب زندگی ام فرو کردند. همه اندوخته هایم را یک شبه به غارت بردند و من ناتوان و زخمی بر زمین افتادم و فرار آنها را تماشا کردم. آنها به سرعت از من گریختند همان طور که من از خدا گریختم. هر چه فریاد زدم صدایم را نشنیدند همان طور که من صدای خدا را نشنیدم. من که از همه جا ناامید شده بودم باز خدا را صدا زدم. قبل از آنکه بخوانمش کنار من حاضر بود. گفتم: خدایا! دیدی چگونه مرا غارت کردند و گریختند. انتقام مرا از آنها بگیر و کمکم کن که برخیزم.

خدا گفت: تو خود آنها را به زندگی ات فرا خواندی. از کسانی کمک خواستی که محتاج تر از هر کسی به کمک بودند.

گفتم: مرا ببخش. من تو را فراموش کردم و به غیر تو روی آوردم و سزاوار این تنبیه هستم. اینک با تو پیمان می بندم که اگر دستم را بگیری و بلندم کنی هر چه گویی همان کنم. دیگر تو را فراموش نخواهم کرد. خدا تنها کسی بود که حرف ها و سوگندهایم را باور کرد. نمی دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره می توانم روی پای خود بایستم و به زودی خدای مهربان نشانم داد که چگونه آن دشمنان گریخته مرا، تنبیه کرد.

گفتم: خدا جان بگو چگونه محبت تو را جبران کنم.

 خدا گفت: هیچ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان بی آنکه مرا بخوانی همیشه در کنار تو هستم.

گفتم: چرا اصرار داری تو را باور کنم و عشقت را بپذیرم.

گفت: اگر مرا باور کنی خودت را باور می کنی و اگر عشقم را بپذیری وجودت آکنده از عشق می شود. آن وقت به آن لذت عظیمی که در جست و جوی آنی می رسی و دیگر نیازی نیست خود را برای ساختن کاخ رویایی به زحمت بیندازی. چیزی نیست که تو نیازمند آن باشی زیرا تو و من یکی می شویم. بدان که من عشق مطلق، آرامش مطلق و نور مطلق هستم و از هر چیزی بی نیازم. اگر عشقم را بپذیری می شوی نور، آرامش و بی نیاز از هر چیز.



کلمات کلیدی :
نویسنده: حسین(یکشنبه 87/11/27 :: ساعت 9:30 صبح)

داغ کن - کلوب دات کام

با سلام و عرض تسلیت فرار رسیدن محرم الحرامی دیگر در این مناسبت به مرور جلوه‏هایی از آیات الهی در چهره پرفروغ آقا و مولایمان حسین ابن علی (علیه السلام) نشسته و نظاره‏گر پرتوی از شکوهمندی زیبایی‏های اخلاقی‏اش می‏گردیم.

قرآن، تقوا را معیار ارزشمندی و کرامت انسان‏ها را در برخورداری هرچه بیشتر از آن می‏داند و با اندیشه اصالت قدرت و ثروت، مبارزه گرده و آن را در نظام ارزشی خویش مُلغی ساخته است. قرآن کریم می‏فرماید:

«وَاصْبرْ نفسَکَ مَعَ الّذین یَدعُون ربَّهُم باِلْغَداوة وَالْعشِیِّ یُریدون وَجْهَهُ و لاتَعْدُ عیناک عَنْهُمْ تُریدُ زینةَ الحیوةِ الدُّنْیا وَ لاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلنا قَلْبَهُ عَن ذِکرنا وَاتَّبَعَ هَویهُ وَ کانَ اَمرُهُ فُرُطاً»3 با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و شام می‏خوانند و تنها رضای او را می‏طلبند. و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم. اطاعت مکن؛ همان‏ها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.»

مفسّران در شأن نزول آیه، نوشته‏اند که:

عدّه‏ای از ثروتمندان مغرور به حضور پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رسیدند و در حالی که به «اصحاب صفّه» و تهی‏دستان پاک‏سیرت همانند سلمان، ابوذر، عمّار و صهیب اشاره می‏کردند، گفتند:

اگر تو در بالای مجلس بنشینی و این‏گونه افراد را که بدنی بدبو و جامه‏هایی پشمینه برتن دارند، از خود دور کنی با تو همراه خواهیم شد و به سخنانت گوش خواهیم داد. تنها وجود این افراد است که مانعی عمده برای حضور ما در مجلس شما شده است.

در این زمان آیه فوق نازل شد و جایگاه متعالی صفّه‏نشینان تهی‏دست را که قلبی مالامال از عشق و اخلاص داشتند، بیان داشت. پس از آن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به جست‏وجوی آنان برخاست و در حالی‏که آنان را در آخر مسجد یافت، فرمود:

«الحمدللّه الّذی لم یَمُتْنی حتّی اَمَرَنی اَنْ اَصْبِرَ نفسی مع رجالٍ من امّتی معکم المحیا و معکم الممات4؛ حمد خدا را که مرا نمیراند تا این که به من دستور داد با شما باشم. زندگی‏ام باشما و مردنم نیز با شما خواهد بود.»

گذشتگانِ این مستکبران نیز همین ایراد را با نوح پیامبر علیه‏السلام در میان گذاشتند که قرآن می‏فرماید:

 «اشراف کافر قومش (در پاسخ نوح) گفتند: ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی‏بینیم و کسانی را که از تو پیروی کرده‏اند، جز گروهی پست و ساده‏لوح مشاهده نمی‏کنیم و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمی‏بینیم؛ بلکه شما را دروغگو تصوّر می‏کنیم.»

سپس قرآن کریم پاسخ نوح علیه‏السلام را بیان می‏کند و می‏فرماید:

«وَ ما انَا بِطارِد الّذین آمنوا اِنّهم مُلاقوا ربّهم»5

من آنها را که ایمان آورده‏اند، از خود دور نمی‏کنم، چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد. (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود.)



کلمات کلیدی :
نویسنده: حسین(سه شنبه 87/10/10 :: ساعت 1:11 صبح)

داغ کن - کلوب دات کام

علی علیه‏السلام و غدیر

مردی خدمت امیرمؤمنان علی علیه‏السلام عرض کرد: بالاترین فضیلت خود را از سوی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به من خبر دهید. حضرت فرمود: «پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مرا در غدیر خم منصوب کرد و وجوب ولایت مرا از طرف خداوند و به امر او اعلام فرمود».

 

حضرت زهرا علیهاالسلام و غدیر

حضرت زهرا علیهاالسلام درباره ماجرای غدیر می‏فرماید: «پیامبر در روز غدیر، پیمان ولایت را برای علی علیه‏السلام محکم کرد تا بدین وسیله، امید دشمنان را ناامید سازد».

 

امام رضا علیه‏السلام و عید غدیر

امام رضا علیه‏السلام درباره عید غدیر می‏فرماید:«این روز، روز عیدِ خاندان محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است. هر کس آن را عید بگیرد، خداوند مالش را زیاد می‏کند».

 

امام رضا علیه‏السلام و هدایا در روز غدیر

در روایت آمده است که حضرت رضا علیه‏السلام در روز عید غدیر، عده‏ای از یاران نزدیک خود را برای شام دعوت کرد و به منازل آنان هدایا و عیدی فرستاد و درباره فضیلت‏های این روز، سخنانی ایراد فرمود».

 

حضرت معصومه علیهاالسلام و حدیث غدیر

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام حدیث غدیر را به سند زیر نقل فرموده است: حضرت فاطمه دختر امام موسی بن جعفر علیه‏السلام ، از فاطمه دختر امام صادق علیه‏السلام ، از فاطمه دختر امام باقر علیه‏السلام ، از فاطمه دختر امام زین العابدین علیه‏السلام ، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیه‏السلام ، از اُمّ کلثوم دختر فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل فرموده است که مادرش حضرت زهرا دختر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله خطاب به مردم فرمود: «آیا سخن پیامبر خدا را در روز غدیر خم فراموش کردید که فرمود: هر کس من مولا و صاحب اختیار اویم، علی مولا و صاحب اختیار اوست؟».

 

برنامه‏های متنوع برای احیای غدیر

زنده نگه داشتن یاد غدیر، مؤثرترین عامل در احیای محتوای آن است. درطول تاریخ، یادبودهای گوناگونی از غدیر به عمل آمده و اقوام و ملت‏های مختلف مسلمان، برای حضور غدیر در جامعه شان تلاش کرده‏اند. مسجد غدیر در بیابان غدیر، جایگاهی با برکت و زیارتگاه مسلمانان بوده است. جشن‏های سالانه غدیر و برنامه‏های گوناگونی که به این مناسبت اجرا می‏شود نیز، جلوه دیگری از احیای غدیر است. زیارت امیرمؤمنان علی علیه‏السلام در این روز، تجدید خاطره‏ای از غدیر و دست بیعتی دوباره با صاحب آن به شمار می‏آید. این یادبودها، پاسداشت غدیر در جوامع معتقد به آن و سنگر دفاع از غدیر در برابر مخالفان آن است. در سایه همین یادمان‏هاست که پس از چهارده قرن، نام غدیر بر تارک تاریخ اسلام درخشیده، هزاران توطئه برای نابودی آن خنثی شده است.

 

ضرورت شناخت غدیر

غدیر، عصاره و نتیجه آفرینش و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است. غدیر، تنها واقعه‏ای تاریخی نیست؛ بلکه اساس دین است. غدیر، ثمره نبوت و میوه، و تعیین خط مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر، مجموعه وقایعی سرنوشت‏ساز و خطبه آن، قانون‏نامه زیربناییِ اسلام است که چکیده آن، جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاه فهذا عَلیٌ مَوْلاه» می‏باشد.

 

غدیر، یک رخداد تاریخی صرف، و تنها یک گذرگاه جغرافیایی نیست، بلکه سرفصلی اعتقادی است که درون‏مایه همه طاعت‏ها از آن سرچشمه می‏گیرد، رسالت همه پیامبران در آنجا مفهوم می‏یابد، و همه رشدها و تعالی‏ها از آنجا آغاز می‏شود.

 

اقیانوسی ناپیدا

غدیر، برکه نیست؛ اقیانوسی ناپیدا و کرانه‏ای است که سراسر هستی را پوشانده است. غدیر، یک مقطع تاریخی نیست ؛ همه تاریخ است. غدیر، با علی علیه‏السلام پیوند خورده و سخن از غدیر، سخن از خدا و علی علیه‏السلام ، و سخن از محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و ابراهیم و موسی و عیسی است. غدیر، ضرورتی بود که باید برای هدایت و ارشاد مردم و ادامه رسالت انبیای الهی به وجود می‏آمد و در آن علی علیه‏السلام به همگان معرفی می‏شد. او که تربیت یافته مکتب پیامبر والامقام اسلام و مفسر بزرگ قرآن، و مظهر شجاعت و سخاوت است. آری، علی علیه‏السلام مردی است که تمامی فضیلت‏ها و مکارم، در وجودش جلوه گری می‏کند.

 

غدیر؛ تجلی ولایت

غدیر، نه فراموش شدنی است و نه کهنه شدنی؛ ماندگار است و پویا و زندگی ساز. غدیر، تجلی ولایت و رکن حیات معنوی انسان است. غدیر، روز اکمال دین و اتمام نعمت حق است. غدیر، آزمایشگاه بود وعلی، وسیله امتحان مدعیان ایمان، تا در جریان اطاعت از رهبری او و پذیرفتن ولایتش، صداقت او را در عمل نشان دهند. پیامبرگرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در روز غدیر خم، خواست تا جریان رهبری امت، از آغاز به دست پاک ترین و شایسته‏ترین افراد باشد و آب زلال حق، در بستر تاریخ و زمان و در توالی نسل‏ها و اندیشه‏ها، آلوده نگردد و دشمنان نتوانند از آب گل‏آلود، ماهیِ مراد خویش را بگیرند. بر همین اساس است که غدیر هیچ گاه فراموش نمی‏شود؛ بلکه همواره نامیرا و جاودانه باقی خواهد ماند.

 

عید غدیر خم در لغت

در لغت، عید از ماده عود و به معنای بازگشت است. به روزهای شادمانی هم عید می‏گویند، چون مردم در طول سال، منتظرند تا روزهای خرم و خوش بازگردد و دوباره فرح و شادی به آنها روی آورد. غدیر در لغت به معنای برکه و آبگیر است و به گودالی که در آن سیل یا آب باران جمع می‏شود، غدیر می‏گویند. خُم نام بیابان و صحرایی است که در نزدیکی جُحفه در منطقه‏ای به نام رابغ قرار دارد که آب غدیر در این صحرا جمع می‏شد. نام گذاری این حادثه مهم به غدیر خم، به دلیل واقع شدن آن در این محل است. اکنون در محل غدیر خم، مسجدی بنا شده که به مسجد غدیر معروف است.

 

وضعیت فعلی غدیر

آثاری که می‏تواند یادآورِ حادثه سترگ غدیرخم باشد و تاکنون پابرجاست، وادی و برکه‏ای است نزدیک شهر رابغ، و نیز مسجد و برجی شش ضلعی در داخل شهر. از مکه تا غدیر خم، 187 کیلومتر است. در جاده قدیم مکه به مدینه، هفده کیلومتر بعد از دوراهی جحفه، به مسجد غدیر می‏رسیم. مسجد غدیر اکنون در شهر رابغ قرار دارد. در خیابان اصلی و در انتهای شهر، وقتی از مکه به مدینه می‏رویم، در سمت راست تقاطع خیابان فرعی، مسجدی است با بنایی حدود ششصد متر که با سیمان و بتون ساخته شده است. درِ مسجد در غیر اوقات نماز بسته است و اهالی محل آن را به نام غدیر نمی‏شناسند. در فاصله حدود ده متری این مسجد، برج سنگی شش ضلعی به ارتفاع چهار، و با مساحت حدود ده متر مربع با پنجره‏هایی کوچک وجود دارد. به گفته آگاهان، این برج در محل توقف پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هنگام معرفی حضرت علی علیه‏السلام به عنوان جانشین خود ساخته شده است. سقف این برج فرو ریخته، ولی دیوارهای سنگی آن هنوز سالم است.

 

غدیر در کلام امام

حضرت امام خمینی رحمه‏الله غدیر را بالاترین عید و ادامه نبوت دانسته است. ایشان در این زمینه چنین فرموده است: «این روز مبارک(عید غدیر)، از اعیاد بزرگ اسلام است و بر حسب نصوص ما، بالاترین عید است، و نکته‏اش هم این است که این ادامه نبوت است، ادامه آن معنویات رسول‏اللّه‏ است، ادامه آن حکومت الهی است، از این جهت از همه اعیاد بالاتر است».

 

عید غدیر در کلام رهبری

مقام معظم رهبری، حضرت آیت‏اللّه‏ خامنه‏ای درباره عید غدیر فرموده است: «روز عید غدیر که به نام عید ولایت نامیده می‏شود،... روزی است که مفهوم ولایت اسلامی، به وسیله پیامبر اکرم یک مصداق روشن و عینی پیدا کرد. برای کسانی که می‏خواهند از... اسلام نمونه‏ای ذکر بکنند، بهترین نمونه، همان کسی است که نبی مکرم اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله او را به الهام الهی و به دستور پروردگار عالم، برای منصب عظیم ولایت آن روز معیّن فرمود. ولایت که عنوان حکومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعی وسیاسی برای اسلام است، یک معنای دقیق و ظریفی دارد که معنای اصل ولایت هم همان است و آن عبارت است از پیوستگی، پیوند، در هم پیچیدن و در هم تنیدگی؛ این معنای ولایت است».

 

غدیر از منظر اهل سنت

طبری

برخی از روایات غدیر در کتاب‏های اهل سنت، به روشنی تصریح می‏کند که آیه اکمال دین، در جحفه و روز غدیر، پس از آنکه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آنچه را خدا در مورد علی علیه‏السلام فرمان داده بود برای مسلمانان بیان کرد، نازل شده است. از آیاتی که روز غدیر در شأن امیرمؤمنان علی علیه‏السلام نازل شده آیه: «اَلْیَوم اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینُکُمْ ... می‏باشد که شأن نزول آن، مورد تأیید برخی از بزرگان اهل سنت قرار گرفته است. از جمله حافظ ابوجعفر محمدبن جریر طبری، در کتاب الولایة به سند خود از زید بن ارقم نقل کرده است که نزول این آیه، در روز غدیر خم و در آن امیرمؤمنان علی علیه‏السلام بوده است. طبری در این کتاب تصریح می‏کند که: پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله علی را با خود بر منبر برده، دستش را بالا برد، به طوری که سفیدی زیر بازوان هر دو پیدا شد، آن‏گاه آنچه را خدا درباره علی امر کرده بود، برای امت بیان فرمود.

 

ابو نعیم اصفهانی

حافظ ابونعیم اصفهانی در کتاب ما نزل من القرآن فی علی از ابو سعید خدری روایت کرده که: پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در روز غدیر خم مردمان را به سوی علی فراخواند و فرمود تا خارهای زیر درختان را بکنند و این روز پنجشنبه بود. پس علی را خواست، آن گاه بازوان او را برگرفت و بالا برد، و هنوز مردم پراکنده نشده بودند که آیه «اَلْیَومُ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینُکُمْ» نازل شد.

 

حافظ ابوالقاسم

حافظ ابوالقاسم حاکم حکانی، با واسطه از ابوسعید خدری چنین نقل کرده است: هنگامی که آیه «الیومُ اکملتُ لکُم دینُکم» نازل گردید، رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: پروردگار به رسالت من و ولایت علی‏ابن ابی طالب پس از من خوشنود گردید.

 

ابوحامد سعد الدین صالحانی

ابوحامد سعدالدین صالحانی، از شهاب الدین احمد در توضیح الدلایل علی ترجیح الفضایل از مجاهد نقل می‏کند که گفت: آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» در روز غدیر خم نازل شد و رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اللّه‏ اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت، و پروردگار به رسالت من و ولایت علی خوشنود گردید». این چنین نقلی، از حافظ بن مردویه اصفهانی، حافظ ابوسعید سجستانی، ابوالحسن ابن مغازلی شافعی، حافظ ابوالقاسم بن عساکر شافعی دمشقی، اخطب الخطباء خوارزمی، ابوالفتح نظنزی در کتابش الخصایص العلویه، ابو مظفر سبط‏بن جوزی حنفی‏بغدادی و شیخ‏الاسلام حموینی حنفی در فرائد السمطین مورد تصریح و تأکید قرار گرفته است.

 

غدیر، بزرگ‏ترین عید مسلمانان

آنچه نزد همه مسلمانان مورد اتفاق است، این است که آیه اکمال دین، روز پنجشنبه هجدهم ذیحجه، در جحفه، به هنگام بازگشت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از حجة‏الوداع بر حضرت فرو فرستاده شد. این هنگامی بود که خدای تعالی به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله امر فرمود تا همه مسلمانان را در غدیر خم متوقف کند. پیامبر چنین کرد و برای مسلمانان سخن گفت و علی علیه‏السلام را به جانشینی خود و پیشوایی مسلمانان پس از خویش برگزید. بر همین اساس است که می‏بینیم غدیر، عید بزرگ الهی و بر پایه سفارش اهل بیت علیهم‏السلام بزرگ‏ترین عید مسلمانان است. دلیل آن نیز تا حدودی روشن است؛ زیرا عید هفتگی مسلمانان با نماز جمعه ارتباط دارد، عید فطر با عبادت روزه مرتبط است و عید قربان به عبادت حج مربوط می‏شود؛ ولی عید غدیر، با اتمام نعمت اسلامی در همه شئون آن، که نماز جمعه، روزه و حج بخشی از آن است، رابطه مستقیم دارد.



کلمات کلیدی :
نویسنده: حسین(یکشنبه 87/9/24 :: ساعت 11:29 عصر)

داغ کن - کلوب دات کام
ارزش تفکر
پیامبر اکرم (صلّی ‌الله ‌علیه ‌وآله وسلّم):
رَکعَتانِ خَفیِفَتانِ فی تَفَکُّرٍ خَیرٌ مِنْ قِیامِ لَیلَةٍ.
دو رکعت نماز کوتاه ولی با تفکر، بهتر از یک شب به عبادت ایستادن است.
وسائل الشیعه، ج 4، ص688


کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(شنبه 87/5/12 :: ساعت 12:24 صبح)

داغ کن - کلوب دات کام

به نام خدا و با سلام و احترام؛ همونطور که قول داده شده بود، هم اینک توجه شمارو جلب میکنیم به قسمت آخر سریال سه قسمتی‏مون با عنوان: ارتباط فرزندان با والدین و بالعکس!

 ...  "بله حتماً همینطوره! هیچ پدر و مادری جز صلاح بچشو نمی خواد... می دونم که خیلی براش زحمت کشیدید... می دونم که با خون دل بزرگش کردید ... مسئله اینه که تو تربیت بچه ها گاهی مسائل خیلی ریزی وجود دارن که ممکنه ازشون غافل باشیم ... بله! می گم خدمتتون ... آخه اینجوری که نمیشه! بهتره تشریف بیارید مدرسه حضوری صحبت کنیم ... بله من در خدمتم ... خواهش می کنم ... بله خوبه ... خواهش می کنم ... خدانگهدار ."! تلفنش که تموم شد رفت پشت میزش نشست و مدتی فکر کرد، بعد شروع کرد به نوشتن؛ مدام از تو قفسه کتاب برمی داشت و نگاه می کرد و یه چیزایی می نوشت؛ من حدس می زنم تو مدرسه یکی از شاگرداش تو دردسر افتاده؛ وقتی کارش تموم شد رفتم تو اتاق و ازش پرسیدم : چی می نوشتی ؟! گفت حرفایی که به اون بنده خدا می خوام بگمو آماده می کردم؛ می خوای یه نگاه بندازی ؟ گفتم با کمال میل ! و شروع کردم عبارات زیر رو خوندن ...

ده عامل ضعف و کاستی تربیت دینی:

1. وقتی روش و محتوای چیزی که می خواهیم به بچه یاد بدهیم با سطح فهم آنها متناسب نباشد به نتیجه مطلوب نمی رسیم . باید در هر مرحله سنی ، روی مسائل خاصی کار کنیم پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) می فرماید : « فرزندان هفت سال بازی می کنند، هفت سال خواندن و نوشتن می آموزند و هفت سال سوم را به آموختن آموزه های دینی در باره ی حلال و حرام می گذرانند 1.»

2. اگر 7 سال اول زندگی بچه ها آزادی های لازم برای بازی و خودشناسی و برآورده کردن خواسته ها به آنها ندهیم بعدها به مشکل برمی خوریم . امام صادق (علیه السلام ) از قول امام صادق می فرماید : « فرزندان تا هفت سال آقا و بزرگند2» بهتراست در این سن به جای امر و نهی و تحکم به بچه ها اجازه بدهیم تا حد امکان کنجکاوی هایشان ارضا شود و در مورد خوبی و بدی که البته شناخت درستی از آن ندارند تجربه کسب کنند .

3. همان قدر که محدود کردن بیش از حد بچه مشکل آفرین است آزادی زیاد و سهل انگاری در مراقبت و رسیدگی به آنها هم می تواند نتایج نامطلوب زیادی داشته باشد. امام علی (علیه السلام ) در نامه ای به امام حسن (علیه السلام ) می فرماید: «دغدغه تربیت تو همه ذهن و دل مرا پر کرده است چون دوستت دارم و مهرت در جانم نشسته است3»

4. رفتار غیر دوستانه و تحکم آمیز با نوجوان بدون شک آثار مخرب زیادی روی شخصیت او و نیز رابطه والدین و نوجوان می گذارد . امام علی(علیه السلام ) می‌فرماید: «دل های آدمیان دارای گرایش ها و روی آوری و روگردانی است؛ پس زمانی خود را به کاری وادارید و چیزی را بر خود هموار کنید که آن را دوست داشته باشید و دل شما به آن گرایش یافته باشد. همانا دل وقتی بد داشت نابینا می گردد 4‏»

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(شنبه 87/4/8 :: ساعت 10:34 عصر)


داغ کن - کلوب دات کام

 به به! مبارکه! واقعا تبریک می‌گم خدا زیر سایه پدر و مادر حفظش کنه خیلی بچه دوست داشتنییه! بله خوب بالاخره وقتی بچه تازه به دنیا می یاد همه ما از این حرفا می زنیم و خیلی هم خوبه ولی کافی نیست! کارهای مهمتر از تبریک گفتن هم وجود داره. از همین حالا باید زمینه رو برای تربیت دینی نوزاد ایجاد کنیم. مثلا واقعا جای تاسفه اگر یادمون بره تو گوش چپ و راست نوزاد اذان بگیم. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) می‌فرماید:«اگر کسی در اولین روزتولد نوزاد، در گوش راست و چپ وی اذان و اقامه بگوید، آن نوزاد از دستبردهای شیطان مصون خواهد بود1.» حالا مصونیت از دستبردهای شیطان یعنی چه ؟ یعنی احتمال اینکه کفر و شرک و این جور چیزای ناجور به دلش راه پیدا کنه کمتر می شه. 

به‏به! چه عالی! اذان هم که تو گوشش گفته شد. بهتره یه خورده آب فرات یا تربت امام حسین (علیه السلام) هم بهش بدیم. این کار هم خیلی سفارش شده و تاثیرات مثبت زیادی روی روح و جسم فرزندمون داره که از مهم ترین اونها افتادن محبت اهل بیت تو دل بچه است. لباسی هم که به تنش میکنین مهمه داره؛ در روایتی اومده که:«نخستین روزی که امام حسن مجتبی(علیه السلام) متولد شد، او را در پارچه زرد رنگی پیچیدند. همین امر پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم) را ناراحت کرد و ایشان بی درنگ فرمود: چرا نوزاد را در لباس سفید نپوشاندید2؟!» 

راستی گفتید اسم این کوچولو چیه؟! چون اسم هم خیلی مهمه.  اسم هر آدمی نماد هویت اون شخصه و حتی دخالت زیادی تو برداشت شخص از خودش داره. از این گذشته اسم آدم تا قیامت باهاشه حتی تو روایات داریم که روز قیامت هم آدم ور با اسم دنیایی خودش صدا می‌زنن و مسلماً وقتی اسم فرد بزرگی روی ما گذاشته بشه خود این می تونه مارو برای فراگرفتن خوبی های اون آدم بزرگ تحریک کنه. امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: «نخستین نیکی پدر و مادر به فرزندشان، نام نیکویی است که برای وی برمی‌گزینند2.» حالا که اسم به این قشنگی براش انتخاب کردیم بهتره دقت کنیم که هیچ وقت اسمشو سبک صدا نکنیم و در ضمن خداوند متعال می‌فرماید: «ولا تنابزوا بالألقاب» راستی خیلی خوبه که براش از همین حالا صدقه بدیم؛ یا اگر تونستم عقیقه کنیم تا انشاالله خدا همیشه نگهدارش باشه‌!

ادامه ...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(دوشنبه 87/3/13 :: ساعت 1:50 صبح)


داغ کن - کلوب دات کام

سلام خدمت دوستان عزیز ! بحث این پست راجع به اونایی هست که با اولاد دار شدن به مقام پدری و مادری رسیدن! یا تصمیم دارن و منتظر پدر و مادر شدن هستن‌! درواقع بحث این دفعه و انشاء الله چند پست دیگه، راجع به اینه که چه کنیم تا بچه‌های صالح و سالمی داشته باشیم؟ حتما همه دلشون می خواد بچه های سالم و صالحی داشته باشن اما گاهی به نظر می رسه سالم نگه داشتن بچه ها خیلی راحت تر از صالح نگه داشتنشونه‌! تو این مسئله که از چه زمانی اقدام به تربیت دینی بچه ها کنیم بین کارشناسا، روانشناسا و ... اختلافه، ولی می شه گفت بهترین زمان کار کردن روی تربیت بچه ها قبل از تولده؛ عجیبه نه‌؟! البته راهکارهای خیلی خوبی برای این کار وجود داره . می خواهید بدونید ؟ با ما همراه باشید‌.‏

از زمینه سازی های قبل از تولد شروع می کنیم‌. یکی از تاثیرگذار ترین مسائل روی بچه ها خود پدر و مادر ها هستن پس هرکس به داشتن یه فرزند صالح اهمیت می ده در درجه اول باید سعی کنه همسر صالحی انتخاب کنه‌. فکر می کنم در این زمینه یک حدیث از پیامبر دنیا و آخرتمونو کفایت کنه‌!: «‏بکوشید همسران هم سطح و هم شأن را برای خود انتخاب کنید و برای پرورش و رشد نطفه های خود بهترینها را برگزینید. » 1 به طور کلی برای انتخاب شوهر به سه ویژگی تقوا‌، امانتداری و اخلاق از همه بیشتر تاکید شده و برای زن به اصالت خانوادگی و شجاعت و نداشتن کمبودهای شناختی و ذهنی و ... بیشتر تاکید شده و  از این نکته می شه نتیجه گرفت که بچه ها صفات عاطفی و شناختی رو بیشتر از مادر به ارث می‌برن و صفات اخلاقی رو از پدر‌.

مرحله بعدی توجه به آداب اسلامی در آمیزشه‌؛ در دین ما آداب بسیاری در مورد زمان ، مکان و کیفیت حالات جسمی و روانی افراد موقع آمیزش به خاطر تاثیرات عمیق آون روی فرزندان توصیه شده و این آداب آنقدر مهمّ‌اند که حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله وسلّم) در مورد اونها به امیرالمومنین (علیه السّلام) می فرماید: «مسائل مربوط به آمیزش را آنچنان که من برایت توضیح می‌دهم نگهدار، همان طور که جبرئیل به من آموزش داد و من آنها را حفظ کردم. »2 بالاخره آخرین مرحله تربیت قبل از تولد‌، دوران بارداریه3‌. در این دوران برای خوراکی که مادر می خوره‌، کارهایی که می کنه‌، چیزهایی که می بینه و میشنوه، همه و همه توصیه های زیادی شده که پایبندی به اونها بدون شک تاثیرات خودشونو روی بچه ها به خوبی نشون خواهند داد‌‌4‌؛ و اما برای به دست آوردن اطلاعاتی در مورد تربیت دینی بچه ها بعد از تولد در صورت تمایل پست‌های بعدی ما رو دنبال کنید!

ادامه ...

کلمات کلیدی : آسیب شناسی روابط دختر و پسر
نویسنده: حسین(دوشنبه 87/2/30 :: ساعت 12:43 صبح)


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ